ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سه چراغ سفید

پری و زری و گلی توخوابگاه دانشجویان یه اتاق واسه خودشون دست و پا کرده بودند و من که حوصله جمعیت و شلوغی رو نداشتم و از درسام عقب می موندم ترجیح دادم که برم بیرون اتاق بگیرم ولی از بس دیدم اجاره خونه ها گرونه و باید چند نفری بریم یه جایی رو اجاره کنیم که ما و صاحب خونه نسبت به هم اعتماد دو طرفه داشته باشیم مجبور شدم برم سراغ خوابگاه . این خوابگاه اتاقاش چهار نفره بودیعنی هر اتاقی چهار تا تخت داشت . نمی دونم چرامثل روز اول اصراری نداشتن که باهاشون باشم . درهر حال واسه چند روزی رو خونه یکی از بستگانم جا خوش کرده بودم و اون شب رفتم یه سری به اونا یزنم که ببینم چه خبره . به هر صورت اونا نمی تونستن سه نفری باشن و باید یکی دیگه به جمعشون اضافه می شد . نمی دونم چرا وقتی منو دیدن غصه شون شد . انگار یکی اومد جونشونو بگیره -ببین بهی ما اینجا زیاد حال و حوصله درس خوندن رو نداریم . دانشگاه واسه ما کیف و تفریحه . یه جوری نمره می گیریم و قبول میشیم . حالا یا با تقلبه یا با گریه و زاریه و از یه طریق دیگه ایه . ما دوست داریم اینجا بگیم و بخندیم و شاد باشیم و حال کنیم . بعدش یه آهنگ شاد گذاشتند و سه تایی شروع کردند به رقصیدن . باورم نمی شد اینا همونایی باشن که اون جور موقر و متین میان تو دانشگاه . اینجارو با مهمونی اشتباه گرفته بودند . یه سری حرکات دیگه ای هم انجام می دادند که شرمم میومد به اونا نگاه کنم . تو کون هم انگشت می کردند . به سینه های هم دست می زدند و با یه لوندی خاص که واسم چندش آور بود از همدیگه طلب حال دادن می کردند . -بچه ها این چه مسخره بازیه -هنوز کجاشو دیدی ؟/؟ این تازه مقدمه کار ماست . پری رفت پشت زری و شلوارشو کشید پایین . منتظر بودم زری بزنه زیر گوشش یا اعتراض کنه ولی زری هم همین کارو در مورد پری انجام داد . گلی اومد سراغ من . . دستشو گذاشت رو موهای سرم . فهمیدم که میخواد باهام حال کنه . دیگه موندن من اونجا فایده ای نداشت . مسئول خوابگاه و آموزش هر طوری شده باید یه جایی رو واسم ردیف می کرد ولی تو این شیطون کده نمی تونستم بمونم . -بچه زود باشین بهی داره فرار می کنه . طوری طرفم دویدند که انگاری زندونی فراری باشم  یااین که تویه بیابونی سه تا مرد یه زنی رو گیر آورده و میخوان که بهش تجاوز کنن . انتظار این حرکاتو از این آدمای با کلاس و با فر هنگ نداشتم . همه چی رو شوخی فرض می کردم . ولی گلی دامن منو بالا زده بود . دو تا دستاشو دور یکی از پاهام حلقه زده و جوراب توری به رنگ سفید منو که خیلی بهم میومد و تا بالای رونمو هم پوشونده بود از همون بالا شروع کرد به لیس زدن . پری هم شروع کرد به لخت کردن من و زری هم بیکار ننشسته و داشت لب و صورت و گردنمو می بوسید و منو مورد لطف و نوازشش قرار داده بود . هرچی دست و پا می زدم فایده ای نداشت . تا این که حس کردم یه جفت لب رو کوسم قرار گرفته و داره اونو میمکه . -پری پری این کارو نکن .. ازبس تقلا کردم بیجان شده و افتادم . -من فردا میرم به مسئول دانشگاه میگم . میرم به همه میگم شما چقدر کثیفین . وووووووویییییی داشتم یه جوری می شدم . دیگه نای حرف زدن نداشتم و دلمم نمی خواست چیزی بگم . همه شون لخت شده بودن و داشتن رو من کار می کردن .-ببین بهی اگه می خوای اینجا پیش ما بمونی باید عین ما باشی . خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو . از درس مرس خبری نیست . نمی دونی چه عشق و حالی می کنیم . داریم تصمیم می گیریم که کوسمونو وا بدیم یا نه . پری که میک زدنو ول کرد زری دستشو گذاشت رو کوسم و چنگش گرفت و گفت عجب آبی داره این . به همه مون می رسه که سیراب شیم . -پری جون تو یه سرویس خوردیش . حالا نوبت من و گلی جونه . گلی که داشت کوسمو لیس می زد من دو تا پنجه های دستمو سخت به هم می فشردم تا صدام در نیاد و متوجه نشن که چقدر دارم کیف می کنم . بعد از گلی زری هم دیگه سنگ تموم گذاشت و اینجا رو دیگه هر کاری کردم نشد که صدای هوسم در نیاد . زری که داشت کوسمو می خورد پری و گلی ول کن نبودند . سینه هامو قسمت کردند و هر کدومشون نوک یکی رو گذاشت تو دهنش . به نظرم یه چند دقیقه ای خوابم برد وقتی که چشامو باز کردم ازم پرسیدند چطور بود ؟/؟ وقتی گفتم پس حالا می تونم بمونم ؟/؟ گفتند این تازه نصف تستی بود که ازت گرفتیم . تو در حالت مفعولی قبول شدی مونده حالت فاعلی . این یکی یه خورده سخت تره . ما سه نفریم . اگه دونفرمون تو رو تایید کردند قبولی -بچه ها مگه مسابقه ورزشیه . من میخوام تو خوابگاه بمونم . پول ندارم برم بیرون اتاق اجاره کنم . تازه اونجا هم شاید همین بند و بساط باشه . چاره ای نداشتم . اونا سه تا بودند و من یکی . هرچی که خورده شده بودم باید می خوردم . سه تایی شون کنار هم رو تخت نشستند پاهاشونو گذاشتند رو زمین و سرشون به دیوار چسبیده بود و کوسشون هم لبه تخت قرار داشت . .پری وسط بود و گلی و زری هم دو طرفش . کوس پری رو گذاشتم تو دهن و یه جوری که خوابگاه رو بترکونه داشت جیغ می کشید -پری سر و صدا نکن سمیه کوس مال الان میاد حال ما رو می گیره -سمیه کوس مال , دیگه کیه -بهی جون از اون کلاغ سیاهای خبر چینه یه کف دستمو گذاشتم رو کوس گلی و یه کف دست دیگه رو روکوس زری . در حال لیس زدن و چشیدن کوس و خیسی کوس پری اون دو تا کوس دیگه رو هم با کف دستم می مالوندم . یهو دیدم سه تایی شون چه جور دارن کف می زنن . یه لحظه دهنمو از رو کوس پری بر داشته و گفتم بچه ها این کف زدن واسه چی بود ؟/؟ این علامت سه چراغ سفید بود به این نشونه که تو تایید شدی و می تونی همین جا پیش ما بمونی . یعنی این که با هم ساز گاری داریم و حسابی حال می کنیم . کون لق هر چی کتاب و کتابخونه . چهار تایی مون دستامونو زدیم به هم و با یه علامت اتحاد به کارمون ادامه دادیم .... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

Ermiya گفت...

سلام ایرانی جان
شاید میشه گفت یکی از مقوله های داستانی که واسه,خود من جذابه لزه بز عکس گی که دوتا جنس مرد هستن تو از دو تا جنس لطیف به هم حال میدن واقعا زیبا بود
پاینده باشی

جيبر گفت...

جالب بود

ایرانی گفت...

سپاسگزارم ارمیای عزیز ! دوست نیمه شبانه و همیشگی من . بر قرار باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

بازم متشکرم داداش جیبر گل و عزیزم .خوش باشی ..ایرانی

سعید گفت...

سلام
من مدتی نبودم
خوشحالم که هنوز با قدرت به کارت ادامه میدی
داستان هاتم این مدت خوب بودن مثل همیشه

ایرانی گفت...

خوشحالم که بازم یادی از ما کردی . ممنونم از لطف و محبتت . پاینده و پایدار باشی سعید جان ...ایرانی

دلفین گفت...

مرسی داداش گلم دمت گرم

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین داداش ..ایرانی

 

ابزار وبمستر