ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مزد خیاط

عروسی خواهر زاده ام بود آنیتا دختر خوشگل و ناز و نجیب و درس خونی بود که تازه پزشکی عمومی رو تموم کرده بود و ما هم تو یکی از تالار های بزرگ شهر مراسمو بر گزار کردیم و طبق معمول این جور مراسمی که ما می گرفتیم تو فامیل تک بود و حرف نداشت . منم نقل این مجالس بودم و از همه هم شیک پوش تر . تا یادم نرفته بگم که من25 سالمه . خیلی هم جذاب و شیک پوشم و از اون رقاصای حرفه ای . شوهرم پنج سال ازم بزرگتره و بنگاه اتومبیل داره . منم پول خرج کن شوهرم هستم  - اون شب آزیتا خواهر بزرگ آنیتا تو شیک پوشی دست منو از پشت بسته بود . مدل به مدل لباس عوض می کرد و انواع و اقسام لباس رو این زنه رو تنش آزمایش می کرد . مایوهای یک سره و دو تیکه اش منو کشته بود . خیلی فانتزی ونیمه سکسی شده بود و مجلس هم جایی بود که کسی به کار ما کاری نداشت . -آزیتا تو اینارو از کجا خریدی -ببین خاله درسا اینا رو نخریدم . پارچه شو تهیه کردم دادم خیاط دوخت -نه باورم نمیشه . چه زیبا و ماهرانه . بعضی هاشون هم این قدر چسبون و هوس انگیزه که دل منو که یه زنم می بره . الان همه مردا چشاشون فقط به تو خیره شده . خونه که رفتی شوهرت امونت نمی ده . نمیذاره هیکلت به زمین برسه . حتی اونایی رو هم که چسبون نیست خیلی شیک ردیف کرده . -ببینم خیاطش کی بوده . می تونی منو بهش معرفی کنی ؟/؟ -راستش درسا جون خیاطش مرده . زن نیست . حالا اگه تو سختت نیست من بهت معرفیش می کنم باهاش هماهنگی می کنی واسه تو هم اندازه می گیره . فقط باید خیلی ریلکس باشی اونم بر خوردش خیلی ساده و معمولیه . ببینم شوهرت ناراحت نشه . نه واسه چی . اولا می دونم که ناراحت نمیشه ولی شایدم بهش چیزی نگفتم -ببینم تعزیرات جلوخیاطو نمی گیره یا.. -دیوونه شدی دختر ؟/؟ اون تو خونه خودش این کارو انجام میده . فکراتو بکن اگه خواستی من زنگ بزنم . -ببینم تو چقدر بهش مزد دادی که من دستم باشه .. -می دونم برات مسئله ای نیست که چقدر مزد بدی ولی این توافقیه . بعدا در این مورد خودتون حل می کنین . زیاد گرون نمی گیره .-پولش واسم مهم نیست -درضمن خودش ژورنال داره و انواع و اقسام مدل هایی رو که تو هیچ سایتی و کانال ماهواره ای نمی بینی اون تو اون ژورنالش داره . اصلا یه چیزی میگم یه چیزی می شنوی . هماهنگی های لازمو انجام دادیم و من روز بعدش رفتم خونه این خیاطه . اصلا در مورد سن و سال خیاط و این که چند تا بچه داره و زنش چه جوریه صحبتی نشد . وقتی که وارد خونه ویلایی این جناب شدم دیدم یه جوون خیلی خوش تیپ وخوش هیکل که یه ته ریشی هم نوک چونه اش گذاشته بود که این مدل بزی این روزا خیلی مد شده اومد جلو و بهم خوش آمد گفت .-ببخشید بابا تشریف دارن ؟/؟  آخه تمام صحبتا رو آزیتا انجام داده بود .-مگه بابا هم باید باشه . اون الان چند ساله که دیگه کار نمی کنه -ببینم لباسای آزی رو شما براش ردیف کردین ؟/؟ -آره کار خودم بود .. -ببخشید اسمتون ؟/؟-من کیا هستم خانوم . -عذر میخوام تنهایین ؟/؟ خندید و گفت هنوز مجردم . تو این دوره و زمونه اگه جسارت نشه دردسر میخوام چیکار . در ضمن ما انواع و اقسام پارچه ها رو هم اینجا داریم هر مدلی که خوشتون اومد بگین براتون ردیفش کنم . اینو هم بگم در این موارد اونچه که مهمه دوخت این پارچه هاست و جنسش در درجه بعدی اهمیته . مجله رو ورق زدم . عجب مدلهایی ! وای . چه ناز ولی این چه جوری می خواست اینا رو اندازه بگیره . اول با یه پیراهن یک سره دامن چاک , کمر لخت و سینه بازو انتخاب کردم که این روزا خیلی مد بود . -کیا جون من خیلی عاشق شیک پوشی هستم . فکر کنم این جوری که پیش میرم کار یه ماهتو همین امروز برات جور کنم . -شما اگه ده تا سفارشی هم داشته باشی یه روزه برات جور می کنم . یه چیزی رو که تا حالا بهش فکر نکرده بودم اندازه گیری و پروو کردن بود . دور کمر دور باسن و .. ولی خب پسر بدی به نظر نمی رسید . مانتومو که در آوردم یه بلوز تک جیگری و یه جین چسبون با یه باسن برجسته مدتی چشاشو خیره کرد تازه حس کردم که این جوون چقدر هیزه . ولی همچین بدمم نیومد . سه چهار سالی ازم کوچیک تر بود و من از این نگاهش لذت می بردم . اما این که بخوام بهش آبانس بدم از این خبرانبود . اندازه گیری قد موردی نداشت . دور کمر و یه خورده بالاترشو که اندازه می گرفت دستش خورد به سینه هام . یعنی از پشت بلوز . یه جوری شدم انگار برق منو گرفته باشه . بدتر از اون وقتی که داشت دور باسن منو اندازه می گرفت . کف دستشو طوری روی کونم قرار داده بود که انگاری من زنش باشم -ببینم چسبون می خوای یا باز ترش کنم . دوست داری باسن تو دید بیفته ؟/؟ -من که این جور مواقع خیلی بی پروا بودم اون لحظه یه خورده سرخ شدم ولی واسه این که کم نیارم گفتم نظر شما چیه . هرجور خوشگل تر میشه همونو انجام بدین . چند ثانیه بعد وقتی که به حرفم توجه کردم به خودم گفتم درسا عجب غلط و خریتی کردی این چه حرفی بود که زدی . روش باز میشه . هر جوری که از کون من خوشش میاد دیگه چیه -درسا خانوم اون بسته به عقیده شما داره که چه جوری می خواین جلب توجه بیشتری کنین و اگه جسارت نشه وسوسه انگیز یا وسوسه انگیز تر باشین . اگه من بودم با این اندام یه دست و موزون و متناسبی که شما دارین تر جیح می دادم که چسبونش کنم ... وای بد جوری این صحنه ها رو تحمل می کردم . رفتم سراغ چند چیز دیگه . مایو دو تیکه و یکسره هایی بود که خیلی چشمو گرفته بود. -درسا خانوم این یه خورده اندازه گیریش میلیمیتری تره . این خانومی رو که تو مدل می بینیم تقریبا هم هیکل شماست ولی اگه اندازه بگیرم بهتره . مثل پیر هن نیست که دو سه سانت این طرف و اون طرف داشته باشه . -منظور؟/؟  -منظورم اینه که شما جای خواهرم و من باید تماس بیشتری با شما داشته باشم . وای تحمل اینو دیگه نداشتم . تازه رفتم اون طرف شلوارمودر آوردم و یه شلوارک کوتاه و چسبون و خیلی فانتزی پام کردم که بتونه راحت تر اندازه گیریهاشو انجام بده . مترو میذاشت دور رون پای گوشتالودم و دستشو می کشید روش . نههههه پسره هوسباز هیز . من چرا این جوری شده بودم . ازهرچی که تو اون کتابچه می دیدم خوشم میومد و دلم می خواست همه رو داشته باشم و این دفعه اگه مراسمی پیش میاد از آزی جلو بزنم . از دوسه مدل شورت خوشم اومده بود . یکی از این مدلها رو به نظرم اومده بود که در قسمت کوسش همونجایی که شبیه برگ درخته وسطش شکاف داره . هرچی دقت کردم ببینم لخته یا نه متوجه نشدم . دیگه شورت که اندازه گیری نمی خواد . یه اشاره ای به کیا زده و بهش گفتم این چند مدل شورتو می خوام . یه نگاهی به باسنم و یه نگاهی به کتاب انداخت و گفت ببخشید شما باید شلوارکتونو در بیارین من یه نگاهی به اون شورتی که الان پاتونه بندازم و یه اندازه عمقی از منتهی الیه باسنتون بگیرم -ببخشید یه شورت دوختن این همه دنگ و فنگ داره ؟/؟ تحمل اینو هم دیگه نداشتم ولی آخرش تسلیم شدم . شلوارکمو در آوردم و حالا فقط یه شورت خیلی نازک پام بود که از کناره ها , لبه های کوسمم انداخته بود بیرون و مشخص بود . نمی دونم این ما رو گرفته بود یا من واقعا کوس خل شده بودم ولی خب من که شورت آزیتا رو ندیده بودم . سر متر رو گذاشت رو درز وسط کونم .. نه اینو دیگه باید چه جوری تحمل می کردم ... متررو گذاشت اونجا تا بالای کوسمو اندازه گرفت و همین کارو هم با اون یکی قاچ کونم انجام داد . رفت یه مرحله بعد . هرچی جلوتر می رفتیم این اندازه گیری ها سخت تر می شد . این بار متر رو گذاشت روی کوس . یعنی تقریبا یه وجب پایین ناف و هم خط با اون . واز اونجا چند سانتی تا پایینو اندازه گیری کرد . دستش از روی شورت می خورد به کوسم . شورت خیس شده بود تازه فهمیده بودم که خوشم میاد و دارم لذت می برم . دعا می کردم که اون متوجه نشه که من خوشم اومده و قیافه نگیره ولی خجالت می کشیدم از این که شورتم خیس شده . واقعا تحمل کردن این خیلی سخت بود بااین حال تحمل کردم -درسا خانوم حتما شوهر دارین -خب آره مگه فرقی هم می کنه -نه ولی می خواسنم ببینم این قسمت جلوی شورتو از اون شکافدار هاشم میخوای ؟/؟اوخ خدا مرگم نده این چرا این قدر بی پرده حرف می زنه . علنا داره میگه شورت با کوس باز می خوای یا نه . یه خورده خیس عرق شده بودم ولی سرمو تکون دادم و گفتم یکی هم از اون مدلیها واسم بدوز . چند تا پارچه واسم آورد ومن اونا رو انتخاب کردم و بعد بهش گفتم خب اینا کی حاضره ؟/؟ -فردا می تونی همه اینا رو ببری . -ببینم مزدش چی ؟/؟ -قابلی نداره . خانوم خوشگل و تو دل برویی مثل شما مهمون باشین . -نه این جوری قبول نیست . من سرمو اون ور می کنم شما این شورتو بپوشین من میخوام تو پاتون ببینم چه جوری وای می ایسته که اندازه  اش دستم بیاد . رفتم یه گوشه ای و شورتو عوض کردم وای وقتی پام کردم فهمیدم که از اون شورتایی ست که جای کوسش شکاف داره و خالیه و فقط یه حاشیه ای داره که شورت رو نگه داشته باشه .. نه من چه جوری به طرفش قدم بردارم . -درسا خانوم پاهاتونو به دو طرف باز کنین .. وای هر چی بیشتر باز می کردم شکاف کوس بیشتر می شد . دستشو گذاشت رو کوس حالا خیلی راحت تر خیسی اون مشخص می شد و من نمی دونستم چیکار کنم . داشتم از حال می رفتم . -به من بگو حالا باید چیکار کنم . مزدش چقدر میشه میخوام بدم و برم . طوری رو کوسم دست می کشید که من دیگه سست و بی اراده شدم و رو زمین نشستم . -ببینم الان میخوای مزدشو بدی یا فردا . -هرچی شما بگی -من الان میخوام درسا جون -بگو چقدر میشه من بدم برم . یه خورده حالم خوب نیست می ترسم . اومد روبروم نشست وگفت مزد من پولی نیست یه چیز دیگه ایه .. یواش یواش داشتم منظورشو می فهمیدم . راستش بااین که  تا حالا از این کارا نکرده بودم ولی وقتی چشام افتاد به قسمت ورم کرده شلوار کیا حس کردم که کوسم همین جور داره خیس و خیس تر میشه ..  سرمو چند بار تکون داده و گفتم همین حالا میدم . همین حالا مزدشو تمام و کمال می دم . فقط تخفیف نده . هرچی حقته بگیر . شلوارشو در آورد و اومد روبروم قرار گرفت . دستشو گذاشت زیر چونه ام و سرمو آورد بالا تو چشام نگاه کرد . -مطمئنی تخفیف نمی خوای -آره آره کیا . میخوام دوبرابر بهت مزد بدم . خیلی زحمت می کشی و دقیق اندازه می گیری . یه حرکتی به سر و صورتم داده لباشو گذاشت رو لبم . دیگه با این حرکت آخرش تایید کارو گرفته بود . واسه این که پشیمون نشه زود شورتشو کشیدم پایین  فوری دهنمو گذاشتم رو کیرش . و در حال ساک زدم با دستام  تی شرتشو هم از سرش در آوردم . اونم همین کارو با تک بلوز و سوتین من انجام داد . طوری بیحالش کرده بودم که رو زمین دراز کشید و مشتای گره کرده شو به زمین می زد . منم که از تماشای کیر کلفت و دراز کیا بدجوری حشری و وسوسه شده بودم همچین میکش می زدم که یهو دیدم بدن کیا دچار لرزش شده و تو دهنم جمع شده از آب کیرش . واسه اولین بار بود که این آب می رفت تو دهنم هنوز تا به حال مال شوهرمو نخورده بودم . یعنی آب کیرشو . ولی هوس زیاد سبب شده بود که با لذت تا قطره آخر آبو فرو بدم بره . اونم در یه حرکت متقابل افتاد روم پاهامو به دو طرف باز کرد و کوسی رو که حدود یکساعت در حال گریه کردن بود با زبون ولبای خودش اشکشو بیشتر در آورد . کف پامو به کیرش زدم .دوباره شق شده بود . و از بس با پاهام با کیرش بازی کردم که فهمید باید کیرشو فرو کنه تو کوسم . خیلی بی تاب شده بودم . این یه ساعتی خیلی رو من کار کرده بود و خسته شده بود . دستشو گذاشته بود رو زمین و کمرشو یه خورده بالا گرفته و با ضرباتی سهمگین کوسمو مورد حملات چپ و راست و روبروی خودش قرار داده بود -کیا کیا عزیزم کوسم کوسم .. یه جور دیگه ای هم داشت منو می سوزند . کیر کلفتش رو تو کوس تنگم فرو کرده بودواون قسمتی از کوسمو که کیر رفته بود داخلش و باعث تورمش شده بود با دستش لمس می کرد و هوسمو زیاد می کرد که هر چی هم با آخرین زورم فریاد می زدم تاثیری نداشت -کیا ولم نکن ولم نکن . من میخوام میخوامش ادامه بده بده ادامه بده . تو چشاش می خوندم که از هیکل من خیلی خوشش اومده . چون آزیتا یه خورده شکم داشت ولی من اندامی یکدست و موزون داشتم . از گاییدنم سیر نمی شد و این همون چیزی بود که من می خواستم . یه جای کار که حس کردم دارم به اوج می رسم دستامو دور کمرش چسبوندم و اونم ولم نکرد . -کیا عزیزم خوب کوسمو دوختی و خیاط خوشگله من! کوسسسم آبشو ریخت حالا دوباره آبتو می خواد . چشاش تو چشام بود و منم از نگاش لذت می بردم . با همون لذت نگاه آبشو ریخت تو کوسم . منم در همون حال سرشو به طرف خودم نزدیک کرده تا با یه بوسه داغ لذت این لحظه شیرینو تکمیلش کنم . چند دقیقه ای استراحت کردیم و این بار هوس کون کرده بود . داشتم فکر می کردم که کیا با این کارهاش چه جوری کاسبی می کنه . اگه بخواد مشتریاشو این جوری بگاد خرجشو چه جوری پیش می بره . شایدم وضع مالیش خوب باشه . انگشتشو کرده بود تو سوراخ کونم یه خورده کرم روش مالید و کیرشو به نرمی فرو کرد تو کونم -اوخ کیا کونم تازه داره یه کیرو تو دل خودش جا میده عادت نداره . -من عادتش میدم . البته با این کیر خودم .. این جوری که اون نقشه داشت من باید همیشه بهش سفارش لباس می دادم . وقتی که کیرش تو کونم تثبیت شد یه احساس آرامشی می کردم که  دست کمی از کوس دادنم نداشت . از این که یه جوون خوش تیپ و سرحال داره با هام حال می کنه لذت می بردم . دو تا دستمو گذاشته بود رو کونم و با فشار اونو به پهلوها بازشون می کرد و من  با این کارش بیشتر به هیجان میومدم . بالاخره رضایت داد که یه چند قطره ای تو کونم آب بریزه و قال قضیه رو بکنه . کارمون که تموم شد ازش پرسیدم کیا جون این مزد پروو بود یا آماده شدن لباسها -اینجا باید مشتری نظر بده .. -خیلی بلایی کیا . فردا که رفتم لباسارو تحویل بگیرم مزد اونم حساب کردم .. یه چند روزی شد و دیدم که نخیر ظاهرا بازم یه نیاز هایی دارم . می دونستم که  بیشتر از اونی که به لباس نیاز داشته باشم به خیاط نیاز دارم . وقتی کیارو دیدم خودمو انداختم تو بغلش .-درسا اومدی اندازه بگیری ؟/؟ .. در حالی که تو بغلش خودمو واسش  لوس می کردم و عشوه می ریختم گفتم نمیشه اول مزد خیاطو بدم ؟/؟ ... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

5 نظرات:

jemco گفت...

مثل همیشه عالی بود
ی خواهش ایرانی عزیز
از این داستانهای تک قسمتی بیشتر بذار
البته اگه امکانش هست
بازم ممنون از زحماتت

پاینده باشی

ایرانی گفت...

سلام جمکوی عزیز ! اگه بتونم بیشتر بنویسم حتما این کارو می کنم . خوشحال میشم در خدمت تو و سایر عزیزانم باشم ...ایرانی

ناشناس گفت...

مثل هيشه بي نظير.
لطفا داستانهاي تك قسمتي بيشتر بذار.
بازم مرسي

دلفین گفت...

داداش گلم عالی بود واقعا عالی بود راستی داداشی امشب ساعت 11:30 به ماه نگاه کن البته اگه این دود و هوای کثیف بزار امشب ارم پپسی میندازن تو ماه دوست دارم

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین جون از این که به فکر منی . نمی دونم دیگه فلسفه این کار چیه . برقرار باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر