ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نقاب انتقام 10

فقط یه شورت نازک پاش بود که اونو هم باید یواش یواش درش می آوردم . سها رو که انداختمش رو تخت اونو دمرش کردم . تا این که هم کونشو ببینم و هم صورتشو نبینم . چون دوست نداشتم بازم با خاطرات تلخ خودم سر  کنم . حداقل در اون لحظاتی که باید از سکسم لذت می بردم همش این فکر به ذهنم میفتاد که چه جوری . چه جوری باید انتقام بگیرم . چه جوری کاری کنم که دلم خنک شه . این اموال و این ملک و املاک حق منه . اون کوفت نداشت که یک شبه به این همه ثروت رسیده باشه و بازم حرص و هوسش اونو وادار کنه به کار های شیطانی خودش ادامه بده . سهراب بس کن . فکر کن اصلا اون یه زن دیگه ایه که داری می کنیش . من یه آدم تازه ای بودم . حتی وقتی که خودمو تو آینه می دیدم . با این که روحم تغییری نکرده بود ولی روحیه ام تغییرکرده بود . فکر می کردم یکی دیگه هستم ولی سها برام همون سها بود . وقتی سرمو گذاشتم رو کونش تا اون باسن بر جسته شو بذارم لای دندونام و باهاش حال کنم بازم به یاد خاطراتم افتادم به یاد اون لحظاتی که فکر می کردم که من تنها کسی هستم که دارم با این کون حال می کنم . نمی دونم چرا هر کاری که می کردم و هر دقتی که کرده بازم یه نوعی سوتی دادن بود . یعنی یه جای کارو از دستم در می رفت . من دوست داشتم با عشق و با تمایلات خودم زندگی کنم . کسی رو فریب نداده بودم و همین باعث می شد که فریب خوردن رو یه ضربه بزرگی واسه خودم احساس کنم . -سهراب عزیزم .. چقدر کاراتون شبیه به همه .. می دونستم چی داره میگه ولی خودمو زدم به نادونی . اصلا لزومی نداشت که موقع سکس از اون یکی سهراب که در واقع من بودم حرف بزنه . -هیچی عزیزم فراموشش کن . کارتو انجام بده کونمو گاز بگیر . چقدر با لبات و دندونات حال می کنم . اولش یه خورده یکه خورده بودم ازاین که یه شباهت هایی بین دو تا سهراب پیدا کنه ولی بعدش با خودم گفتم قانون سکس قانونیه که به طور یکسان و بین خیلی ها پیاده میشه و لزومی نداره که با یکی دو تا شباهت آدم لو بره .. دیگه بی خیال شده بودم . واسه همین به روی سها آوردم و گفتم -چیه خانومی یکی دیگه هم بوده که این جوری باهات حال می کرده ؟/؟ -عزیزم مهم نیست . هرچی بوده من که اون وقتا کار خلاف نمی کردم . اون همسر نامردم بود .-پس اگه حس می کنی من تو رو یاد اون میندازم یه سری از کارای سکسی خودمو که با اون فلک زده نامرد شباهت داره ولش کنم . -اینقدر گیر نده . من از این جور حسادت کردنای تو خوشم میاد . نشون میده که چقدر دوستم داری . شورتشو از پشت پاش کشیدم پایین و اون کون سفید و براقشو که هیچوقت از لیسیدن و خوردنش سیر نمی شدم گذاشتمش تو دهنم . خیلی تازه و پر طراوت بود . به خودش خیلی می رسید و همین اونو خواستنی و خواستنی تر می کرد . اون خیلی خوشش میومد که موقع کوس دادن به چهره ام خیره شه و تو چشام نگاه کنه . هر چند بعدش بهم خیانت کرد ولی ظاهر امر این جور سکس کردن بیشتر بهش می چسبید واسه همین تا قبل از این که ازم بخواد این کارو واسش انجام بدم کیرمو گذاشتم رو راستای درز کونش سر کیرو با همون خیسی کوس بازیش می دادم -ووووویییییی سهراب جون قربونت کوسم آتیش گرفت بکن کیرتو اون داخل و خنکش کن . بزن کیرتو تا آخر کوسسسسم . این جوری دلمو می بری . خواهش می کنم . بزن امونم نده . خواهش می کنم .. دلم واسه گاییدن و فرو کردن کیر توی کوس خیلی تنگ شده بود و فکر نمی کردم که پس از این همه نا ملایمات و کشمکشی که با این جنده داشتم یه بار دیگه قسمتم شه و تازه افتتاح سکس پس از جراحی رو با اون داشته باشم . همون تخت , همون تختی که شبا و روزهای زیادی رو روی اون باهاش گذرونده بودم . غرورمو خرد کرده بود . چرا بی خود فکر می کردم یکی پیدا شده که منو به خاطر خودم میخواد . منو به خاطر خودم دوست داره . نه ... نهههههه .. حالا دوباره رو همون تخت داشتم اون کثافتو می گاییدم . من باید از کی بدم بیاد از خودم یا از این جنده عوضی ؟/؟ کون ناز و تپل زن سابق و معشوقه جدیدمو از وسط بازش کرده و کیرمو با یه حرکت خاصی که فریاد هوس سها رو به آسمون رسونده بود کردمش تو کوسش . چند بار با سرعت و خشم زیاد کیرو می کردم تو کوس و می کشیدم بیرون . بیشتر از این که هوس داشته باشم خشم داشتم . می خواستم بررسی کنم و بیشتر به این پی ببرم که آیا اون وقتا که سها زیر کیر من بوده لذتی هم می برده .. دیوونه شده بودم . خب اگه کوسش خیس می کرده حتما داشته حال می کرده . مثل وحشیها اونو می گاییدم و اونم چه جور داشت حال می کرد .. نه همین جوری بوده حالا یه خورده کم و زیاد . -سهراب جوووون تنم داره می لرزه بزن بزن . آتیش کن کوسمو . دوستت دارم . فقط مال توام . اگه بخوای از شوهرم جدا میشم . فقط تو منو بکن . فقط تو منو بکن . خواهش می کنم ادامه بده -سها جونم خیلی با حالی . ولی من این جوری کیف می کنم که دارم زن یکی دیگه رو میگام --بکن بکن فدای کیرت بشم من . حس منو داری . منم حال می کنم از این که زیر کیر یکی دیگه غیر شوهرم هستم . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

6 نظرات:

Galeri.azin گفت...

با سلامي مجدد خدمت ايراني عزيز،دوست و استاد گرامي بنده.
باز هم طبق معمول نگارش شما بقدري قوي است كه هر مخاطبي را به راحتي با شرايط دستان همراه ميكند و خواننده به لطف شخصيت پردازي قوي شما ميتواند شخصيت هاي داستان را در ذهن خود مجسم كند.بايد بگويم كه كار شما از بازيگري كه بايد در طول يك هفته چندين نقش را بازي كند بسيار سخت تر است چون بازيگر طبق سناريو عمل ميكند ولي شما بايد خودتان خالق اتفاقات و حوادث در مسير شخصيت هاي داستان باشيد.
من هم مانند شما از داستانهايي كه سكس كمتري داشته باشد ولي بيشتر به مشكلات جامعه بپردازد بيشتر ميپسندم،مثلا اگر داستان نقاب انتقام را به سبك يك رمان دراوريد يا در كنار ادامه همين روال داستان به فكر نگارش رماني در همين رابطه باشيد بدون شك يك اثر موفق و ماندگار خواهد شد چون در كنار قلم شيواي شما اين نوع خيانت ها در جامعه فعلي درحال ازدياد است و باعث زخمي عميق در شخصيت و احساسات طرفين ميشود و به نظر من شما توانايي خلق اثري ماندگار را داريد.
با ارزوي موفقيت روز افزون شما.

ایرانی گفت...

بادرود فراوان وعرض سلام و ادب خدمت دوست ادیب و با فرهنگ خود گالری آذین نازنین ! بی اندازه از لطف و محبتت سپاسگزارم و این که همیشه با دلگرمی دادنهایت مرا به ادامه راه امید وار تر می سازی . سعی خواهم کرد در همین داستان نقاب انتقام به مسائل حاشیه ای توجه بیشتری کنم . به خیانت ها بپردازم به این که انسان برای منافع خود دست به چه کارها که نمی زند و در این رهگذرچاشنی سکس را هم برای این که طرفداران این داستانها حوصله شان سر نرود فراموش نخواهم کرد . پیشنهاد جالبی هم درخصوص نوشتن رمان دادید که در آینده با به اتمام رسیدن بعضی از داستانها امکان پذیر خواهد بود . البته این که یک رمان تا چه اندازه موفق باشد علاوه بر نوشته ای با کیفیت بودن و در بر داشتن مسائل اجتماعی و واقعی و یا احساسی قوی نیاز به تبلیغات و بخت و اقبال هم دارد . سلیقه ها متفاوت است . شاید بهترین ها آنی نباشند که به عنوان بهترین قلمداد می شوند . اما می توان برای جامعه و ملتی نوشت که طالب عشق و محبت و راستی هستند . ملتی پاک و شریف که ذاتا عاشق محبت وصداقت و پاکدلی هستند . هرچند واقعیتها از خیانتها و نامردمیها می گوید اما لذت عشق و وفا و دوستیها خیلی شیرین تر از آن است که در نوشته ها بگنجد . دوست دارم همراه با خیانتها و نامردمیها از عشق و وفا هم بگویم و تقابل آنچه هست و آنچه که باید باشد را نشان دهم . البته داستانهایی مثل ندای عشق و مثلث عشق را می توان نوعی رمان به حساب آورد . درهرحال هر داستان و رمانی جایگاه خاص خودش را دارد و باید که در جایگاهی خاص باشد . شرایط امروز ایران هم طوریست که نمی توان به دلخواه رمانهایی نوشت و منتشر کرد و باید در حول و حوش همین سایتها ی پرتلاش , تلاش کرد . از تجربه بالای شمادر این زمینه هاست که شرایطم رادرک می کنید . درهرحال سلیقه اکثریت خوانندگان را هم باید در نظر بگیرم که بیشتر طالب ماجراهای سکسی هستند . داستان غیرسکسی و عاشقانه عاطفی و احساسی آبی عشق و داستان سکسی اجتماعی هرجایی را می توان تا حدودی متمایز از سایر داستانها دانست ودلم می خواهد همانند نقاب انتقام پر و بال بیشتری یافته آنها را به جایگاه شایسته شان برسانم . درهرحال امیدوارم با نظرات خوانندگان گرامی به ویژه دوستان با فرهنگی چون شما بتوانم با کیفیتی بهتر بنویسم و شرمنده تان نگردم . گالری عزیز برایت آرزوی موفقیت و سر بلندی درتمام زمینه های زندگی را داشته امیدوارم همیشه همراه من و این مجموعه و مدیریت محترم امیر گل و دوست داشتنی باشی . نیمه شب خوش ...ایرانی

Saeed_2012 گفت...

سلام ایرانی
خسته نباشید چند روزی رو نبودم اومدم دیدم
نقاب انتقام رو اپ کردی
گفتم بیام تشکر کنم
بعد برم داستان رو بخونم
ممنون ایرانی

ایرانی گفت...

با عرض سلام خدمت آقا سعید ! سپاسگزارم از پیامی که فرستادی . فعلا این داستانو هفته ای دوبار , چهارشنبه ها و شنبه ها منتشرش می کنم . کامروا باشی ...ایرانی

Sara گفت...

Dro0o0d b duste kheili kheili mehrabunam,merc az in hame vaghti k mizari,in dastane kheili ghashange b nazaram dastana dashtan yknavakht mishodan(narahat nashia)vali in shahkare dust daram bdunam chetor entegham migire,movafagh bashi

ایرانی گفت...

سلام به سارای خوب و گل و مهربون و دوست داشتنی و نازنین . ممنونم از این همه لطف و محبتت .. داستانهای من که از نظر سوژه هرکدومش با بقیه فرق می کنه حالا سلیقه ها متفاوته ..این داستان رو هم باید گفت علاوه بر تلاشی که سهراب واسه انتقام گیری می کنه خود گناهکار هم یه جورایی باید برای خودش چاله بکنه . البته اینجا انتقام به معنای کشتن نیست . می تونه نوعی زجر روحی و زیان مالی باشه و به نوعی مقابله به مثل .. زدی ضربتی ضربتی نوش کن و یا ..چنین است رسم سرای درشت گهی پشت به زین و گهی زین به پشت . بازم متشکرم از پیامت سارا جون خونگرم و صادق . بیست دقیقه پس از این که فرستادی منتشرش کردم . اگه دیر شد باید ببخشی .بازم برات آرزوی بهترین ها رو دارم . شاد شاد و خندون خندون باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر