ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نقاب انتقام 16

درد شکم امونمو بریده بود . نمی خواستم جلو بهشته ضعف نشون بدم . رنگم پریده بود . هم حرص کرده بودم هم به شکمم فشار اومده بود . -ببینم حالتون خوب نیست .. شما چرا اصلا به این زودی راه افتادین .. سریع رفت با دوستش خداحافظی کرد و دنبالم راه افتاد . نمی خواستم باهام بیاد . از دخترایی که نمی شناختم هراس داشتم . یه حساسیت خاصی نسبت به اونا پیدا کرده بودم . یه ماشین دربست گرفتیم . بهشته جلو نشست ومن پشت ماشین دراز کشیدم . نذاشتم منو ببره درمانگاه .. جای بخیه رو یه نگاهی انداخت . حس کرد که نیازی به پزشک ندارم ولی درد داشت منو می کشت . -ببین تو همین میدون اول بلوار پیاده شو . من خونه ام وسطای بولوار وکیل آباد ه اوایل خیابان دانشجو از طرف بلواره . شاید ندونی کجاست . حالم خوبه .. دختره لجباز به حرفم توجه نکرد . یه لحظه به ذهنم رسید که اگه بیاد خونه من , ماشین بنز جیگری منو می بینه . نمی خوام بفهمه که وضعم خیلی خوبه . ولی اون که یه میلیونو ازم نگرفت . شاید اونو کم می دونست . -برو خوابگاه من خودم میرم . حالم خوبه . بلند شدم نشستم تا قانعش کنم حالم خوبه .. -آقا سهراب اگه حالت خوب بود صد سال دیگه هم باهاتون نمیومدم . ولی وظیفه انسانی من حکم می کنه که تنهاتون نذارم . به آخرای راه که رسیدیم یه مشت اسکناس که می دونم بیشتر از مبلغ کرایه بود در آورده و دادم به راننده -قبلا حساب شد خانوم زحمتشو کشیدن .. از خجالت داشتم آب می شدم . دستمو طرف بهشته دراز کردم .. -من اگه می خواستم بگیرم دیگه پرداخت نمی کردم . با کسی هم تعارف ندارم . زبونمو بسته بود . وقتی وارد خونه شدیم و ماشینو تو حیاط دید یه نگاهی بهش انداخت و چیزی نگفت . .. چرا چیزی نمیگه .. حتما اونم یه جورایی نقشه داره . می دونم چه جوری تو ذوقش بزنم .. -اون دار و نداری رو که بهم ارث رسیده بود فروختم و این ماشینو خریدم .. چیکار کنم عشق ماشینه دیگه . ولی اون جوری هم پولدار نیستم .. سکوت کرد و چیزی نگفت . همین سکوت اون منو بیشتر آزار می داد . چرا چیزی نمیگه تا یه جورایی حالشو بگیرم . فکر نکنه می تونه سرم شیره بماله .. دوباره حالم بد شد .. سریع رفت از دارو خونه یه آمپول تهیه کرد و بهم تزریق کرد تا حالم بهتر شد . یه سری خرت و پرت تو خونه داشتم و یه مقدار هم از بیرون واسم تهیه کرد و یه سوپی رو هم رو هم روگاز گذاشت تا واسم بپزه و آماده شه . یه مشت اسکناس گذاشتم جلوش ..اونا رو پس زد . -آقا سهراب هر موقع یه میلیونو گرفتم اینو هم می گیرم . -می دونم بهت توهین کردم . این مبلغ کم بود . ارزش کار تو خیلی بیشتر از اینا بود . -چرا فکر می کنی همه چی رو باید با پول سنجید ؟/؟ -اینو من نمیگم . بیشتر آدما یا همه آدما در عمل میگن . -ببینم مشهد چقدر جمعیت داره ؟/؟ ایران چقدر ؟/؟ دنیا چقدر ؟/؟ تو چند نفر از این جمعیتو دیدی ؟/؟ چند نفر از این آدما بهت خیانت کردند ؟/؟ چرا به همه توهین می کنی ؟/؟ چرا به من توهین می کنی ؟/؟ دوباره اونو رنجوندم . بااین که هنوز بهش اطمینان نداشتم ولی نمی خواستم ناراحتش کنم . برای دومین بار مدیونش بودم  وشدم -خواهش می کنم نرو تنهام نذار .. حداقل این جوری نرو عکس تک تک اعضای خونواده ام رو دیوار بود .. ببین این چهار تا تنهام گذاشتند و رفتند تو با دلخوری نرو .. اشک بهشته رو در آورده بودم . یه لحظه رفته بود آشپزخونه . خواستم یه چک تضمینی پنجاه یا صدی بذارم تو جیب مانتوش که آویزون بود ولی می دونستم اگه بفهمه  شاید اونو بر گردونه .. در تردید بودم ولی با این حال یه پنجاهی رو گذاشتم .. حالم بهتر شده بود . تصمیم گرفتم اونو برسونم خوابگاه . البته نه با ماشین خودم . می تونستیم یه مسیر سیصد چهار صد متری رو پیاده بریم با یه تاکسی مستقیم خودمونو برسونیم اول پارک ملت ولی پیاده روی برام خوب نبود . با آژانس رفتیم . -سهراب خان من خودم تنها می رفتم -نه حالم خوب شده دستت درد نکنه . راستش هم دلم می خواست شماره موبایلشو به من بده هم نده . روم نمی شد ازش بخوام . در بد وضعیتی گیر کرده بودم . شده بودم یه آدم بهانه جو . در هر دوحالت یه چیزی واسه ناراحت شدن داشتم . اگه شماره شومی داد این امیدو داشتم که بازم باهاش حرف بزنم و اون جوری که دلم میخواد ازش تشکر کنم . اگرم نمی داد می تونستم دلمو خوش کنم به این که اون به فکر تیغ زدن من نیست . چون دیگه همدیگه رو نمی دیدیم . اصلا ولش بهتره زیاد بهش فکر نکنم . تازه به خونه برگشته بودم که دیدم موبایلم زنگ خورد . صدای زنی میومد که واسم خیلی آشنا بود ولی هرچی فکرکردم چیزی به ذهنم نرسید . -ببخشید شما ؟/؟-بیا به این آدرس تا همدیگه رو از نزدیک ببینیم تا در مورد یه مسئله ای با هم حرف بزنیم . -من با شما حرفی ندارم .. -اگه شما حرفی ندارین من با دامادم حرف دارم که با زنش رابطه داری ..لعنتی سمانه بود . چرا دست از سرم ور نمی داره . از جون من چی می خواد . اگه بره بگه که من با خواهرش رابطه دارم ..از این آشغال هیچی بعید نیست . تمام نقشه ام به هم می ریزه .. چقدر به این عوضی باج بدم . تازه درد شکمم داشت خوب می شد . یه آدرسی طرفای آزاد شهر و قاسم آباد به من داده بود .-ببخشید خونه تونو عوض کردین ؟/؟ -ببینم معشوق جون جونی سها خانوم شما از کجا منو می شناسین ؟/؟... لعنت بر تو سهراب که بازم سوتی دادی .. -هیچی اگه فکر می کنی با خواهرت صمیمی هستم حتمااون اینا رو بهم گفته ..-اون دهن لق نیست -مثل تو نیست ؟/؟ -خیلی پررو شدی پسر .زود باش بیا منتظرتم . یه خورده می ترسیدم . به دونفر ازگماشته هام آدرسو دادم که اون پایین مراقب باشن و چند دقیقه یه تماس باهام داشته باشن و اگه موفق به صحبت باهام نشدن بیان داخل خونه .. با یه تاکسی تلفنی دیگه راه افتادم طرف قاسم آباد .. یه خونه ویلایی کلنگی بود . اونم یه چیزایی رو چاپیده بود . بیشتر سها رو تیغ زده بود و دراصل مال منو خورده بود .. ظاهرا تنش می خارید ولی اگه جاهای مخصوصش می خارید من فعلا کاره ای نبودم .. اگرم باج می خواست به این سادگیها هم ول کن نبود .. وقتی درو به روم باز کرد این اطمینان رو پیدا کردم که اونجاش می خاره ولی درمورد باج خواهی رو هنوز چیزی نفهمیده بودم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

عالیه مرسی

ایرانی گفت...

متشکرم داداش دلفین ...ایرانی

ناشناس گفت...

سلام داداش ایرانی وقت به خیر بازم لطف کردی ممنون داداشی خوب تواین مدت خیلی تحت فشارم بچه دوم که به لطف خدا دختره فرزنداولم پسره سال دوم راهنمایی خدا بچه های شما را نگهداره همیشه سایه پدرومادربا لای سرشان باشدمهم قلبهایمانه به همدیگه نزدیکه دوست دارم نظربدم تشکر کنماما پروکسیم کار نمیکنه الترا هم به سختی وارد میشم نمیتونم کپی کنم بخونم ضمن اینکه هروقت واردمیشم فقط یک مرد -زن نامریی را ادامه میدی دوست دارم هوس اینرنتی با سبک عالی سکس دونفره وضربدری توش باشه ادامه بدی.جسارت نباشه کم باداستان خانوادگی حال میکنم. تواین مدت به درددل حقیرهم توجه بکن داستان تختخواب سه نفره زن وشوهری با عشق علاقه ازدواج میکنند بچه دار نمیشند عیب اززنه است زنه به خاطره شوهره میخواهدطلاق بگیره شوهره دیوانه واردوسش داره آخرسرزنه پیشنهاد ازدواج برای بچه دارشدن میده بعدازدواج زنه حسدی میکنه تحمل دوری از شوهرش رانداره توافق میکنندسه نفری تویک تخت بزرگ بخوابند سکسهای داغی را باهم میکنند.خلاصه تواین زمانهای بیشتر ماها رادریاب داستانهای فوق حشری بنویس. #ٍثالثاتااین لحظه هیچ خیانتی به زنم نکردم چون همانطوری که من نیازدارم قطعا اونم نیازداره عذاب بیشتری راتحمل میکنه تابچمون سالم به دنیا بیاد.فدات پارسا بدون تو قلبمون جا داری.

ایرانی گفت...

سلام به پارسای عزیز و با تقوا خسته نباشی و ممنونم از پیامهای بسیار گرم و دوستانه ات .. خدا به تو و خانواده ات سلامتی بده و سایه ات تا سالهای سال و بسیار طولانی بالا سرشون باشه در نهایت سلامتی و خوشی . درمورد داستانها سبک داستان و کلاس طناز به صورتیه که فعلا مصلحت نمی بینم سکس ضربدری درش بذارم ولی دونفره داغ داغ رو بعد از چند قسمت لز با حاشیه پردازیهای خاصی خواهم گذاشت و حالا باید گردش داستانو ببینم شاید مثلا سی چهل قسمت دیگه بشه یه تغییر جهتی داد . درمورد رختخواب سه نفره هم چشم ..اما این داستان دنباله دار میشه و من هنوز دنباله داری رو که 5 ماه پیش خواسته بودی و در مورد اتوبوس بود شروع نکردم و این داستانهای فعلی هم واقعا اداره اش کمی سخت شده .. درهر حال این نویسندگی هم از روی علاقه بوده و راستش وضعیت نویسندگی من به این صورته که صبح تا سه بعد از ظهر که سر کارم و بعدش ناهار و خواب و رسیدگی به کم و کسری خونه و زن و پسر و .. غروبا و شبا هم با هزار مکافات و به عشق شما و نویسندگی می شینم پای کامپیوتر . حالا چند ساعت می خوام فرصت تمرکز داشته باشم خدا می دونه .. مدام عیال صدا می زنه ..اون صدا می زنه .. البته گاهی که سر کار هستم زیر سبیلی از یه راهی نظرات رو جواب میدم ولی ریسکه .. دیگه سر کار نمیشه داستان نوشت و کارمنم اصلا ربطی به نویسندگی نداره .گاهی وقتا وقتی می بینم با این شرایط این همه مطلب در عرض 20 ماه نوشتم تعجب می کنم و باورم نمیشه .. از نظر حجمی فکر می کنم معجزه کردم .. عیال هم خبر نداره و اگه بدونه بیچاره ام می کنه . هیشکی نمی دونه . و این خودش معجزه ای بالاتر از معجزه قبلیه .. حالا با این شرایط تمرکز کردن یه معجزه ایه بالاتر از همه این معجزه ها که واقعا سخته ولی من با همه این احوال لذت می برم و افتخار می کنم که در خدمت دوستان خوب و مهربان و گلی چون تو باشم . پسر هم دوست دارم . دختر رو هم همین طور . کوچولوت که دنیا اومد از طرف من ببوسش . عاشق دخترای کوچولو و یه خورده بزرگترم که البته فعلا خدا مصلحت ندونسته بهم دختر بده .. خب پارسا جان خدا باز هم بچه هاتو زیاد کنه و همه شون مثل خودت نیک باشن ...ایرانی

 

ابزار وبمستر