ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 17

پسرم معین نازم تو می تونی . خیلی راحت می تونی من و کوسمو سر حال بیاری . امروز اگه یه وقفه ای تو کارمون افتاد علتش این بود که شاهپور در زد و بعدشم بچه ها اومدن . در هر حال ما حالا با آرامش تو بغل همیم . لحظاتی بعد دو تایی مون کاملا لخت رو ی تختی قرار داشتیم که دور و برش پنجره های باز بود . نسیم خنک و هوای دلپذیر .. صدای پرنده هایی که شاید اونا هم مثل ما داشتند عشقبازی می کردند . چه حالی می داد در این شب پر ستاره زیر کیر پسر گل و نازم بودن و عشق و صفا کردن . فقط من بودم و اون . نه مزاحمی نه استرسی و نه هیچ عامل دیگه ای که تو کار ما اما و اگری بیاره .  دوباره دهنشو به کوس من سپرد و این من بودم که از هیجان زیاد کیرمو رو دهنش حرکت می دادم تا اون جوری که دوست دارم و خوشم میاد به کوسم انرژی بدم . -مامان چیکار کنم -خودت یواش یواش قلق منو می گیری . یه زن وقتی که تو سن من باشه و اصولا در هر شرایطی نقطه حساس و اوج حساسیتشو می تونی روی کوسش پیدا کنی . باهاش ور برو . دست بزن . بخورش . باهاش باش . همونجوری که باهاش زندگی می کنی وکردی و این چند روزه نشون دادی که هر کاری براش می کنی . معین دارم از هوس می سوزم . زود باش تا فریاد هوس من حیوونای اطرافو این طرف نکشونده ارضام کن . -مامان مگه این طرفا حیوونای وحشی هم داره -نترس پسر شجاع من . از روباه و خرگوش که نباید ترسید . لذت ببر .. -همه جا که تاریکه ..-ولی معین جون اگه بدونی در سکوت جنگل و زیر نور ماه و ستاره سکس چه حالی میده . با شکم به روی تخت افتاده و سرمو گذاشته بودم بیرون و به طبیعت سیاه ولی سبز و روح افزا نگاه می کردم . به من آرامش می داد و لذت سکسمو بیشتر می کرد . این لذت وقتی بیشتر شد که حس کردم کیر معین از همون پشت و از طرف کون داره میره تو کوسم . کیرشو فرو می کرد تا ته کوسم و اونو به آرامی بیرون می کشید . این کارو چند بار پی در پی انجام داد . چقدر این حرکتش عالی بود . هر چند دوست داشتم دقایق زیادی رو در این حالت بمونم ولی به خوبی می دونستم که این نهایت کار و اوج لذت نمی تونه باشه و اون باید سعی خودشو بکنه که بتونه منو ارضام کنه . انگشتشو می کرد تو سوراخ کونم تا در آن واحد دو چیز تو سوراخام باشه . با این کارش بازم هوس منو زیاد تر کرد . مخصوصا وقتی که اون انگشتی رو که می کرد تو کونم میذاشت تو دهنش و چه جوری هم با لب و دهنش صدا می داد که یعنی حال کردم . شایدم راستش حال می کرد . یه کمی سرعت گاییدنشو برد بالاتر . می دونم تا اونجایی که در توانش بود سعی خودشو می کرد تا پیش من رو سفید باشه و نشون بده که چقدر مادرشو دوست داره و واسه این که مادر محتاج مردای بیگانه نشه از هیچ کوششی دریغ نداره . کف دستاشو گذاشت رو شونه هام و من با چشایی بسته خودمو سپرده بودم به دست اون . -بمال بمال عزیزم . بمال پشتمو کمرمو کونمو .. دو طرف کونمو بازش کن . کیرتو محکم تر بزن به ته کوسم . بمال همه جامو پشت پامو .. -مامان ناز و تپل من دوستت دارم . تو دیگه حالا مال منی .-من همیشه مال تو و بچه هام بودم . حالا تو هم پسرمی و هم شوهرمی . همه چیز منی . بزن .. سریع تر . خواهش می کنم سریعتر . چقدر داغه . کیرت چقدر داغه . حواست هست ؟/؟ نمیخوام به این زودی تو کوسم خالی کنی . می ترسم شل شی . کیر که این جوری داغ می کنه زود خالی می کنه -مهسا جونم تن تو هم خیلی داغه . توی کوست داره کیرمو آتیش می زنه . -حالا یه کمی صبر کن بعدا آتیش بگیر . خنک کن . حال بده . شونه هامو نگه داشته بود و بازم با سرعتی باور نکردنی کیرشو به ته کوسم می کوفت . یه دستمو به طرف عقب بلند کردم و انگشتاشو می لیسید . دونه دونه و چند تا چند تا و لباشو میذاست رو بازوهام و با این کارش بازم داغ و داغ ترم می کرد . -جووووووون کوسسسسسم کوسسسسسم معین تند تر کیییییرررررررتو محکم تر بکوبون امونم نده . بجنب . داره میاد . یه خورده دندون رو جیگر بذاری میاد . آبم داره میاد . نسیم خنک رو تن داغ من هوسمو دو چندان می کرد . هوسی که نمی تونستم بگم حد و اندازه هاش چقدره . فقط دوست داشتم تا آخر دنیا در همین حالت بمونم و از زیر بار این لذت خارج نشم ولی می دونستم که این نشدنیه . -جااااااان چه کیفی داره . چه حالی میده . چه هوایی . بهشت اینجاست . من الان تو یه شب بهشتی هستم . کی میگه کیر پسر تو کوس مادرش حرامه . من که دارم کیف دنیا رو می کنم -مامان کیف کن . کی میگه کیر پسر تو کوس مامان گناهه . هر چی هست که خیلی شیرینه .. -معین این شیرینی دیگه خیلی زیاد شده .. آبم داره میاد . تند تر خواهش می کنم ولم نکن .. جوووووون داره میاد داره می ریزه ممنونم معین . داره میاد .. میخوام از این پنجره بپرم تو چمن ها ولم نکن بذار کیرت همون داخل بمونه .. دوستت دارم . عاشقتم . شیرینی رفت بالا معین !همین جوری بمون حال بده دارم دیوونه میشم . آبم داره همین جور میاد . نمی دونم چی بگم میخوام آروم بگیرم . یه دقیقه نه دو دقیقه دیگه آبتو بریز تو کوسم . حالا بذار آروم بگیرم جان . چشامو بستم و می دونستم دو دقیقه دیگه پسر گل و حرف شنوی من دست به کار می شه و به کوس تشنه و داغ من آب می رسونه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام وخسته نباشي
اگه اشتب نكنم سايت 1ماه بود كه غيرفعال بود ولي با اين برگشت تركوندي
جيبر

ایرانی گفت...

جیبر جان سلام ! رسیدن به خیر . سایت کجا یک ماه غیر فعال بود ؟!!!!!!!!! بعضی از دوستان خوب و دوست داشتنی غیر فعال شده بودند . ولی فکر کنم شاید ورود به سایت برای بعضی ها سخت شده باشه . مخصوصا اونایی که از موبایل استفاده می کنند و از ایرانسل که خیلی از پروکسی ها و فیلترشکن ها دیگه روش کار نمی کنه . اگه به تاریخ انتشار داستانها و نظرات دقت کنی می بینی که داستانها به طور مرتب منتشر می شده است . درهر حال خوشحالم که بر گشتی . موفق سربلند باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

جیبر جان سلام ! رسیدن به خیر . سایت کجا یک ماه غیر فعال بود ؟!!!!!!!!! بعضی از دوستان خوب و دوست داشتنی غیر فعال شده بودند . ولی فکر کنم شاید ورود به سایت برای بعضی ها سخت شده باشه . مخصوصا اونایی که از موبایل استفاده می کنند و از ایرانسل که خیلی از پروکسی ها و فیلترشکن ها دیگه روش کار نمی کنه . اگه به تاریخ انتشار داستانها و نظرات دقت کنی می بینی که داستانها به طور مرتب منتشر می شده است . درهر حال خوشحالم که بر گشتی . موفق سربلند باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر