ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 21

نورا نورا بسه دیگه .. همین جا دیگه بسه .. ببین عزیزم من پزشکم می دونم بیشتر از این دیگه خوب نیست . اون مویرگهای مقعدت پاره میشه و یه وقتی بهت خونریزی دست میده و دیگه  اون وقت تا دوماه دستشویی رفتن و یه جا نشستن هم واست سخت میشه . -اون وقت از این کارا دیگه نمی تونم بکنم . -اینم سوال شد که تو می کنی . خب معلومه دیگه وقتی اون کارا رو نمی تونی بکنی این کارو هم نمی تونی بکنی . -بابا جونم هیچی رو کردیش تو که دلم خوش باشه ؟/؟ -خودت هیچی حس نمی کنی ؟/؟ -چرا یه چهار سانتی رو احساس می کنم . -عزیزم من همین مقدارو هم که فرو کردم تو کونت الان به یه حالتی در اومده که هر لحظه دارم فکر می کنم اون حلقه کونت داره پاره میشه . می ترسم جر بخوره . مگه تو می خوای پیش این و اون پزی بیای که بابام کرده تو کونم ؟/؟ یه وقتی از این حرفا پیش دوستان نزنی ها ؟/؟ رسوای عام و خاص میشیم . حتما الان می خوای بگی از این دوستا زیاد داری . همه این چیزا همش داستانه و حرف کشکه و تو سایتهای مبتذل و مستهجن نوشته شده -بابا تو هم ما رو گیر آوردی ها . اگه بابام نبودی حتما می گفتم یه چیزیت میشه . اگه همه اینا کشکه و مال قصه هاست پس من و تو که الان اینجا نشسته ایم و داریم با هم حال می کنیم داریم خواب می بینیم ؟/؟ نکنه میخوای بگی که من دخترت نیستم .. راست می گفت این نورا . واقعا عجب قاطی کرده بودم ها . این بچه نکته سنج بازم زده بود تو خال . واسه این سوتی که دادی نیم ساعت جریمه میشی . -یعنی چه . نیمساعت زودتر بخوابیم . -نخیر بابا جون خواب دیدی خیر باشه باید نیم ساعت بیشتر باهام وربری و حال کنی . یا همون حال بدی . -حالا یه خورده ساکت باش عزیزم . کیرم طوری توی سوراخ کون دخترم نورا کیپ شده بود که به جای حرکت در مسیر سوراخ یه حرکت یکسره به اول کار داشتم . به این صورت که بیشتر کون دخترم حرکت می کرد . -بابا فکر درد من نباش .. نورا از پشت خودشو به من چسبونده بود و گرمای پشتش قسمت جلو بدنمو داغ کرده بود . پشتشو می لیسیدم . و سرمو کج کرده و از پهلو ممه شو میذاشتم تو دهنم . دستمو هم از جلو بدنش گذاشته بودم رو کوسش و باهاش ور می رفتم . هوس دخترونه و شاید زنونه اش دوباره بر گشته بود . -بابا من خیلی آتیشی ام . خیلی . هوسم رفته بالا . کیرتو بازم فشار بیار به کونم . از سینه هاش چسبیدم به لباش تا این که یه کمی آرومش کنم . نمی دونم چرا خودمم لذت می بردم از این که یه بار دیگه نورای عزیزمو دارم به هیجان میارم . یه جورایی خوشمم میومد که اون دوستم داشته باشه و بهم احساس وابستگی کنه . شاید منم یه جورایی داشتم عاشق دخترم می شدم . عاشقش که بودم . عشق به یه معنای دیگه که بشه از بطن و متنش هوسو استخراج کرد . -بابا من هوس دارم -نورا فکر کنم تو یه بار خوشت اومده .دوست نداری حالا بابا بریزه تو کونت و لذت ببره ؟/؟ کونت کیرمو آتیش زده . باید آبمو بریزم خنک شم . -راست میگی بابا . دوستم داری ؟/؟ بهت حال میدم ؟/؟ جون . منم دوست دارم خالی کنی تو کونم . بابا نیمای من ازم راضی باشه همیشه با من حال کنه دنبال مهشید نره . زودترم شوهر نمی کنه از شرش خلاص شیم . با مادر بزرگ که صحبتشو می کرد مادربزرگ و اون گفتند که اگه مهشیدو بگیری یه  مسکن بهتری میشه واسه غم از دست دادن مامان . اگه این کار انجام نشه ممکنه بری یه جا دیگه زن بگیری . آره بابا ؟/؟ تو زن می گیری ؟/؟ -دخترم من الان چی بهت بگم . تو الان اومدی بهم حال بدی من راضی نبودم . حالا که راضی شدم به شکلهای مختلف می خوای رو فکرم اثر بذاری . -خب باباجونم .. بابا جونم قربون شکل ماهت بشه نورا . قربون اون کیرت برم که تو کون منه .. دیگه چیزی نمی گم تو هم با کون من حال کن . این دستتم بچسبون به کوسم و باهاش بازی کن که بیشتر خوشم بیاد . این دختره منو جادو کرده بود . دو طرف کون کوچولوشو با پنجه هام خیلی آروم و با لذت چنگشون می گرفتم و نمی خواستم که بیشتر از این ها اذیت شه . دوستش داشتم . دختر ناز من بود . شیرین زبون زرنگ و فضول و تیز .. نباید کاری می کردم که به بیراهه کشیده شه و انتظارات دوران نوجوانی و جوانی خودشو از غریبه ها داشته باشه . این مسئولیت منو به عنوان یک پدر خیلی سنگین می کرد . -بابا بابا جونم آبت که داره می ریزه . داره می ریزه .. چشامو بسته بودم و گذاشتم که این آب تا اونجایی که جا واسه حرکت و خالی شدن داره بریزه تو کون نورا . -بابا چقدر مزه میده . کونم داغ شده .. -نورا نورااااا دخترم . کونت کونننننن جووووووون عزیزم .. کونت مثل یه قلاب هرچی که هوس داشتم میک زد و ریخت تو خودش -دیگه هوس نداری ؟/؟ دیگه منو نمی خوای ؟/؟ -چرا چرا حالا یه خورده آروم شدم . تازه ما که نمی تونیم تا صبح بیدار باشیم . کون نورا از بس لبریز از آب شده بود وقتی کیرمو کشیدم بیرون مقدار زیادی از آب بر گشت کرد و بازم سوراخش پر پر بود . وقتی نورا ازم می پرسید صحنه چه جوریه با لذت و هوس براش تشریح می کردم .  بغلش زدم و بردمش جلو آینه بزرگ یه خورده قمبل کرد و تغییر پوزیشن داد تا بتونه اون آبی رو که در سوراخ و سر سوراخ کونش جمع شده ببینه هرچند با حرکتاش آب کیر من همچنان در حال ریختن به اطراف کون و روی پاهاش بود . -عزیزم اگه رضایت میدی حالا دیگه باید بخوابیم . -به یه شرط -چه شرطی . -لخت تو بغلت می خوابم . همدیگه رو هم بغل می زنیم . -سخت تر از اینا رو بهت نه نگفتم .. اینم روش ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر