ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی 23

خیلی از این حالتش ترسیدم . برق شهوت تو نگاهش موج می زد . باکمال بی شرمی بهم می گفت شقایق یواشتر الان نیلوفر بیدار می شه نمی تونیم کاری بکنیم . منو بغلم زد و من تو بغلش دست و پا می زدم . نمی خواستم به این راحتی ها تسلیمش شم و فکر کنه هر غلطی که دلش می خواد می تونه بکنه . ولی خسته شده بودم . طوری بهم فشار آورد که دو سه تا از دگمه های مانتوم افتاد . من اون زیر چیزی تنم نکرده بودم . چون وقتی در زده بود که من داشتم با خودم ور می رفتم و فکر می کردم یه گذریه که زود میره دیگه حساب اینجاشو نمی کردم . وقتی چشاش به سینه های لخت من افتاد با یه حرص و ولع عجیبی بدون این که به فکر در آوردن بقیه مانتوم باشه منو به خودش فشرد لباشو گذاشت رولبام  یه دستشو گذاشت رو سینه ام و دست دیگه شو از زیر مانتوم به کوس خیسم رسوند . -چرا این قدر دست و پا می زنی خوشگله . تو که خودت بیشتر از من دلت می خواد . ناز نکن . هر چند ناز می کنی و دست و پا می زنی خوشگل تر میشی . دلم نمی خواست فکر کنه که این قدر مفت و راحت داره منو تو دام میندازه . راست می گفت لحظه به لحظه حشری تر می شدم . دلم میخواست  کوسمو لیس بزنه خوب سر حالم بیاره بعدا بکنه تو کوسم . می دونستم پس از سالها می تونم به ار گاسم برسم . رحیم بیشتر وقتا مستقیم می کرد تو کوسم هرچنداون اولها یکی دوبار با کوس لیسی سر حالم کرده بود ولی من زیاد بهش سخت نمی گرفتم راستش اصلا در این فکرا نبودم چون پس از مدتی عذاب و کابوس , اون به من زندگی داده بود .. عشق داده بود . یاد داده بود که چطور میشه انسان بود . یواش یواش ساکت شدم  . گذاشتم هر کاری که دوست داره انجام بده دیگه مقاومتی نکردم . با دستش کوس منو تو چنگش داشت . خیلی خوشم میومد چشامو بسته بودم . بقیه دگمه های مانتوموبازکرد و دیگه اندام  لخت من یکسره تو دیدش قرار گرفت . کنار تخت دراز کشیدم . می ترسیدم اگه برم بالا نیلوفرو بیدار کنم . وحید رومن دراز کشید . من دیگه چشامو بسته بودم و داشتم حال می کردم . اون سرتاپامو می لیسید و من غرق در داغی لذت و هوس بودم .  یه لحظه حس کردم که رو دستای وحید  قرار گرفته و دارم به یه طرف دیگه ای میرم . وقتی چشامو باز کردم دیدم وسط پذیرایی ام . می ترسید که نیلوفر بیدار شه و همه چی رو ببینه . خیلی ملاحظه کار بود و از این خصلتش که به دخترم اهمیت میده خیلی خوشم میومد . چند دقیقه ای می شد که چشامو با هوشیاری کامل باز نکرده و به وحید نگاه نکرده بودم . وقتی چشام بهش افتاد و اونو کاملا لخت دیدم که آلت و خایه هاش در حال تکون خوردن بود دیگه از هوس زیاد نمی دونستم چیکار کنم . اون آدم سرکش دقایقی قبل نبودم . سرمو بالا آورده با لبام دنبال کیرش می گشتم دوتا دستامو دور کیر چاقالوش حلقه زده و اونو گذاشتم تو دهنم . .. فقط می خواستم باهاش حال کنم و حس کنم اونی که میخواد تا لحظاتی  دیگه بره تو کوسم چه حال و هوایی داره . کیرش با دهن غنچه ای ام تناسبی نداشت . وقتی اونو فرو بردم تو دهنم دو طرف گونه هام قلنبه شدولی خیلی کیف می کردم . حالا وحید بود که چشاشو بسته بود و با دو تا دستاش دو طرف صورتمو داشت طوری که با تماس بیشتر کیرش با گونه هام بیشتر لذت می بردم . دلش نمی خواست دهنمو با آب کیر خودش پرکنه . کیرشو کشید بیرون و حالا اون افتاد رو کوس من و زبونشو در آورد و قبل از این که اونو بلیسه فروکرد توکوسم . چقدر خوشم میومد ... بالاخره صدامو در آورد -پس کی میخوای کیرتو فرو کنی تو کوسم -اگه تو دلت بخواد همین الان -پس معطل چی هستی -نازتو بخورم شقایق تو دستور بده با کله میرم تو کوست -تو همون کله کیرتو بفرست اون داخل کافیه .. وقتی که سر کیرشو به مرکز کوسم چسبوند حس کردم یه فندک روشن کرده و سرشو گذاشته رو کوسم .  داشتم می سوختم -زودباش وحید زودباش که یه پارچه آتیشم .. پسر همسایه کیرشو فرستاد که بره طرف کوسم . انگاری راهشو بلد بود . سرخورد و رفت داخل وای که چقدر خوشم میومد ...ادامه دارد ..نویسنده ..ایرانی

2 نظرات:

دلفین گفت...

ایولا دمت گرم

ایرانی گفت...

شبت خوش دلفین نازنینم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر