ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تولدی دوباره 30

آره آره عمه جون .. من مثل یک مرد شدم . یعنی اصلا مرد شدم . موتورم مثل یه مرد کار می کنه .. خیلی سخته باورکردنش خیلی سخته . نزدیک بود از دهنم بپره که خاله جون هم باور نمی کرد ولی یه جورایی باورش دادم که زود جلو دهنمو گرفتم .. -حیف که درست نیست وگرنه می گفتم یه کاری کنی که باورم بشه . ولی خب حالا بیا یه خورده با هم حرف بزنیم و تلویزیون ببینیم . عمه رفت و چند دقیقه بعد با یه سر و وضعی که با شکل و شمایل دقایق قبلش فرق می کرد برگشت . یک استرچ پارچه ای تنگ که کونشو در حال پرش از شلوار نشون می داد پاش کرده بود که کیرمنو هم داشت از شلوارش می پروند . شلوارش هم از اون سفید های خوشگل بود . دیگه حیفم میومد قسمت بالای شلوار و نیمتنه اشو نگاه کنم . اگه اون لحظه یکی ازم می پرسید بلوز حوا چه رنگیه نمی دونستم چی جواب بدم . این عمه هم طوری رو کاناپه یه پهلو کرده بود و کج و کوله نشسته بود که حداقل دوسوم کونشو راحت می تونستم دید بزنم . لعنتی کیر همونجوری شق وایساده بود . قصد عقب رفتن رو نداشت . -هانی جون پیژامه بیارم راحت باشی ؟/؟  این جوری انگار یه خورده سختته ..... لعنت بر تو هانی . یه جوری این کیر رو بخوابون . از خجالت مردیم . آخه کی بهت گفت دوباره پیرهنتو بذاری لای شلوارت . عمه که می خواست یه کاری رو انجام بده تا انجامش نمی داد ول کن قضیه نبود واسه همین از جاش پاشد و تا رفت پیژامه بیاره منی که قصد داشتم کیر رو بخوابونم  یه نگاه سیر از کونش گرفتم و دستمو گذاشتم لای شلوارم و سر کیر رو صاف کردم تا از حالت انحراف به چپ یا همون گردش به چپ خلاصش کنم و در مسیر مستقیم قرار بدم . از بد بختی در مسیر مستقیم هم ورم کرده نشون می داد . عمه خیلی معطل کرده بود . این همه فرصت بهم داده بود هنوز نتونسته بودم یه جوری شر این کیر رو کم کنم . کیر رو دوباره کج کردم و از کناره ها اونو مماس با زیر رون پای چپم کردم و سرش فشار آوردم . این جوری اگه حرکت نمی کردم مشخص نمی شد که کیر شق شده .. عمه جون برگشت .  از روبرو داشت میومد و دیگه این بار نگام افتاد به نیمتنه اش چه صورتی چه آرایشی عین هلو .. -عمه جون عروسی دعوت بودی ما خبر نداشتیم ؟/؟ -مگه اشکالی داره واسه هانی جون خوشگل خودم خوشگل باشم ؟/؟ مگه ما نباید از دیدن خودمون لذت ببریم ؟/؟ حتما باید یه مجلسی عروسی باشه که ما خودمونو درست کنیم ؟/؟ وای این صورت بوسیدن داشت . این لبای روژمالی شده و بر جسته و هوس انگیز یه کیری می خواست از وسط جفتشون بره تو دهنش .. وسوسه شده بودم رفتم طرفش تا صورتشو ببوسم خودش لبشو آورد طرفم و با یه بوس پنج شش ثانیه ای لب به لب سرحالم کرد . در حال بوسه حس کردم کیرم داره رو به جلو حرکت می کنه . وای خاک توسرت هانی . این تکون خوردن چی بود . کیر از حاشیه پام پرید و دوباره ورمش مشخص شد . عمه جون هم زل زده بود به همونجا . پیژامه رو داد دستم و گفت بپوشش راحت باش . همین جا درش بیار . معلوم نیست تو چته . -عمه اینجا در بیارم زشته . -حرف نباشه . من احساس می کنم این عمل جراحی که روی تو انجام شده یه اشکالاتی داره . یه وضعیت غیر عادی درتو مشاهده میشه . -قربون حوا خوشگله ام بشم دست از سرم بر دار . این عملش شاید زیادی قوی بوده این جوری شده . برشیطون لعنت این که از خاله گردن افتاده تره . طوری رفتارمی کرد که نمی تونستم فکر کنم آیا راستی راستی کیرمی خواد یا این که دلش واسم سوخته و نگران سلامتی منه و از این که فکر می کنه آلت تناسلی من سیخ شده اومده جلو ربطی به جراحی های من داره . -عمه جون من مریض نیستم . اولش اومدم این جا این جوری بودم ؟/؟ -نمی دونم من دقت نکردم . -اگه  این جوری بودم که تابلو می شدم . -شاید من نفهمیدم و بقیه هم روشون نشد بگن . حالا شلوارتو در بیار . اینو بپوش .. شلوارمو در آوردم . یه لحظه یه چیزی رو می خواست برداره بهم پشت کرد و اون کون برجسته استرچی اونو دیدم . وای همون چند سانتی که در اثر جر و بحث خواب رفته بود دوباره بیدارشد و اومد بالا و قبل از این که پیژامه ام رو بپوشم عمه خانوم چشمش افتاد به شورت ورم کرده من -هانی تومیگی این عیب نیست ؟/؟برادرم کلی هزینه کرده تا تو درمان شدی . -مامان تقریبا همه کارها رو داداش کرده و آلیس جون . اون فقط به من سرکوفت می زده .  چیزی نیست عمه جون . اومد طرف شورت من و اونو خواست بکشه پایین -عمه بده زشته . -ببینم یه پرستار یا دکتر زن وقتی اونجای مرد رو می بینه واسه درمانشه و زشت نیست -حواجون از کی تا حالا تو دکتر شدی ؟/؟ -شاید دانشگاه نرفته باشم ولی دکتر تجربی که هستم . شورتمو تا زانو کشید پایین و کیر سر به هوای من عین یک جتی که در حال پرواز به سوی آسمونه روبروی صورت عمه خانوم قرار گرفت . -کار خدا رو ببین . آدم باورش نمیشه .. اومد جلوتر و کیرمو گرفت تو دستش . -هانی جون این طبیعی نیست . شاید تو تازه مرد شدی و خیلی چیزا رو نمی دونی . تو باید همین جا چند روز پیش من بمونی تا بهت یه آموزشهای اساسی و درست و حسابی بدم . این آلت یا خودمونی بگم کیر فقط در شرایط خاصه که به این درجه از رشد می رسه ... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عجب عمه ای هست خیلی باحاله یدونه از این مامانهای باحال هم برای داستانهای جدیدت درست کن دمت گرم

ایرانی گفت...

حتما داداش دلفین ! البته درخواست تو از یادم نرفته . حتی می دونم که یه جایی نوشتم دلفین جان در فقط یک مرد 92.. اما این روزا طوری دچار کمبود فرصت شدم که اصلا نمی تونم داستانهای طولانی بنویسم . سر فرصت حتما می نویسم . یه کار دیگه هم می تونم بکنم که کوتاه کوتاه بنویسم و اون چیزایی رو که گفتی دو سه تا سوژه ایش کنم یا بذارم سر فرصت .. در این داستان تولدی دیگر که مامان وارد کار نمیشه . سیستم داستان به این صورت نیست . ممنون از پیامهات دلفین جان . موفق باشی ...ایرانی

دلفین گفت...

هرجور که راحتی دادشم ولی اینو میخواستم بگم که اول به کارت برس چون واجب تر بعد داستان ما همیشه میام

ایرانی گفت...

در خذمت داداش دلفین گل و مهربانم خواهم بود و البته من برای موارداضطراری که کمبود فرصت دارم همیشه یکی دو تا داستان تک قسمتی هست که ازشون استفاده کنم . ظاهرا این دفعه باید از یکی از این ذخیره ها که هفت هشت ماه پیش نوشتم استفاده کنم . من خودم بیشتر از خود در خواست کننده دوست دارم زودتر انجامش بدم چون همه برام دوست داشتنی هستند و تو هم که جای خود داری . امیدوارم که روز گار رفیقت باشه ...ایرانی

 

ابزار وبمستر