ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 41

انگاری موتور ساسان تازه روشن شده بود و داشت جون می گرفت . شتابشو زیاد کرده بود . فرو کردن کیرش تو کوسم یه حال و حالتی داشت و بیرون کشیدنشم یه حال و حالت دیگه . وقتی کیرشو با فشار لذت بخشی از کوسم می کشید بیرون این لذت از اول خروج تا آخرش تنمو به آتیش می کشید و هوسو از نوک پا تا فرق سرم پخش می کرد . افتاده بود رو کمرم و موهای سرمو تو دستاش جمع کردم و پشت گردنمو غرق بو سه کرده بود . -ساسان ساسان داری چیکار می کنی . مثل این که می دونی که من خیلی از این حرکت خوشم میاد . دوستت دارم دوستت دارم -نادیا تو هم می دونی که من چقدر دوست دارم این کلمه رو بشنوم . هوسمو خیلی می بره بالا -مثلا چقدر نشون بده ببینم . پنجه هاشو محکم تر و عمقی تر توی کونم فرو کرد و ضربه هایی رو که به ته کوسم می زد با شدت بیشتری منو رو به جلو پرت می کرد . -بگیر نادیا .. -می خوای بازم نشون بدم ؟/؟ -آررررررره آررررررررره نشونش بده . کوسسسسسسم داررررره بهت میگه که نشونش بدی . بازم ضربه کییییییرررررررتو می خواد .. -جوووووون نادیااااااا تو چقدر با حالی . کاش نسترن یک دهم تو هوس داشت -ساسان حالا دیگه بیا حرف خودمونو بزنیم و عشق و حال خودمونو بکنیم . هردومون از این سبک گاییدن و گاییده شدن راضی بودیم و دلمون نمی خواست که به این زودیها حالتمونو عوض کنیم . -منو ببوس ببوس . کمرمو شونه هامو .. ساسان ولم نکن . کوسسسسم میخاره . می خواد کیرتو می خواد . -اونو که دوقبضه لاپات قفلش کردی . -آره آره می خوام دوست دارم که تا صبح مال من باشه . هر وقت که می خوام مال من باشه . ساسان یه چیزی می گفت ولی کوسی که از عقب در حال گاییده شدنه نمی تونه کیر رو به خوبی قفل کنه بیشتر از اونچه که طالب ارگاسم شدن باشم تشنه بودم . تشنه این که آب کیرشو بریزه تو کوسم . نمی دونم چرا ولی فکر می کردم یه چیز بدنم کمه . ازش ویتامین می خواستم . با این که بی اندازه حشری بودن خودمو بهش نشون داده بودم ولی اون کاملا تسلیم من نشون می داد . فقط همینش مونده بود که جلو پاهام به زانو بیفته . -ساسان آبتو می خوام . آبتو میخوام . -نمی خوای اول راضیت کنم بعدا ؟/؟ -ببین اول آبتو بده بعد تا هر وقت که دلت میخواد و به هر روشی که فکر می کنی سر حال سر حال میشم عمل کن .. -تو چقدر خوبی نادیا . این عمه تو پدر منو در میاره میگه تا موقعی که ارگاسمم نکردی پدرتو در میارم اگه آبتو خالی کنی . بعضی وقتا می بینی یک ساعت هم بیشتر می کشه و این خانوم همین جور داره واسه خودش دلی دلی می کنه . از بالا و پایین و صغری و کبری حرف می زنه . یه حرفایی رو موقع سکس یادش میاد که من اصلا یادم نمیاد جایی شنیده باشم -حالا ساسان جون تو مشغول باش . کوستو بکن و حالتو بکن که یه وقتی حال و هوای عمه جون و خصلتهاش در تو یکی اثر نکنه . -میگی منم مثل اون زیاد حرف می زنم ؟/؟ -چه عرض کنم ساسان جون حرف که می زنی ولی در عوض عمل هم می کنی . -زودباش آب بده .. می دونم کیرت نمی خوابه و وقتی آبتو خالی کردی می تونی به گاییدنم ادامه بدی . خواهش می کنم ولم نکن . دوستت دارم . -چشامو بسته بودم و رفتم تو حالت خلسه و کیف . چون اونم کمر منو محکم نگه داشته و با یه حالتایی که نشون می داد قصد ریختن آبشو تو کوس من داره منو می گایید . یک دو سه چهار و چند تا ضربه دیگه ---بگیر که اومد .. جووووووووون جووووووون داره می ریزه .. چقدر حال میده .. اون کوس تنگت .. من فدای کوسسسسست میشم . -منم در حالی که کونمو دور کیرش می گردوندم تا با فشار و تماس بیشتری کیرش تتمه آبشو تو کوسم خالی کنه گفتم منم فدای اون کییییییررررررر خوش دست و پر آبت .. نذاشتم کیرشو از کوسم در آره . به همون صورت گذاشتم بمونه و استراحت مختصری در همین پوزیشن داشتیم اونم که از تماشای کونم لذت می برد در همین حال و هوا موند . تا این که یه پس از چند دقیقه حس کردم کیرش دوباره داره تو کوسم یه سفتی خاصی پیدا می کنه . -ساسان واقعا که عمه بیرحمی دارم . اصلا این عبادتی که می کنه قبول نیست . وقتی که شوهرشو راضی نگه نداشته باشه بقیه اعمالش هم پذیرفته نیست . -حالا تو ثواب بکن .. تو ثواب بکن . نمی دونی چقدر خوشم میاد که این جوری دارم کونتو می کنم . -منم دارم این کارا رو می کنم که تو خوشت بیاد . کوسم سیراب شده بود . حالا یه جورایی دوست داشتم که منو به ارگاسم برسونه و حس می کردم که  باید یه ده دقیقه ای منو به سرعت  در یک وضعیت خاص بگاد تا به اون چیزی که می خوام برسم -ساسان می دونم شاید این جوری کمتر لذت ببری اگه میشه بازم بیا از روبرو منو بکن . حالا هوس اون سمتو کردم . -نادیا هر چی تو بگی . بگو برم اون سر دنیا هم میرم -فقط یه کارو نمی کنی -چه کاری -این که عمه نسترن رو صداش کنی و بگی بیاد ناظر کار من و تو باشه -نه دیگه از این حرفای وحشتناک نزن که اگه اون من و تو رو با هم ببینه روز آخر زندگی منه .. روبروی شوهر عمه خوش اشتهام قرار گرفتم تا منو سرحال ترم کنه . . حالا علاوه بر کیرش حس می کردم که جفت بیضه هاشم رفته تو کوسم . هرچند که یه خورده تنه امو بالا می آوردم و با تخمهاش بازی می کردم . ...ادامه دارد ..نویسنده ..ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر