ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 8

فلاش پشت فلاش .. دریه حالت منو روبرو قرار داد طوری که قسمت سرمو تو کادر ننداخت . -عزیزم من الان یه دستی رو کوست می کشم برو تو حس . حس کن که حالا مهرداد یا هرکی دیگه که دوست داری و دلت می خواد الان میخواد که کیرشو بکنه توی کوست و بهت حال بده . یه طوری به هیجان بیا که خیسی کوست بچسبه به روی کوس کوچولو و ناز و خوشگلت . یه خورده هم با دو تا شستت لبه های کوستو داشته باش اون سوراخ ریز و باریک کوس با یه خورده از خیسی اونو می خوام در یه حالت زیبا و حشر انگیز بندازم تو عکس . امون همه رو می بره . هرکی ببینه میره توکف . وقتی این حرفا رو می زد هورمونهای جنسی من به شدت شروع کردند به کار کردن و وقتی هم که رو کوسم دست کشید مجبورشد یه خورده از روشو پاک کنه تا توی عکس غلیظ نیفته . -خوبه فتانه -اوووووهههههه چقدر ناز شدی . فقط دلم میخواد درسته بندازمش تو گلو و قورتش بدم . فدایی کوستم . نازتو نازتو طناز .. خلاصه به هر سازش می رقصیدم . درچند مورد از صورتم به همراه کل اندامم عکس گرفت که قرارشد بعدا قسمت چشمو کور کنه . دریه حالت رو زمین و به پهلو دراز کشیدم و یه پامو بردم بالا . به یه حالت قیچی مانند . کوس رو از یه زاویه دیگه نشون می داد . فتانه سراسر هوس شده بود . گلوله ای از آتیش . بدن سفیدش با یه رنگ سرخ در هم آمیخته بود . نشون می داد که برای هماغوشی با من خیلی بی تابی می کنه . و هر وقت که به آخر کار نزدیک می شدیم من غصه ام می شد که چه طور خودمو در اختیارش قرار بدم . چون اصلا به لز بین بودن اعتقادی نداشتم و همش می گفتم وقتی که یه دختر می تونه با یه پسر یا مرد حال کنه وقتی کیر وجود داره چرا از کوس بخواهیم که ما رو ارضا کنه . اینو در شان و منزلت یک زن نمی دونستم که از زن یه تقاضایی داشته باشه ولی بهش قول داده بودم . چند تا کیر مصنوعی آورد و انواع و اقسام میوه جات . یه جای کار یه موز و خیار رو با هم فرستاد به کوس و کونم و عکس گرفت و در یه حالت دیگه یه کیر مصنوعی یک متره رو کرد تو کوسم . البته از خود کیر بیست سانتو فرو کرد توی کوس و بقیه اون بیرون قرار داشت ولی منظره جالبی در اومد . -ببینم طناز نگفتی این عکسها رو هم برای تهییج مهرداد می خوای ؟/؟ جالبه اون با این که شوهرته ولی از این که یه کیر غیر تو کوست ببینه به هیجان میاد -فتانه این که کیر آدمای دیگه نیست . مصنوعیه -درست . ولی هیجان یه کیر غریبه و همون حس رو که به آدم میده . در یه حالت دمرو افتادم و کونمو یه خورده در یه حالت قمبلی آوردم بالا . فتانه از حال رفته بود . به زور بر خودش مسلط شد تا بتونه ازم عکس بگیره -فتان جون چیه حالت خوب نیست ؟/؟ اگه حس می کنی نمی تونی بر خودت مسلط شی یه خورده می تونی باهاش حال کنی انرژی بگیری بعدا ادامه بدی .. -ممنونم طناز ولی گاهی اوقات خیلی هم بد جنس میشی . هر وقت مثل حالا حس کردی یه پیش پرداختی لازمه از این کارا بکن . اگه من قوت بگیرم خیلی بهتر از اینا می تونم کار کنم . سرشو گذاشت رو کونم و یه خورده گازش گرفت . زبونشو هم رو کوسم پهن کرد و با جفت دستاش کونمو فشار می داد . خیلی آروم . اگه بگم لذت نمی بردم دروغ گفتم . با این که در یه حالت کیف و خماری چشام بسته بود ولی حس می کردم که اون داره به صورتم و چشای بسته ام نگاه می کنه تا متوجه شه آیا خوشم میاد یا نه .. یه چند دقیقه ای که شد خودش دست از این کارش کشید تا به ادامه عکس برداری بپردازه . راستش دلم می خواست ادامه بده ولی نتونستم چیزی بهش بگم چون دوست نداشتم روش باز شه و همش ازم انتظار داشته باشه . این جوری پیشش عزیز تر بودم و قدرمو بیشتر می دونست . راستش بعدا که این عکسمو دیدم واقعا متوجه شدم که چه هنر مندانه اونو بر داشته و با چه تنظیم زیبایی بوده . بیشتر عکسها رو  در یه حالت پشت به دوربین و کون قمبلی گرفتم . حالتهایی که کوس در قسمت وسط کون به خوبی نشون داده بشه . در چند وضعیت هم دستمو می ذاشتم رو نقاط حساس بدنم و طوری وانمود می کردم که بی اندازه حشری و طالب سکس هستم و راستش هم بودم . واسه همین حالتم خیلی طبیعی بود . در یه حالت هم کونمو رو به هوا و سر و زانوهامو رو به زمین قرار داده و برجستگی کونمو در یه وضعیت فوق العاده هوس انگیز انداختمش تو کادر .. بیش از این که من خوشحال باشم فتانه از این که تا این حد داره واسم جانفشانی می کنه و با جون و دل زحمت می کشه خوشحال بود . می دونستم حرفامو باور نکرده و هنوز فکر می کنه که من دوست پسر دارم . هر چند که زیاد واسم مهم نبود . در هر صورت اون که چیزی به مهرداد نمی گفت . ظاهرا تا من نمی گفتم بسه اون به کارش ادامه می داد . -فتانه جون کافیه دیگه .. می خوای  یه خستگی یه ساعته در کنیم و بعدش برو رو ظهور این عکسها .. -اگه دوست داری اول این عکسها رو ردیفش کنم که اون جوری بیشتر هوامو داشته باشی .. -اگه این طور فکر می کنی باشه ولی بیا اول یه تشکر ازت بکنم که واقعا دستت درد نکنه و خسته نباشی . رفتم جلو و لبامو گذاشتم رو لباش . طوری اونو بوسیدم و سینه های درشت و زن و مرد پسند خودمو به سینه هاش چسبوندم که بیحال بیحال شده بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

مرسی

ایرانی گفت...

درود برتو دلفین دوست داشتنی ..ایرانی

ناشناس گفت...

داداشی واقعا استاد صحنه سازی جالب توداستان هستی.پارسا

ایرانی گفت...

سپاسگزارم پارسای گل و نازنین از حسن پیام و نظر لطفت ..درکنار خانواده وعزیزان , روز و روز گار خوشی داشته باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر