ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 99

خانوم دکتر افتاده بود رو کیرم و جفت دستاشو هم گذاشته بود رو شونه هام تا بتونه بهتر رو من سوار شه و حرکاتشو تنظیم کنه . سرشو خم کرده بود تا با نگاه کردن به کیرم بتونه بیشتر حال کنه . یه خورده خودمو بالا کشیدم . جفت دستامو رسوندم به زیر کون به زیر کون خانوم دکتر .. -فریبا جونم قربون فریبت . نمی دونم این کیرم چی شده بود . توپ توپ . گاهی وقتا فکر می کردم حتما بدون این که من چیزی بدونم یه چیزایی میدن به خوردم . چون اصلا فکرشو نمی کردم بازم بتونم این قدر سر پا وایسم . فریبا پس از این که یه چند دقیقه ای رو باهام مشغول بود دیدم از حال رفت افتاد روم . اون وزنشو انداخت روی من و نزدیک بود خفه ام کنه . مجبور شدم خودمو از زیرش خلاص منم و پشتش قرار بگیرم . حالا چه راحت می تونستم خانوم دکتر رو از قالب پشت زیر نظر داشته باشم  . دستامو رسوندم به زیر سینه هاش و نذاشتم که روی تشک ولو بشه . یه خورده که باهاش ور رفتم یواش یواش چشاشو باز کزد -فریبا جون اینم از فریبت بود یا از هوست ؟ /؟ هر طور می خوای فرض کن .. من نوازشتو می خوام . کیرتو می خوام . کون خانوم دکتر طوری منو حشری کرده بود که دلم می خواست اول اونجا رو ردیفش کنم . هر چند کیرم داخل کوسش یه مانور هایی داده بود . دوطرف کونشو به پهلوها بازشون کرده و اون سوراخ ریز و تنگ کونو غرق بوسه اش کرده بودم و به این طریق نشون دادم که کیر من آمادگی ورود به کون فریبا خانومو داره . -عزیزم خیلی به سوراخ کونم پیله کردی . اگه بدونی چه دردی داره .. پس از قرار معلوم خانوم دکتر تا حالا کون داده .. چیکار کنم . بیخود حسودی نکنم اون که از روز ازل مال من نبوده تا بخوام یه جورایی اونو مال خودم بکنم . اصلا حالشو نداشت که از جاش پا شه . جای لیدو کایین رو به من گفت و منم یه خورده از اونو به سوراخش مالیدم تا با یه بی حسی درد کمتری رو حس کنه . وای چقدر با حال بود . نوک کیرمو گذاشته بودم رو حلقه کون فریبا و دوسانت فرو می کردم و درش می آوردم -فریبااااااا -جوووووون -حس داری -آررررررره ولی دردم نمیاد . فشارش بده .. بیشتر کیرتو بفرست به طرف داخل . خوشم میاد . -از تماشاش لذت می برم . حیفم میاد خیلی زود کیرمو بکنم تو کونت . -بذارش تو .. بذار کوروش ..کون کوس .. هنوز خیلی کارا باهات دارم . اگه می خوای هر چی که می گی گوش کنم تو هم باید هر چی رو که من میگم گوش کنی . -من که دارم باهات حال می کنم . نیازبه فرمایش شما نیست .. سرشو به طرف من بر گردوند و گفت حالا یکی منو ببوس . بوسیدن اون سبب شد که نگاهم از رو سوراخ کونش بر داشته شه .. وقتی که لبامو رو لباش گذاشتم و دوتایی مون در یه بوسه داغ هوس فرو رفتیم قبل از این که من کیرمو رو به جلو حرکتش بدم اون کونشو به سمت من حرکت داد و یه چند سانتی از کیر من رفت توی کونش . درد هم نمی کشید ولی کیرم تو کونش خیلی سفت و سخت چسبیده بود . -جاااااااااان جاوید کجایی ببینی .. کجایی ببینی که من زیر کیر کوروش چه حالی می کنم .. -جاوید کیه فریبا جون -اون شوهرمه .. پزشک متخصص مغز و اعصابه .. واسه سمینار پزشکان رفته اروپا .. گفته اگه پشت گوشتو دیدی کیر کوروشو می بینی .. باید بهش ثابت کنم که تونستم موفق شم آخه باهاش شرط کردم -چی شرط کردی -شرط این که درآمد یکسالشو بده به من .. هیچی این خانوم دکتر بر نامه داشت . مطب و اتاق معاینه اش شده بود شبیه سوئیت هتل . رفت و  دو سه تا دور بین فیلمبرداری آورد و در گوشه و کنار کار گذاشت و دوباره مشغول شدیم . همین قطع و وصل شدن های سکس باعث شده بود که رشته امور از دستمون خارج شه .. حتما اونایی که اون بیرون وایساده بودنددیگه دوزاریشون افتاده بود . با این که هوس داشتم دوباره کون خانوم دکتر رو هدف بگیرم ولی خسته شده بودم . مجبور شدیم یه ده دوازده دقیقه ای نمایشی عملیات انجام بدیم و اونم یه آخ و واخ هایی می کرد . کیر تو دهنی ,  دهن رو کوس , کیر تو کوس ..کیر تو کون ..عملیات سینه .. وای این خانوم دکتر عجب پزویی بود . این فکر کنم علاوه بر شوهرش فیلمه رو می خواست به دوستاش نشون بده یا شاید خودشم می خواست بعدا ببینه و با خودش ور بره . فریبا بد جوری حشری شده بود . افتاده بود روم و کوسشو با یه فشار عجیبی به کیرم می زد  اونو داخل کوسش به حرکت در می آورد . خودشو به شدت رومن می کشید . فکر کردم ریه ام داخل شکمم پرس شده و دیگه نفس نمی تونم بکشم . ولی اون ول کن نبود . -کوروش .. ولت نمی کنم تا منو تا اون بالا بالا ها نبردی .. زود باش .. می خواستم دهن باز کنم و بگم که حرف زدن هم واسم سخت شده که دیدم صدام در نمیاد . -باید منو ببری اون بالا بالا .. وای من که خودم اون زیر قرار داشتم .. با یه هول دیگه دوتایی من از تحت افتادیم .. کمرم درد گرفته بود و اونم یه طرف دیگه ولو شده بود و می خندید . -چقدر حال داد ولی هنوز منو نبردی اون بالا بالاها -فعلا که تو ما رو انداختی پایین ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

ایرانی گفت...

شب همه شما عزیزان به خیر و شادی ! امشب دوساعتی رو زودتر از خدمت شما مرخص میشم و نظرات گرم شمارا پس از بیداری منتشر می کنم . پیروز باشید ..ایرانی

دلفین گفت...

عالیه مرسی

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین گلم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر