tag:blogger.com,1999:blog-7422919100650572720.post1778687443832620151..comments2023-10-22T14:14:23.348+03:30Comments on داستانهاي خيالي جذاب: خانواده خوش خیال 42Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/09423747784500625964noreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-7422919100650572720.post-20615065921444997822014-11-09T20:46:37.575+03:302014-11-09T20:46:37.575+03:30با درود به دلفین عزیز و گل اینم پیشنهاد خوبیه و ال...با درود به دلفین عزیز و گل اینم پیشنهاد خوبیه و البته تا یه حدی ازش استفاده می کنم که به ناگهان و یک دفعه تابوی بین اون و عرفان شکسته نشه نرم نرم بهتره ولی دستت درد نکنه جالب بود .. با تشکر ....ایرانی ایرانیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7422919100650572720.post-80842962308830440482014-11-09T15:33:37.537+03:302014-11-09T15:33:37.537+03:30داداش دمت گرم عالی بود داداشم میشه موقع صبحانه که ...داداش دمت گرم عالی بود داداشم میشه موقع صبحانه که دارن میخورن پسر سحر پاشه بره پیشه فیروزه بگه خاله فیروزه اجازه هست سوتینتنو باز کنم فیروزه برای اینکه کم نیاره به پسره اجازه اینکارو میده بعدشم موقع صبحانه خوردن که باهم صحبت میکن در حین صحبت سحر دستشو بکنه توشورت فیروزه شروع کنه با الت فیروزه بازی کردن فیروزه هم که داره با مردا صحبت میکنه از این حرکت سحر خوشش میاد میزاره سحر کارشو کنه اما سحر و قتی میبینه فیروزه داره به اوج لذت میرسه دست از کارش میکشه تا فیروزه رو تشنه نگه داره تازودت بیاره تو جمع خودشون یعنی زودتر لخت بشه ولی داداش اگه میشد فیروزه سر میز صبحانه جلوی همه ارضا بشه جالب میشددلفینnoreply@blogger.com