ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سکس با زنم و خواهر زنم

چهارشنبه بعدازظهر بود تازه کار سر کشی به یکی از ساختمانهایی رو که شرکت ما میساختو تموم کرده بودم.چون محل ساختمان نزدیک خونمون بود تصمیم گرفتم عوض رفتن به شرکت توی این ترافیک سنگین و دوباره برگشتن ازهمینجا مستقیم برم خونه.میدونستم که امشب خواهر زنم نسترن خونمون میاد.نسترن دوسال از زنم لاله جوونتره و روابط بسیار نزدیکی با لاله و با من داره بیشتر آخر هفته ها رو با ما میگذرونه ما همیشه از اومدنش خوشحال میشدیم.علاوه براینکه نسترن انسان بسیار خوبی بود دختر خوش مشرب و بذله گویی هم بود و با خودش یک موجی از شادی بخونه ما میاورد.تقریبا سه ساعت زود تر وقت معمول به خونه رسیدم.انتظار نداشتم کسی خونه باشه.لاله معمولا یک ساعت قبل از من به خونه میرسید ولی روزهاییکه نسترن رو با خودش به خونه میاورد کمی دیرتر بنابراین دیگه به عادت معمول که هنگام ورودم به خونه با صدا کردنش ورودم رو اعلام میکنم اونو صدا نکردم بلکه آروم بسمت اتاق خواب رفتم تا لباسمو عوض کنم شاید استراحتی هم کنم تا خانمها بیان دراتاق خواب رو که باز کردم ناگهان خشکم زد.وااااااااااااااای لاله و نسترن لخت روی تخت خوابیدن بصورت 69 وباهم حال میکردن.اونا هم منو دیدن وخشکشون زد.نمیدونستم چکار کنم؟؟/؟؟.یک ببخشید کوچیک بی اختیار از دهنم بیرون پرید و از اتاق خارج شدم.رفتم از توی یخچال یه نوشابه برداشتم و توحال روی یک مبل نشستم.نمیدونستم که حالا چی میشه؟؟/؟؟؟ من و لاله همدیگه رو خیلی دوست داشتیم و روابطمون خیلی خوب بود.ظرف دو سال و نیم گذشته که باهم ازدواج کرده بودیم به ندرت باهم اختلافی پیدا کرده بودیم و همیشه اختافاتمون رو با حرف زدن و بطور منطقی حل کرده بودیم حالا درهمون محل نشسته بودم و سعی داشتم که خودم رو جمع و جور کنم.چند دقیقه ای نگذشته بود که لاله درحالیکه روبدشامش رو پوشیده بود اومد.صورتش مضطرب بود.آروم روبروم نشست و ساکت بمن خیره شد.میدونستم که منتظر عکس العمل منه. بنابراین باید حواسمو خوب جمع میکردم که با گفتن جمله ای نا بجا زندگی خوب زناشوییم رو سر یک همچین موضوعی بهم نریزم.بروش لبخند کوچکی زدم و با صدایی آروم گفتم عزیزم چرا بمن نگفتی که تو لزبین هستی؟؟؟/؟؟ عکس العمل آروم من تشویشش رو کم کرد نفس بلندی کشید و جواب داد ما لزبین نیستیم.پرسیدم داری بمن میگی که اشتباه دیدم؟؟/؟؟؟ گفت نه درست دیدی.جواب دادم تو داری ضد و نقیض حرف میزنی.لطفا توضیح بده.نفس عمیق دیگه ای کشید و گفت همونطور که میدونی منو نسترن بهم خیلی نزدیکیم و هیچ چیز بینمون پنهون نیست وقتیکه من 16 و نسترن 14 خیلی باهم راجع به پسرها و سکس حرف میزدیم و کنجکاو بودیم ولی هردو از دوست پسر گرفتن و مشکلات ناشی از اون در این جامعه وحشت داشتیم بنابراین تصمیم گرفتیم که سکس رو باهم تجربه کنیم اول از بوسیدن و سینه های هم رو مالیدن شروع شد کم کم تجربمون بیشتر شد و یاد گرفتیم چطور همدیگه رو ارضا کنیم اینکار معمولا بصورت عمل لزبینها انجام نمیشد بلکه با کمک هم و استفاده از یک جسم خارجی انجام میشد بعد پوز خندی زد و گفت تو متوجه نشدی ولی من بخونه تو باکره نیومدم نسترن اشتباهی با دسته برس بکارت من رو پاره کرد و بعد از شدت گناه ازم خواست که من بکارت اونو پاره کنم هرچی من بهش گفتم که مسئله ای نیست و خیلی از دخترها بدون بکارت بدنیا میان و یا بکارتشون حلقویه و موقع نزدیکی اول پاره نمیشه که خونی بیاد قبول نکرد و با همون دسته برس بکارت خودش رو برداشت.گفت هرچی بسرمون بیاید باهم باید بیاد ما سالها سکس پارتنر بودیم تا اینکه من با تو ازدواج کردم بنابراین بعد از اینکه من با تو ازدواج کردم نتوانستم خواهرم رو تنها بذارم و تصمیم گرفتم روابطمون رو ادامه بدم تا اونم ازدواج کنه در حقیقت خوشحالم که این مطلب امروز رو شد.من همیشه از اینکه چیزی از تو پنهون دارم ناراحت بودم ولی نمیدونستم که چطوری اونو با تو مطرح کنم تا امروز که خودت فهمیدی.از لاله پرسیدم خوب حالا چی؟/؟؟؟جواب داد بذار جمع دونفریمون رو سه نفری کنیم.من نسترن رو خیلی دوست دارم و دریغ ندارم از اینکه شوهرم رو در رختخواب با اون شریک شم در ضمن هم به تو و هم به نسترن اونقدر اطمینان دارم که بدونم اجازه نمیدید که این قضیه سکس سه نفره مشکلی برای زندگی زناشویمون ایجاد کنه.من میدونم که تو از کردن زن زیبایی مثل نسترن بدت نمیاد نسترنم بارها ازم راجع به کوس دادن من بتو و اینکه چه احساسی دارد پرسیده و گفته که بدش نمیاد با تو بخوابه بنابراین من هیچ مشکلی نمیبینم.از فکر گاییدن نسترن دلم ضعف کرد من همیشه از دیدن صورت زیبا و اندام نسترن لذت میبردم و با خود میجنگیدم که نگاه کردن بهش محسوس نباشه و باعث ناراحتی لاله نشه.البته لاله هم بسیار زیباست ولی زیبایی یک گل چیزی از زیبایی گلهای دیگه کم نمیکنه و دیدن دوتا گل زیبا بهتر از دیدن یک گل است.من حتی بخوابم نمیدیدم که روزی بتونم خواهر زنم نسترن رو بکنم.اونم با کمک و اصرار زنم سعی کردم که خوشحالیم رو از این پیشنهاد مخفی کنم با صدایی آروم گفتم باشه پیشنهادت منطقیه ولی من تازه از سرکار اومدم و باید حموم کنم شماهم از این فرصت استفاده کن و موضوع رو با نسترن در میون بذار اگه موافقه من هردوتون رو تواتاق خواب میبینم و اگه موافق نیست شما رو لباس پوشیده تو حال میبینم میخوام که نسترن بفهمه هیچ فشاری توکار نیست و اگه موافقت نکنه این موضوع از نظرم فراموش شده.بدون اینکه منتظر جواب شم بسمت حموم راه افتادم.تازه زیر دوش رفته بودم که درباز شد و نسترن لخت وارد حموم شد و پرید توی بغلم درحالی که چشماش اشک آلود بود شروع کرد منو تند تند بوسیدن و تشکر کردن.مرسی که اینقدر خوبی مرسی که اینقدر مهربونی مرسی که لاله رو اینقدر دوست داری مرسی که اینقدر آقایی.بدن لخت نسترن تماس پوست لطیف تنش با پوست بدنم فشار پستونهای سفت و زیباش به سینه ام تماس لبهای نرم تر از گلش به صورتم کار خودش رو کرد و کیر خوابیده منو سفت کرد که با فشار میخواست به شکم نسترن فروبره.درحالیکه با دست چپ نسترن رو در آغوش گرفته بودم با دست راست کیرررررررررمو بصورت عمودی بین شکم خودمو نسترن ساندویچ کردم و بعد شروع کردم به مکیدن لبهای لطیفش.وووووووااااااااااااااااااااییییییییییییییییی که چه لذتبخش بود.منو یاد اولین بوسه ای که از لاله گرفتم مینداخت آروم شروع به مالیدن سینه هاش کردم.نسترن دستهاش حلقه دور گردنم لبهاش رولبهام و شکمش رو به کیررررررررم میمالید بعد دستشو دور کیرم احساس کردم درحالیکه مالش میداد توی گوشم گفت منو بکننننننننننننن خواهش میکنم منو بکنننننننننننننن دیگه نمیتونستم صبر کنم بغلش کردم و از وان بیرونش آوردم با حوله بسرعت اونو خودمو خشک کردم و دوبار از زمین برش داشتم شدت شهوت و هیجان باعث شده بود که وزن نسترن کمتر از وزن پرکاه برام بشه از توی حموم آوردمش داخل اتاق و آروم روی تخت خوابوندمش خودم کنارش خوابیدم و شروع کردم لبهاشو و سینه هاش رو مکیدن نسترن شروع کرد به آه ه ه ه کردن و به پشت خوابید پاهاش رو باز کرد و با دست منو روی خودش کشید.من وسط پاهای باز شدش غلطیدم درحالیکه وزنم رو روی آرنجهام انداخته بودم سر کیررررررررررم رو به وسط پاهاش فشاررررررر دادم دست نسترن رو دور کیررررررررم احساس کردم که سر کیرررررررم رو به کوووووووووووووسش هدایت میکنه یه فشاررررررررررر کوچیک و سرکیررررررررم وارد کوووووووس تنگ و خیس و لیز شدآخ خ خ خخخخخخخخ جااااااااااااااااان.شروع کردم آهسته آهسته به داخل کوووووووسش فشارررررر دادن کووووووسش انقدر تنگ بود باوجودیکه کاملا لیز و خیس بود هنوز اجازه نمیداد راحت کیررررررم واردشه از صورت نسترن و از گاز گرفتن لب پایینش میدونستم که درد داره ولی صداش در نمیومد تصمیم گرفته بود که کیررررررررررم رو تا دسته توکوووووووووسش جابده.یک کم صبر کردم تا عضلات کوسش کش بیاد و به کیرم عادت کنه با خودم فکر کردم دسته اون برس باید خیلی نازک بوده که این کوس انقدر تنگ مونده پس چرا کوس لاله انقدر تنگ نبود؟؟/؟؟؟ شاید از برس بزرگتر استفاده کرده یا شاید به شخص دیگه کوس میداده و حالا بمن نمیگه؟؟//؟؟ دوباره شروع به لب گرفتن و مالیدن سینه های نسترن کردم نسترن دوباره داغ شد و شروع کرد زیرم تکون خوردن بعد پاهاش رو خم کرد و گذاشت پشت کمرم و با فشارررررررر کیررررررررررمو تا تهههههههههههههه فرو کرد توکوووووووووسششششششششش وااااااااایییییییییی خایه هام رو احساس کردم که به در کونش چسبید شروع کردم به عقب و جلو کردن آخخخخخخخخخخ چه لذتی داشت من کم کم سرعت گاییدنم رو زیاد کردم کیررررررررمو تا نزدیک سرش میکشیدم بیرون و با فشاررررررررر تا تهههههههههههه فرو میکردم توکووووووووووسش نسترن هم با من حرکت میکر ما با چنان شدتی هم دیگه رو میکردیم که تختخواب حسابی به صدا افتاده بود ناگهان عضلات نسترن شروع کرد به سفت شدن با پاشنه پاهاش منو کاملا فشار داد بخودش و عضلات کوسش کیرم رو بغل گرفت و شروع کرد به یک لرزش خفیف و از ته گلو صدا کردن وااااااایییییییی جووووووووووون فهمیدم آبش داره میاد اومدن آب نسترن باعث که منم آبم اومدم میخواستم بکشم بیرون ولی نه فشار پاهای نسترن اجازه میداد و نه فشار کمرخودم.کیررررررررم رو تا تهههههههه کوووووووووووسش فشاررررررر دادم و منی گرمم رو توی کوسش خالی کردم و بعد هردو خسته و نفس زنون توی بغل هم افتادیم من درحالیکه نوازشش میکردم لبها و صورتش رو میبوسیدم بعد از تقریبا یک ربع ساعت نسترن گفت بریم پیش لاله تنهاست بلند شدیم و یک حموم کوچیک کردیم توی حموم بیشتر نوازش بود تا سکس از حموم که بیرون اومدیم لاله توی آشپزخونه مشغول غذا پختن بود با یک لبخند و نگاه معنی داری بما گفت خسته نباشین و بعد بلافاصله پرسید از کاندوم استفاده کردی یا نه؟؟/؟؟ من گفتم نه مگه تو که نسترن رو میفرستادی تو حموم کاندوم دادی دستش؟؟/؟؟ لاله روکرد به نسترن وگفت تو بهتره حامله نشی من بهت اجازه دادم با شوهرم سکس داشته باشی ولی نمیتونی صاحبش شیااااااااااااا.هرسه تایی خندیدیم لاله ادامه داد فردا باهم میریم دکتر برات قرص بگیریم ولی فعلا استفاده از کاندوم اجباریه از لاله پرسیدم عزیزم شام چی داریم؟؟/؟؟ خنده کنان جواب داد غذاهای مقوی از حالا دیگه تو باید به دو نفر برسی و ما به تو رحم نمیکنیم یا وظیفه خودت رو خوب انجام میدی و یا ما از بقال سر کوچه کمک میگیریم دوباره همه خندیدیم.شام اونشب با عادت همیشگیمون با خنده و تفریح گذشت گویی باری بزرگ ازدوش هرسه تامون برداشته شده بود.لاله و نسترن دیگه رازی نداشتن که پنهون کنن و من مجبورنبودم که چشمهام رو از دید زدن نسترن بدزدم گرچه هنوزم حواسم جمع بود که زیاده روی نکنم تا خدای نکرده باعث ناراحتی لاله بشم اونشب برخلاف همیشه که نسترن برای خواب به اتاق مهمون میرفت ما سه تایی به اتاق خوابمون رفتیم.تا من دستشویی رفتم و برگشتم دخترها لخت شدن و روی تخت مشغول لب گرفتن و باهم بازی کردن بودن.همونجا کنار درایستادم و به صحنه زیبا خیره شدم.خانمها چنان با مهارت و لطافت باهم عشق بازی میکردن که من رو مبهوت کرده بودن میدونستم که اینیکه میبینم نتیجه سالهای تجربه اونها باهمه.پس از چند دقیقه لب گرفتن و سینه مالی لاله به پشت خوابید و نسترن کمی پایین رفت درحالیکه با دست چپش نوک سینه راست لاله بین انگشتاش میمالید با دهن شروع به مکیدن سینه چپ لاله کرد و با دست راست بطور دورانی دور چوچول لاله رو ماساژ داد لبه های کوس لاله از شدت لذت باد کرده بودند وچوچولش قد کشیده و مثل یک کیر کوچیک از بین لبه های کوسش بیرون زده بود لاله هم درحالیکه آه ه ه ه ه میکرد با دست راستش سینه های نسترن رو میمالید این صحنه قدری سکسی بود که کیرم به سفتی و کلفتی تنه درخت شده بود شورتم رو همونجا که ایستاده بودم درآوردم و از پشت به نسترن که پشتش به سمتم و کونش به هوا بود نزدیک شدم چون میدونستم که نسترن چقدر تنگه و اگر بدون آمادگی بکنمش براش دردناکه با انگشتام شروع به ماساژ دادن کوسش کردم اونم بلافاصله کونش رو بالاتر آورد و لای پاهاش رو بیشتر بازکرد که به من دسترسی بیشتری بده.انگشتم رو به آرومی به داخل کوسش فرو کردم کوسش کاملا خیس و لیز بود و من انگشتم رو تا ته فرو کردم.بعد با نوک انگشتم شروع به ماساژ غده های داخل کوسش که درست پشت چوچولشه دادم.انقدر براش لذت بخش بود که کارکرن روی لاله رو متوقف کرد پشتش رو قوس کرد وسرش رو بالا کشید موهاش که تا به حالا از دور گردنش به پایین ریخته بود بالا کشیده شد و ریخت رو پشتش من از موهای نسترن خیلی خوشم میومد بخصوص از وقتی که اونها رو مش کرده بود موهاش رو دستم گرفتم تا سرش همونطور بالا بمونه و لبهاشو بوسیدم جواب بوسه ام رو با ولع داد لاله از فرصت استفاده کرد وخودش رو کمی بالا کشید تا کوسش زیر دهن نسترن قرار گرفت بوسه من و نسترن که تموم شد نسترن پاهای لاله رو روی دوشهاش انداخت و شروع به مکیدن و لیسیدن کوس و چوچول لاله کرد از صورت و صدا کردن بلند لاله کاملا معلوم بود که چقدر ازاینکار لذت میبره منم پشت سر نسترن رفتم و سرکیرررررررررم رو گذاشتم درکوووووووووسش با یک فشارررررررر کوچیک سرش وارد شد.کووووووووووسش انقدر خیس بود که مقاومت خیلی کمی نشون داد شروع کردم آروم عقب وجلو کردن و با هر عقب و جلو کردن کمی بیشتر فرو کردم توکوسش نسترن هم همکاری میکرد و خودش رو به من فشار میداد زود تا دسته داخل کوسش کردم با دوتا دستم کمرش رو گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن و کم کم که کوووووووووس نسترن جا باز کرد وعضلاتش به کیرررررررررم عادت کرد من سرعت وشدت تلمبه زدنم رو زیاد کردم شدت گاییدن من انقدر بود که تموم بدن نسترن تکون میخورد سر و صدای لاله بلند شد و درحالی کمرش رو از روی تخت بلند کرده بود و با دودست سر نسترن رو به کووووووسش فشارررررر میداد آبش اومد من ارضا شدن لاله رو زیاد دیده بودم ما هفته ای دوسه بار عشقبازی میکردیم این یکی از سنگین ترین ارضا شدنهاش بود.ارضا شدن لاله و گاییدن سریع من باعث شد که نسترن هم به ارضا برسه درحالیکه رونهای لاله رو بغل گرفته بود عضلات کوووووووسش دور کیرررررررررم تنگ شد و شروع کرد از ته گلو آه ه ه ه کشیدن من گاییدن نسترن رو متوقف کردم نمیخواستم که این بار توی کوس نسترن بیام ولی عضلات کوسش همچنان منبسط و منقبض میشدن و سعی داشتن که آب منو بیارن.با وجودیکه از احساس کوووووووس گرم و تنگ نسترن دور کیرررررررررم بسیار لذت میبردم ناچار بیرون کشیدم نسترن رو آروم کنار لاله روی تخت خوابوندم و رفتم سراغ لاله.لبخندی روی لباش ظاهر شد گویی که منتظر بود که من سراغش برم و بهش توجه نشون بدم درحالی لباش رو میبوسیدم وصورتش رو ناز میکردم درگوشش گفتم همسر زیبام اماده ای که من بکنمت؟؟/؟؟ دستهاش رو دور گردنم حلقه کرد و گفت بیا عزیزترینم من همیشه برای تو آماده ام میون پاهاش رفتم و سرکیررررررررم رو به درکوووووووووسش فشاررررررررررر دادم جااااااااااااااااااااااانم راحت داخل کوووووووووووسش شد یک فشارررررررررر دیگه و سرکیررررررررررم به رحمش رسید درحالیکه کووووووووس آشنای لاله رو میکردم با خود فکر کردم من چقدر این زن رو دوست دارم هیچ زنی تودنیا جای لاله ی خوبمو نمیگیره.آبم رو تو کوسش خالی کردم و آروم کنار زن و خواهرزنم بخواب رفتم.پــایــان

4 نظرات:

ناشناس گفت...

امیر میدونی که من عاشق داستانای سکس با محارم هستم.خوب بود.باور کن خیلی تحریک شدم.بازم بنویس

ناشناس گفت...

راستی امیر چرا چت روم باز نمیشه؟لطفا زودتر راش بنداز

المیرا سکسی گفت...

من کیر کلفت می خوام 22644574 المیرا

ایرانی گفت...

دیگه نمیدونم با چه زبون وقلمی از این یکی داستان تعریف کنم .واقعا حرف نداره .خیلی پرهیجان و لذت بخش بود وهرچند این داستانها خیالیه ولی این که دوتا خواهر قبول کنن که یه مردرو قسمت کرده یا شریک باشن در نوع خود جالب بود .مرسی امیرجان ..ایرانی

 

ابزار وبمستر