ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس ضربدري1

اين داستان هم تقديم به اوناهايكه عاشق سكس ضربدري هستن؛اميدوارم خوشتون بياد
يه رفيق دارم که خيلي با هم صميمي هستيم . سالهاست باهم دوستيم . من اينجا اسمشو ميذارم پيمان . دوستاني که رفاقت هاي 10 سال به بالا رو تجربه کردن مي فهمن من چي مي گم . تو اين سالهاي رفاقت بسيار با هم صميمي شديم و هيچ چيزي از همديگه پنهان نداشتيم . بايد اعتراف کنم که لدت واقعي رفاقت با اون رو هنوز تجربه مي کنم .
بعد از اينکه هر دوتامون به فاصله کمي متاهل شديم . يه بار که خونه ما بود و داشتيم با هم ويدئو مي ديدم . من براي برداشتن فيلم جديدي رفتم سر کمد . پيمان چشمش افتاد با فيلمي که کنار گذاشتم . گفت اون چيه ؟ منم گفتم فيلم عروسيمه . گفت بيار بابا اونو ببينيم منکه خودم تو عروسيت بودم . من اول قبول نکردم و گفتم بخشهاي خصوصي هم داره که لباس زنم مناسب نيست ولي پيمان خيلي اصرار کرد بالاخره بعد از مدتي شوخي و جدي ، آخر سر قرار شد که من فيلم رو بهش نشون بدم به شرطي که اونهم فيلم عروسيشو بعداً نشون من بده
وقتي با کلي خنده فيلم رو آوردم يه شرط ديگه گذاشت ، گفت منو تو که اين حرفا رو نداريم و کسي هم متوجه نميشه ولي بيا حالا که داري فيلم رو ميذاري اگه من حالم بد شد و تحريک شدم گير نده و ناراحت نشو منهم براي تو همين کار رو مي کنم . منم که کلي کنجکاو شده بودم قبول کردم و فيلم رو گذاشتم .
وقتي فيلم به جاهايي رسيد که خانمم بي حجاب بود و کاملاً موها ، گردن ، شونه ها و سينه اش تا نزديک خط سينه معلوم بود ، متوجه شدم که پيمان بدجوري به فيلم خيره شده ، يکي دو جا هم فيلم رو عقب و جلو کرد و حسابي خانمم رو تماشا کرد . اينقده تو بحر تماشا بود که بي توجه به من ، خودشو مي ماليد و کاملاً از جلوي شلوارش معلوم بود که حسابي تحريک شده . آخر فيلم هم گفت : اگه ناراحت نميشي بايد اعتراف کنم که زنت خيلي خوشگله ، حتي خوشگل تر از زن من و اطرا کرد که عکسهاي خصوصي مون رو هم بيارم . خلاصه ، دردسرتون ندم ، حسابي با ديدن فيلم و عکسها حال کرد . راستش من هم خوشم اومده بود هم ناراحت بودم ولي با اين اميد که منهم بزودي عکس و فيلم خانمش رو مي بينم خودم رو راضي مي کردم .
چند روز بعد هم رفتم خونه شون و متقابلاً عکسها و فيلمهاي اون و خانمش رو ديدم . يادتون باشه که قبلاً گفتم من و پيمان از اون دوستاي قديمي و باصطلاح با هم ندار بوديم و بيشتر از سر رفاقت و شيطنت اين کار رو کرديم .
از اونجايي که خودتون مي دونيد اين جور شيطنت ها به خاطر هيجانش ، تمومي نداره و آدم دوست داره حد بالاتري از اون رو تجربه کنه ماجراي ما هم به اينجا ختم نشد . نشستيم کلي برنامه ريزي کرديم و به اين نتيجه رسيديم :
هر کدوم از ما با زنش سکس کنه و از سکسش فيلمبرداري کنه و به اون يکي نشون بده

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر