ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یک تیر و دو نشان 2

آرایش شیطانی هم کرده بود . میوه و شیرینی و چای و کل وسایل پذیرایی آماده بود .  گیج شده بودم .من که برای خواستگاری نیومده بودم . شایدم فکر کردن داماد انسان تر از من کجا می خوان گیر بیارن ؟/؟ اهل سیگار و مشروب و تریاک که نیستم .خانم بازی هم که نمی کنم . اهل کسب و کار و روزی حلال هم که هستم . حتما سوسن خانم فهمیده  که یک گنج گیرش اومده . ولی عجب چیزی بوده . لقمه به این خوشمزگی  چه طوری از گلوی اکبر آقا پایین میره خدا میدونه . فکر کنم پیر مرد بیچاره کوس حرام کن باشه . کاشف به عمل اومد که سپیده جان به جشن تولد یکی از دو ستانش رفته و نمی دونم چرا خودش به من زنگ نزده که این خبرو به من بده . مادرش قرار بود به من اطلاع بده که ظاهرا سوسن جان هم یادش رفته و به نوعی توفیق اجباری شد که من حالی به حالی شدم . خواستگاری و ازدواج و از این حرفها تحت الشعاع هیکل رعنای سوسن قرار گرفته بود و من کوس می خواستم .ا ما شجاعت پا پیش گذاشتنو اصلا نداشتم . این مدل چراغ سبزا حداقل ده بار باید روشن می شد تا من ماشینمو حرکت بدم . مایع چسبناکی که مقدمه هوس و منی بود از نوک کیرم خارج شده و مثل سریش سر کیرم را به شورتم چسبانده بود . در عالم رویا می دیدم که در حال کردن سوسن جونم هستم .-سپیده جان گفته که ازش خوشت اومده و قصد امر خیر داری .حتما اینو هم به اطلاعت رسونده که من زن سختگیری هستم .من هم دردل به او گفتم تو هم باید بدونی که من هم مرد سخت کیری هستم .-برای من سعادت و خوشبختی دخترم از همه چی مهمتره من میخوام که دامادم روپای خودش وایسه .و طمع به مال خانواده زنش نداشته باشه .مدتی از این حرفای کلیشه ای و کتابی تحویلم داد و دو سه دقیقه ای غیبش زد و بر گشت . این بار در آرایش خود تغییراتی داد و حالت پیرهنشو طوری عوض کرد که نصف سینه هاش معلوم باشن .او ادامه داد ..جوانی تو یک امتیازمهمه اگه اختلاف سنی زیادی بین زن و شوهر ها باشه مشکلات زیاد و جبران ناپذیری به وجود میاد .دل شیر پیدا کرده فوری جواب دادم -بله گاهی وقتا هم منجر به خیانت میشه .-فرمایش درستی کردید آقا کاوه . اون زن یا مردی که جوونه مقصر هم نیست البته در بیشتر این موارد زنای جوون میرن دوست پسر می گیرن و خودشونو به نوعی راضی می کنن وقتی که نیاز پیش میاد دیگه عرف و قانون معنا نداره . برای همین هیچوقت دو ست ندارم دخترم با یه مردی ازدواج کنه که ده بیست سال بزرگتر از اون باشه .. با خودم فکر کرده وپیش خودم گفتم معلوم نیست این چه موضوعیه که سوسن جون اینقدر داره کشش میده .ا صلا نیازی نیست که این همه در مورد این مطلب صحبت کنیم .یعنی اینا رو میشه به حساب چراغ سبز گذاشت ؟/؟ نه نه هنوز زوده . سوسن مشغول صحبت بود و من محو تماشای سینه های زیبا و درشت و صورت گرد و بینی قلمی و ابروی کمانش بودم .-حواستون کجاست آقا کاوه . حالتون خوبه ؟/؟به خودآمده و فقط به آهنگ صدایش گوش می دادم . چند لحظه بعد صدایش را طوری بالا برد که مرا به خود آورد .ا لبته دعوا نداشت فقط گفت که این پیراهن اذیتش کرده و از داخل سیخش میده . و میره تا عوضش کنه و بر گرده .تهیه داشت . غلط نکنم می خواست منو شام نگهداشته باشه . و اکبر آقا را هم در جریان خواستگاری بذاره . دو سه دقیقه بعد بر گشت . همان پیراهن تنش بود فقط کمی خوشبوتر و هوس انگیز تر شده بود .-این زیپ لعنتی گیر کرده دستم نمی تونه از پشت  باهاش تنظیم بشه می تونم از تون خواهش کنم کمکم کنین ؟/؟ وای خدای من این چراغ سبز عجب نوری داشت ؟! می تونستم تا چند کیلومتری خود را ببینم . چه بخواد و چه نخواد و چه در محاسبات خود اشتباه کرده باشم و چه نکرده باشم این دیگه آخر کاره یا زنگی زنگ یا رومی روم . مثل تیری که از چله رهایش کرده باشند به پشت سوسن جان رفتم . از ترس آن که پشیمون نشه فوری سر زیپو گرفته به طرف پایین کشیدم . اصلا گیری نداشت . فکر نمی کردم آن قدر نرم و روان باشه که در حرکت اول نیمی از راه رو رفته تا نیمه های کمرشو لخت ببینم .-ببخشید زیادی پایین رفت .-عیبی نداره پایین ترم می تونی بکشی . کارم راحت میشه . کمی به او چسبون تر شده تا کیر کلفتمو احساس کنه و ببینم چه عکس العملی نشون میده  که من اقدام بعدیمو انجام بدم . پیشروی من پسروی او را به دنبال داشت . دیگر نیازی به چراغ سبز نبود . اصلا همه چراغها رو شن شده بودند. دستم را وارد پیراهنش کرده کمرش را مالیدم . سگک سوتینشو باز کرده سینه هاشو سهمیه دستهای خود کردم . پیراهنشو تا نیمه بدنش پایین کشیدم . عجب کونی !سطح پوست روی دو قاچ کونش کاملا خیس بود . هوس فوق العاده اش ترشحات کوس او را آنقدر زیاد کرده بود که در واقع تری روی کونش همون پس آب ترشحات و خیسی کوسش بود وحیفم اومد کوس مالی نکنم . از بس هیجان زده بودم طوری رفتار می کردم که انگار دچار کمبود وقتم ویا سوسن جان می خواد از دستم در بره .-آخخخخخخ   آخخخخخخ...همینطور با انگشتات بازی کن . منو راضی کن .15 ساله که کوسم سبک نشده . من میخوام -سوسن جون یعنی در این مدت که شوهرت کم کار شده تو دوست پسر نگرفتی ؟/؟-به تمام مقدسات دنیا قسم که تو بعد از شوهرم اولین مردی هستی که داری با من طرف میشی .ا ز این حرف سوسن احساس غرور کردم . یک اولین پیش سپیده داشتم و یک اولین هم اینجا . بقیه پیراهن سوسن را هم از تنش در آوردم و شورت نخ نخی را هم از پایش خارج کردم و خودمم با سه سوت لخت لخت شدم . سوسن جون هیچ اینو میدونی که تو اولین کسی هستی که من دارم میکنم ؟/؟-پس شیرینی بده شدی ؟/؟-تو هم همین طور چون اولین خیانتیه که داری به شوهرت می کنی . هاج و واج بودم که چه طوری می تونم سر حالش بیارم .یک چیزایی از فیلم سوپر یاد گرفته بودم .ولی هر چه باشه فیلمه ولی اجراش کردم . محکم با دستم به جفت قاچای کون سوسن سیلی می زدم تا کبود کبود شد . او بی نهایت لذت می برد و دستم دچار سوزش شده بود ومی گفت محکمتر .. خدا به داد من بر سد .تر جیح می دادم که به جای تخت در روی زمین تر تیبش را بدهم . چون تخت تا حدودی نیروی آدمو گرفته و درسته که لذت خاصی میده ولی بر روی زمین با قدرت بیشتری می توان کار کرد و ضربه زد چون تکیه گاه محکمتری در اختیار آدمه . او را به اتاق خواب برده و بر روی زمین کنار تخت قرار دادم . بالشی زیر باسنش گذاشته تا وسط بدنش بالاتر بیاد و من هم بهتر بتونم آب آناناس میل کنم . جفت پای خود را به گوشه دیوار چسبانده تا با نیروی بیشتر و خستگی کمتر چانه ام را به ناحیه کس سوسن بچسبانم . زبونم امونش نمی داد . به کمک لب و زبان و دندان چوچوله اش رو تو دهنم می گردوندم . خیلی زود به ار گاسم رسید .واااااییییی هلاک شدم .محکم خودشو فشار می گرفت تا لذت و خوشی و اوج هوس و تمتع نهایی خودشو کنترل کنه . پس از آن که جیغی کشیده و دو نستم که را ضی شده به کوس خوری خودم ادامه دادم .او که به مر حله جنون رسیده راه فراری نداشت با دست محکم سرم را فشار می دادکه دهانم را از کسش دور کنم واقعا صحنه جالب و غرور انگیزی بود آن قدر هوسشو زیاد کرده بودم که هم می خواست لذت ببره و هم تحمل اوج لذتو نداشت .. نمیدونست چیکار کنه . اونو به حالت سگی بر روی تخت نشونده خودم ایستاده از بیرون تخت کمرشو با دستای خودم گرفته و برای اولین بار در عمرم شروع به گاییدن یک کوس طبیعی وغیر جنده نمودم . در حقیقت این دو مین کوسی بود که می کردم . نمیدونم چرا اصلا به این فکر نکردم که سوسن جون ممکنه از حرکت بعدی من خوشش نیاد و هوس زیاد باعث شد که سوراخ کوس سوسنو با سوراخ کون سپیده اشتباه گرفته و با چند ضربه اول آبم را داخل کوس چاقالوی خانوم خونه خالی کردم . کارم که تموم شد تازه یادم اومد که چه اشتباهی کردم . -به همین زودی ؟/؟-کیرم نمی خوابه . این کارو کرده که با تحمل بیشتری بتونم بزنمت . هر چند کیرم کمی شل شده بود ولی تماشای کون قلمبه و کوس حال دار و حال ده سوسن خیلی سفتش کرد . تعجب کرده بودم از این که سوسن گیرم نداده و نگفته چرا ابتو داخل کوسم ریختی .حتما قرص می خوره . اشکشو در آورده بودم .معلوم نبود کوسش این همه آبو خیسی رو کجا ذخیره کرده  هر چقدر با دستمال کاغذی و پار چه ای پاکش می کردم مار دو ش ضحاک دو باره پیداش می شد .ا ز زیر باسن خود جفت بیضه هایم را می مالید . با این حرکت او کیرم داغ تر می شد .-بززززززن همین جوررررریییی بازم آببب می خوام کوسسسسسم آب داررره آب می خواد . من هم به ناله  در آمده و از کوس و کونش می گفتم ..اولین کوسسسسسس...آتشین کوسسسسس ..اوخ جوووون این کوووووون -اونم به موقعش به تو میدم .ضربه ها را باز هم شدید تر و سریعتر کرده دیگر ترشحات را پاک نمی کردم . خودم هم داغ کرده دو ست داشتم سوسن جون زود تر راضی شده تا من هم یه دفعه دیگه  آب کیرمو بریزم توی کوسسسس  .همین طور هم شد .فریاد های بلندی کشید و در نهایت به آهی تبدیل شد و به دنبال آن سکوت که البته چون دو باره حرکتم را شروع کرده بودم جیغ و داد و فریاد هوسش را از نو آغاز کرد و و هر چه می گفت تو رو خدا دیگه بسه . دیگه سوختم آتیش گرفتم ول کن معامله نبوده کمرشو محکمتر قفل کرده اجازه نمی دادم خودشو ازم جدا کنه و بازم می گاییدمش . خیلی لذت می برد . نمی دو نست چیکار کنه . قبل از این که بخوام برای سومین بار راضیش کنم دوباره توی کوسش آ ب ریختم و ار گاسم بعدی سوسن جان را به حرکت بعدی واگذار کردم . ا دامه دارد . نویسنده ...ایرانی.

3 نظرات:

matin گفت...

داستان زیبایی هست ولی مثل اینکه نظرات منتشر نمیشه درسته ؟؟؟؟

ناشناس گفت...

سلام خسته نباشی ایرانی عزیز عالیه ادامه بده اگه میشه یک داستان ضربدری باحال بنویس.ممنونتم

ناشناس گفت...

جالبه ادامه بده.

 

ابزار وبمستر