ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

من همانم 50

صورت ترانه عین گچ سفید شده بود . می دونستم که می دونه دیگه دستش رو شده .
 -چی شده کامی ؟ چرا این قدر ناراحتی ؟ بهم بگو .. یا شایدم از چیزی ناراحتی دوست نداری حرف بزنی . هر طور راحتی .. من اصرار نمی کنم . کاری هم به کارت ندارم . اگه دوست داری من برم و بعدا بیام .
 -دلم می خواد برای همیشه بری و دیگه هیچوقت بر نگردی .. این چه بازی بود که راه انداختی .. تو خجالت نمی کشی که این لباسا رو تنت می کنی ؟ تو خجالت نمی کشی که ادای آدمای معمولی رو در میاری .. اونایی که شاید سالی دو سه تا لباس هم واسه خودشون نمی خرن ؟ ببینم خانوم , ماشین گرون قیمت آخرین مدلتون کجاست ؟ 
-معلوم هست چی داری میگی ؟
 -خودت رو نزن به اون راه .. من همه چی رو می دونم . چطور تونستی وقتی که یکی دیگه رو دوست داری وقتی به یکی دیگه قول دادی باهاش ازدواج کنی بیای  سراغ من .. چطور تونستی خودت رو یه دختر ساده و معمولی جا بزنی .. اینم یه نوع تفریح بچه  پولداراست دیگه ..
 لبامو گاز می گرفتم  تا حرفای زشتی از دهنم بیرون نیاد .. 
-نه کامی این جور که تو فکر می کنی نیست .. 
-برو از جلو چشام دورشو . دیگه نمی خوام ببینمت . دیگه نمی خوام دروغای تو رو بشنوم .. اصلا نباید عاشق شد . شما دخترا ارزششو ندارین که کسی شمارو واسه خودتون دوست داشته باشه .. همون بهتر که یک کالا باشین ..همون بهتر که وسیله تفریح باشین .. 
-ساکت شو کامی .. یادت رفته که  خودت هم یه زمانی دوست داشتی که یه دختر پولدارو تورکنی و به خواسته هات برسی ؟
 -ولی من این کارو نکردم و تو اون کاری رو که دوست داشتی کردی . مسخره کردن من .. خندیدن به من و دست انداختن من .  واسه همین بود که  نمی دونستم کس و کارت کیه ؟ خو نه ات کجاست ؟ شماره تلفنت رو هم که عوض می کردی دیگه توی تهرون بزرگ نمی شد پیدات کرد . اصلا توکی هستی ؟ هدفت چیه ؟ 
-خودت که همه چی رو بهتر از من می دونی ..مگه افشین همه چی رو واست تعریف نکرده ..
 -پس تو واسه چی این جا وایسادی  چرا از جلو چشام دور نمیشی ؟ چرا نمیری ؟ نمی خوام ببینمت ..
 -بامن این کارو نکن کامی ..من دوستت دارم ..
 -دوستم داری ولی به من دروغ گفتی .. دوستم داری ولی به یکی دیگه قول ازدواج دادی .. دوستم داری ولی ادای دخترای ساده رو در میاری . دوستم داری ولی خودت نیستی . این تو نیستی که عاشقم شدی . این سایه توست .. این ترانه تقلبی ست که ادعا می کنه که عاشقم شده . تو اصلا نمی دونی معنای دوست داشتنو .. اصلا من که توی این خط نبودم .. واسه چی ترانه ؟ چطور تونستی با احساس من بازی کنی ؟ هنوز خیلی چیزا ست که به یادم نیومده .. تمام اون لحظاتی که با هم بودیم . روزها , ساعت ها حتی ثانیه هاش .. نمی خوام به یاد بیارم . ولی میاد توی ذهنم .. باورم نمیشه که یه آدم این قدر دروغگو باشه . یعنی تو حتی به خودت  هم دروغ گفتی ؟ باید این کارو کرده باشی . طوری فیلم بازی کردی که فکر کردم دوستم داری ؟ فکر کردم یکی پیداشده که با سختی هام می سازه . با من کنار میاد . با دارو ندار من می سازه . یه عروس خوب واسه خونواده ام و یه زن خوب برای من میشه . آخه لعنت بر من .. من که سنی نداشتم ... 
یکریز حرف می زدم . امون نمی دادم که ترانه چیزی بگه .. اون فقط به شدت اشک می ریخت و وقتی هم دید بهش مهلت حرف زدن نمیدم سرشو انداخت پایین و رفت . هنوز آروم نشده بودم . دلم می خواست بازم اونو بکوبم . بازم سرش داد بکشم . و همین کارو هم کردم . رفتم  دنبالش ... دلم رضا نمی داد به این سادگی ها ولش کنم ..
 -ببینم از جون من چی می خوای ..  دیگه چیزی واسم نذاشتی ..می خوای این داستانو تموم کنی ؟ دوست داشتی طوری تموم کنی که  قبل از این که من متوجه سناریوش شم منو بذاری و بری ؟ 
-بس کن کامی این قدر اذیتم نکن . اگه من این قدر بدم .. اگه تا این حد ازم نفرت داری که هرچی از دهنت در میاد بهم میگی و هر جور دوست داری قضاوتم می کنی پس چرا این قدر ادامه اش میدی این قدر داری هم خودت هم منو اذیت می کنی ..
 -واسه این که حقته ..واسه این که بدونی چقدر بدی .. واسه این که شاید حالیت شه که خیلی بد ذات و بی رحمی .. حیف که دوست دارم خیلی بارت کنم . 
-هرچی دوست داری بارم کن . حق داری .. بهت حق میدم . ولی حق نداری که بهم بگی عاشقت نیستم ..
 -عاشقم هستی ولی بری با یکی دیگه باشی ؟.. بری توی بغل یکی دیگه بخوابی؟ .. این بار دیگه اون بود که ازم طلبکار شده بود ... با آخرین توانش گذاشت زیر گوشم .. طوری که فقط شاهد دویدنش در انتهای پارک بودم و نگاه دو سه زوجی که با تعجب نگاهمون می کردند و خنده های یکی دونفرشون و دلداری یکی دیگه ازپسراکه گفت 
-ناراحت نباش همه دخترا همینن ..خودش بر می گرده ..
 اینو که گفت دوست دخترش با کف دستش زد توی سرش .. ادامه دارد ..نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر