ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

دخترآزادی

  تولدت مبارک دخترآزادی ! چشمانت را به روی زمین بسته ای و به آسمانها رفته ای آن جا که نو ر خدا را زیباتر می بینی . 
تولدت مبارک دختر آزادی ! قرار نیست که زمین آزاد گردد اما هنوز احساس نیاز به آزادی در دلهای ما می جوشد . هنوز سایه های اسارت چون آفتاب سیاه  بر روزبه ظاهر روشن ما سایه افکنده است .
 و تو گفتی چه زیباست آزادی ! همان که بالهایت را به سوی او گشودی ! همان که پروازرا به تو آموخت تا با او و به سوی او بروی و نشانمان دهی که چگونه می توان آزادی و آزادگی را در آغوش کشید .
 تولدت مبارک ! ای غنچه نوشکفته سرزمین من ! ای دختر ایران ! دختر سرزمین مقدس من  ! تولدت مبارک ! 
دیگر نمی دانم با کدامین شاخه گل به سراغت بیایم ..  کدام کلام گوهرانه را تقدیم تو سازم .. می دانم که از من مژده آزادی می خواهی ..آزادی برای مردمی که سالهاست سایه شوم اسارت را بر سر خود احساس می کنند و نمی دانند چگونه با این سرنوشت شوم پیکار کنند . ترس را بر گزیده اند که همان مرگ است . شادی ها را نمی بینند .. از خوشی ها فاصله گرفته اند و می گویند اقبال یارمان نیست . 
خوشبختی آن نیست که از ما بگریزد .. بخت آن نیست که به سراغمان بیاید . خوشبختی در کنار ماست . بخت با ماست .. این ما هستیم  که از شانس و از بخت خود دور می شویم .. بخت از ما نمی گریزد این ما هستیم که به آن پشت می کنیم . 
نداجان ! تو نه امروز  که هر روز با فرشتگانی .. با نیکانی و با خدایی . 
تولدت مبارک ! ای شکوه سرزمین من ! ای دختر پاک آریا ! یادت هست ؟ ان گاه که به آسمان می رفتی و خدا نگذاشت که فرشتگان غسلت دهند ؟آن روز , تولد دیگرت بود و تو به دنیا آمدی تا هرگز از دنیا نروی . و من بار دیگر تحفه کلامم را تقدیم تو می دارم تا بدانی که هنوز هم از یادم نرفته ای که هنوز هم از یادمان نرفته ای که هنوز هم دوستت داریم که هنوز هم به تو می نازیم .
 کاش هر کدام از ما توی دیگری می بودیم .. به جاودانگی رسیدن , چه زیباست و رویایی ! چه زیباست و رویایی , ستایش آنهایی که به رویا رسیدند .. و ما هریک می توانیم رویای دیگری باشیم .. رویایی در کنار خورشید حقیقت ..  تا با تولدی دیگر برای همیشه به معبود خود برسیم , آن جا و آن گاه که دیگر رهایمان نسازد .
 تولدت مبارک ای قاصد مهربانی ها , ای سمبل نور ای تلالو چراغ آزادی ... ای دختر آزادی ! 
گاه می پنداریم که آزادی با تو به دنیا آمده است و تو چشمان باز آزادی را دیده ای ..
 این آزادی نیست که به خواب رفته است .. این چشمان خسته ماست که رمقی ندارد تا پلکهایش را باز نگه دارد .. ای دختر آزادی ! الهامم بخش تا بدانم و با تمام وجودم احساس کنم که چگونه بالهایت را برای آزادی گشوده ای تا بدانم و بدانیم که آزادی را به ظاهر دربند کشیده اند ... آزادی کنارماست با  ماست . آزادی یعنی نفس .. مگر می توان نفس را حبس کرد ونفس کشید ؟ .. 
اگرآزادی  نمی آید اگر آن را نمی بینیم نه این که نیست و این است و این چنین که ما او را نمی خواهیم . باید فریادش بزنیم آن چنان که تو با نگاهت فریادش زدی و او را خواستی  .. امشب آسمان تاریک نیست ..امشب تو می آیی .. امشب شکوهی می آید که ما پرشکوهش نکرده ایم .. او با ندای عشق و با آزادی مرغ جان از قفس تن به جاودانگی و شکوه رسید .. اری نداجان ! در مورد تو می گویم .. امروز سی و چهار ساله می شوی .. سوم بهمن ماه یک هزار و سیصد و یک خورشیدی ... پایان ..نویسنده : ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر