ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 10

برای سامان تو اتاق روبرویی خودم رختخواب گذاشته و از اونجایی که فقط یک کولر گازی اونم داخل هال داشته مجبور شدیم در اتاقامونو باز بذاریم . منم که عادت داشتم شبا با حداقل لباس باشم وتابستونا هم که تقریبا لخت می خوابیدم . چاره ای نبود هم دوست داشتم با این سامان خان سکس داشته باشم هم این که نمی خواستم روشو زیاد کنم  که هر وقت دلش خواست سوارم شه . هنوز چهار روز نشده بود طلاق گرفته ولی راستی راستی روی من یکی خیلی زیاد شده بود . در هر حال آرایشمو غلیظ تر کرده و به خودم یک عطر هوس انگیز زنانه زده وبا یک شورت و سوتین خیلی نازک که فقط یک پنجم کون و سینه ها رو پوشش می داد رفتم زیر شمد . چراغ خواب اتاق با نور نارنجی رو طوری روشن کرده و جایی قرارش دادم که از گردن به بالای منو نور نندازه و هر چی رو نشون میده از گردن به پایین باشه . دمر کرده و کونم رو به هوا بود و علی الحساب یه شمد کشیده بودم روم .اگه طرف می خواست دید بزنه نمی تونستم کنترلش کنم و ببینم در چه موقعیتیه . تازه اونهم با احتیاط و بدون آن که کوچکترین احتیاطی بکنم . هیجان داشت منو می کشت . ببینم این پسره اینقدر هارت و پورت می کنه هیچی تو چنته اش هست یا نه ؟/؟باید طوری رفتار کنم که اون کف کرده من باشه . حالا اگه برنامه ای شد موقع سکس که دیگه نون و حلوا قسمت نمی کنن . هرکی هر جور که دوست داره هوسشو خالی می کنه . یه لامپو تو قسمت هال و پذیرایی روشن گذاشتم . آخیشششششش این دیگه چی بود دوباره افتاده بود به جونم انگاری توی تنم داشت راه می رفت . مثل این که کیر این اقا جنه دوباره شق شده بود . این همه به خودمون رسیدیم فیضشو این از ما بهترون برده . معمولا یک بار که میومد سراغم تقریبا تا یه روز پیداش نمی شد . یا دفعه قبل هولش کردم و ارضا نشده یا این که با این حالت خودم خیلی وسوسه اش کردم . بی عرضه فقط بلد بود کمرمو سنگین کنه و بره پی کارش .ا ون وقت من توی خماری باید منتظر باشم یه مرد کیر کلفت بیاد منو بکنه . سه چهار دقیقه ای در حالت نسیم و قلقلک و لرزش بوده و بعدش که دیگه دیدم نمی تونم جلوی هوس خودمو بگیرم شمدو انداختم کنار تا تن و بدن تپلو شورت و سوتین به رنگ آبی ملایم و نازک و باریک من معلوم شه . چشم چپمو آروم باز و بسته می کردم . از این بی بخار خبری نبود . کاش باهاش می نشستم و یه دست ورق می زدم . شاید این جوری به کمک چشاش راحت تر می تونستم به کارم ادامه بدم . حالا تو تاریکی که نمی تونم به چشاش زل بزنم . بالاخره تا یکساعت پیش که حاضر بود واسه گاییدن من خودشو به کشتن بده .ا لان اگه منو با این هیکل ببینه حتما حاضره علاوه بر خودکشی داوطلبونه هم بره جهنم . من که فکرم این بود که منتظره من خواب برم بعد ببینه تکلیفش چیه .. با خودم می گفتم دیوونه زودباش ترشح کوسسسسسم شورت خوشگله منو خیس خیس کرده زود باش خواجه یک قدمو بردار قدمای بعدی رو من خودم کمکت می کنم . بالاخره انتظارات به سر اومد و داماد از اتاقش در اومد . کنار اتاق من وایستاده بود . خودشو یه گوشه کشیده تا اگه یه وقتی تکونی خوردم درره . من فقط نیمی از چشم چپمو باز کرده و پلکهای پایین و بالا رو به هم می فشردم تا این حرکتو کنترل کنم به خاطر همین یه مقداری هم تار می دیدم ولی چیزای  درشتو خوب می دیدم.  . .  آقا سامان با یه زیر پیرهن و یه شورت ایستاده محو تماشای من شده بود . واسه این که قمبل کنم و برجستگی باسنمو بیشتر نشون بدم تا بیشتر آتیشش بزنم دیگه مجبور شدم یه تکونی به خودم بدم . از ترس غیبش زد  .ای بابا عجب کاری کردم . حتما باید یه ساعت دیگه صبر کنم تا سر و کله اش پیداشه . زود بر گشت  . این دفعه وارد اتاق شد  .فقط یک قدم از در اتاق فاصله گرفت . می ترسید از این که همین چش چرونی خشک و خالی رو هم از دست بده . شورتشو پایین کشید تا چشمم به جمال کیرش روشن شه . این دیگه چی بود ؟/؟کلفتی اون بیشتر شبیه چماق بود ولی اندازه اش دو سه سانتی کوچیکتر از کیرای دریافتی این دو سه روزه بود . احساس می کردم یه چیزی در کنارم کمه . واونم یک کیر درست وحسابی بود . بد جوری معتاد شده بودم . یه چیزی باید خارش منو می گرفت . اون منو می خواست و منم اونو می خواستم . اون از من می ترسید ولی من از او ترسی نداشتم . چون همه چیزو قبلا تو نگاش خونده بودم و آب کیر جلق زده اشو الان تو دستش دیده بودم . کف دستش سفید سفید شده بود  . موقعیت بهتراز این دیگه گیرم نمیومد والان هم بهترین زمانی بود که می تونستم استارت کارو بزنم . تازه شرایط هم به نفع من بود . -اقا سامان بفرمایید داخل دم در بده . فوری سرمو بر گردوندم . سامان فقط همین فرصتو پیدا کرده بود که دست چسبناکش را با پشتش پاک کرده شورتش را بالا بکشد .-ببخشید می خواستم برم دستشویی اشتباهی این ور اومدم -از کی تا حالا داخل دستشویی چراغ خواب روشن می کنن ؟/و درشم بازه ؟/؟داری بچه گول می زنی ؟/؟الان چند دقیقه هست که مواظبتم . کیرتو در آوردی و داشتی تو دستت می شاشیدی ؟/؟دیدمت . خاک بر سر بدبختت که با تماشای کون من جق می زنی . با همین اندام وسوسه انگیزم رفتم کنارش . -مثل یک مرد سرتو بالا بگیر . تو چشام نگاه کن . ببین چی می خوای . حالا دیگه راحت می تونستم همه چی رو بخونم . با خودش فکر می کرد که حالا چی میشه و باید چیکار کنه . داشت می گفت که دیوونه منه . تشنه کوس و کونمه.داشت به این فکر می کرد که اگه یه امشبو پیش من بخوابه  تا چند سال حسابی شارژه . مرد باش سامان بگو چی می خوای ؟/؟-تورو  -پس بیا که من از مردای شجاع خیلی خوشم میاد . برای چند لحظه با اون هیکل گنده اش دست و پاش سست شد وبا ناباوری اومد طرف من . می خواست بهم دست بزنه جرات نداشت از بس خیطش کرده بودم باورش نمی شد که تسلیمش شده باشم . یک قدم به طرفش بر داشتم تا بفهمه که خواب نیست . نوک یکی دو انگشتشو آرام روی بدنم کشید . -فقط همین ؟/؟نترس بیاجلو . دستشو دور کمرم حلقه زد و صاف منو انداخت روی تخت و خودشم با همون یه حرکت افتاد رو من . کلفتی کیرشو از پشت شلوارش احساس می کردم . فکر می کنم خیسی شورت من از پشت شورتش به کیرش سرایت کرده بود . سینه هام بیرون زده بود و سوتین بیشتر شبیه دکوری بود که سینه هامو خوشگل تر می کرد . نوک سینه هامو به ترتیب توی دهنش می گرفت و یه جور مخصوصی از قسمتهای پایین تا بالای سینه هامو می خورد که مردایی که قبلا باهاشون سکس داشته بودم نتونسته بودن این جوری حال بدن . دهنشو بازباز می کرد چون سینه ام بزرگ بود نمی تونست به حلقه آخر برسونه . چاک دهنش که باز باز می شد حداقل نصف سینه ام از بالا می رفت تو دهنش اونم آروم آروم دهنشو می آورد بالا و به انتهای نوکش که می رسید از زبون و یه خورده هم از دندونش استفاده می کرد که از نوک پا تا کوس و از کوس تا فرق سرم از خوشی و شدت هوس می لرزید  . قفلم کرده تو دامش افتاده بودم . زیر گلو صورت لب . زیر بغل بالای سینه داخل و پشت نرمه گوش و شونه هامو غرق بوسه کرده بود . هر بوسه اش واسه من یه جرقه ای از هوس بود . آتش هوسی که به این سادگیها خاموش بشو نبود . محیط شاعرانه و هوس انگیزی بود . داشت به من می گفت فرشته خانوم که سرش داد زدم وبهش تذکر دادم که موقع سکس دیگه شاه و گدا و ملکه و کنیز هم نداریم چه برسه به این که فرشته خانوم داشته باشیم . فرشته یا فرشته جون .-فرشته جون !اگه بدونی این شورت آبی تو زیر نور نارنجی چقدر هوس آدمو زیاد می کنه . میدونی اصلا بهت نمیاد بد اخلاق باشی .-یعنی میگی هر کی از راه می رسه پیشش بخوابم ؟/؟-پس باید خیلی به من افتخار داده باشی که لایقم دونستی . -پسر خوب و ماهی هستی فقط یادت باشه دنبال زن شوهر دار نباشی . تو پارسالم می خواستی منو بکنی -آخه میدونستم شوهرت معتاده . معتادا هم که زیاد به فکر بلند کردن کیرشون نیستند . خواستم کاری کنم که نیاز هردوتامون رفع شه -ممنونم از این که نیت خیر داشتی .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

بیسته ادامه بده.

matin گفت...

بابا از این تند تند اپ کن تو کف موندیم بابا

 

ابزار وبمستر