ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

گل مساوی 8(قسمت آخر)

مامان هوامو داشت و تا می تونست از نظر تغذیه به من  رسید . مثل یه مرد رفت و واسم کباب درست کرد تا شیره و عسلم زیاد شه . به نفع خودشم بود . چون این عسلارو بعدا خودش نو ش جون می کرد . ناهاره رو خوردم و خوب تو بغلش استراحت کردم و دو سه ساعت از ظهر گذشته بود که پاشدم رفتم . خاله جون درو واسم باز کرد . واییییی این چه لباسی بود که پوشیده خدامیدونه . جنده ها غلط بکنن همچه لباسی بپوشن . یه لباس خوابی پوشیده بود که اندام لختشو نشون می داد و سوتین هم که نداشت و یه شورتی هم پاش کرده بود که آدمو به یاد شورتای عروسکا مینداخت . از همون دم در داشت خودشو مینداخت تو بغلم . -خیلی نامردی میثم . هنوز هیچی نشده فراموشم کردی ؟/؟یادت رفت دیروز واسش چیکار می کردی ؟/؟امروزم همین کارو می کنم . امروزم واست می میرم . -فکر کردم با دوست دخترتی -مگه دیوونه ام که یه دوست دختری مث تو دارم و باهاش حال می کنم و می دونم می تونم تو کوسش آب بریزم بی خیالیه اون وقت برم دنبال دخترای مسئله دار ؟/؟خوشگل که هستی لوند و سکسی هم که هستی . با همون حالت هوس انگیزش رو یکی از صندلیهای آشپز خونه کنارم نشست واسم شربت و بستنی آورد . لباشو تا می تونست براق و وسوسه انگیز کرده بود . یه حالت عصبی هم داشت از این که دوست داشت همه جاشو خوشگل تحویل من بده . مدام لب بالا و پایینشو به هم می مالید تا براق و خوشگل نگهش داره . خودشو انداخت روپام دستشو از پشت شلوارم زد به کیرم -میدونی میخوام چیکار کنم ؟/؟-نه در مورد چی ؟/؟-این دفعه که اکبر از سرویس برگشت می خوام دماغمو عمل کنم .-واسه چی ؟/؟تو که از جراحی می ترسیدی و از بابت ترست هم خیلی ضررکردی . -می دونم ولی واسه تو هر کاری می کنم . می خوام خوشگل تر شم . اصلا اگه دست خودم بود همین الان می رفتم . خاله برای چند لحظه رفت دستشویی . منم فوری برای یکی از دوستای مورد اطمینان و جون جونیم زنگ زدم که با پسر خاله یاسرم تماس بگیره و خب اونم اگه همین موقع می خواست از لواسون حرکت کنه بیاد خونه شون حداقل دو ساعتی وقت می گرفت . خودمو برای یک نبرد تن به تن آماده کرده بودم .ا مروز باید طوری حمیده رو می گاییدم که یه جونی هم واسه لت و پار کردن پسرش داشته باشم . خاله خیلی خواستنی و هوس انگیز  شده بود ولی طوری خودشو ردیف کرده بود که فکر می کردم می خوام یه جنده رو بکنم . با همون وضعیتش یه پاشو به طرف هوا کج کرد لباس خواب سمبلیکشو زد کنار و با دستش اون شورت عرض دو سانتیشو کنار داد و کوسشو انداخت رو دهنم . منم زبونمو تا آخر در آورده وتا می تونستم فرو کردمش تو کوسش و بعدشم خیلی با لذت و هوس و یه خورده هم با زیاد کردن پیاز داغش لیسش می زدم .-می بینی ؟/؟می بینی میثم همش واسه توست . دلت میاد تو خماری نگهش داشته باشی ؟/؟ببین چقدر واست خیس کرده ؟/؟-حالا میذاری لخت شم ؟/؟در حال در آوردن لباسام این زنه آروم و قرار نداشت . صبر نکرد تا من شورتمو کاملا از پام در آرم . با کف دستش ته کیرمو گرفت و مثل آدمای عصر حجرکه دارن گوشت با استخونو به دندون می گیرن و یا همین امروزیهای خودمون که دارن با حرص ساندویچ گاز می زنن اونم کیرمو گذاشت تو دهنش و شروع کرد به یه مدل آهنگ تو دهنی زدن . کباب و بستنی کار خودشو کرده بود -حمیده جونم دست خودم نیست تو به من بستنی خنک دادی حالا بیا داغشو تحویل بگیر دهنشو با چند حرکت تند کیرم با شدت بیشتری گاییده و رودرواسی رو هم کنار گذاشته و تا اون آخرین قطره ای رو که می تونست بیاد ریختمش تو دهن حمیده جون . دیگه درنگ جایز نبود دوست نداشتم مستفیض نشده محلو ترک کنم . خاله جونو مث یه وزنه از جاش بلند کرده و بردم انداختمش رو تخت . این یه مثقال پارچه ای روهم که تنش بود در آوردم و استخاره رو گذاشتم کنار به جاش کیره رو تو کوسش گذاشتم . -میثم چی شده ؟/؟خاله قربونت امروز آتیشت تنده -من همیشه آتیشم تنده مال امروز و دیروز نیست -خداکنه همیشه همین طوری باشی -بهت نشون میدم . دو تایی باهم ناله می کردیم . سعی می کردم خودمو خسته نکنم تا یه خورده از نیرومو واسه وقتی نگه داشته باشم که یاسر از راه رسیده شاهد گاییده شدن ننه اش باشه . خاله جون امروز من با خاله جون دیروز کلی فرق داشت البته نه از زمین تا آسمون . امروز احساس نوجوونی می کرد . دوست داشتم مدل به مدل اونو بگام . از این سمت به اون سمت پرتش می کردم . تخت واسه مانور من کافی نبود . کف اتاقو از ملافه و روتختی پوشوندم و حمیده رو انداختم روش . حالا می تونستم به هر طرف که می خواستم بگردونمش . دمرش کردم . دو تا دستاشو به طرف بالا قرار داد ه مثل یه عددهفت . دو تا بازوشو گرفتم و کیرمو از پشت به کوسش مالیدم . پاهاشو باز کرد تا کارم راحت تر شه گذاشتم تا کیرم نرم نرم بره و راهشو پیداکنه دورموتورو یواش یواش تندش کردم نه میثم این رسمش نیست این طور یه سره منو بسوزونی . -کیرمو بکشم بیرون ؟/؟-نه نه نه من کییییییرررررتو واسه همیشه می خوام دوست دارم هر روز و هر شب تو بغل تو زیر رکییییییرررررررتو بخوابم . کیییییییرررررررررت تو کوسسسسسسسسسسس من باشه وقتی من و تو باهم راز و نیاز می کنیم کیییییییرررررمن و کوسسسس تو واسسسسسه هم قصه های عاشقونه بخونن .-حمیده جون منم عاشقتم . قربون پاکی و یکرنگیت میرم . هر موقع نیاز داشتی کیرم در اختیارته . فقط به من خیانت نکن .-دوباررررررره بگو چی در اختیارمه ؟/؟-این کییییییررررر دراختیار کوسسسسسسته هر وقت که خواستیش .-حالا می خوام -تو که همین الان داریش .-آره ولی بیشتر بهم بچسب . محکم بکن . بزززززززن بززززززن بهم بچسب تا آخر کیرتو بفرست بره . همچین محکم بکنم که با هر ضربه تو کونم مث ژله بلرزه .-اگه کیرت بسوزه دیگه کوسسسسسس منو نمی کنی ؟/؟-کیر من خیلی وقته که از دست کوست سوخته . راست می گفت یه داغی خاصی تو کیرم به وجود اومده بود اون جور نبود که پوست کیرم بسوزه . ارضا شده بود . بهترین موقعیتی بود که می تونستم خودمو خالی کنم .کف دو تا دستامو گذاشتم رو دو تا قاچای کونش و چند بار دیگه کیرمو فرستادم تا ته کوسش بره و باهمه وجود و تمام هوسم آبم روونه کوس باحالش شد . دلم نیومد کیرمو از تو کوسش بیرون بکشم -میثم جااااااااان کیرررررررت درد نکنه کوسسسسسسم چقدر تشنه اش بود کلی حال کردم . هیچوقت تنهام نذار کیییییررررتو هر وقت که خواستم باید بهم بدی .-وهمچنین تو هم کوسسسسسستو -کوسسسسسسسم دربست همیشششششه مال کیییییرررررته .واسسسسست خوشگل تر می کنم تا هر وقت که منو می کنی بیشتر و بهتر حال کنی . کیرم هنوز تو کوس خاله حمیده بود که یهو یه صدایی پشت سرم شنیدم وایییییی یاسر پشتم ایستاده بود و یک میله آهنی کلفت و درازرو برای سرم نشونه رفته بود . سریع کیرمو از توی کوس ننه یاسر بیرون کشیده و با یه حرکت کنگ فویی و با پای چپم محکم به دست یاسر کوبیده و بعد باهمون پا دو ضربه پشت سرهم به صورت و دماغش کوبیدم که نقش زمین شد .دماغش پر خون شد . به نفس نفس افتاده بود چند تا مشت و لگد جانانه دیگه هم نثارش کردم . خاله جیغ می کشید اول حال منو پرسید بعدش رفت سراغ پسرش .-خدایا آبرومون رفت این کجا بود پیداش شد .؟/؟!-یاسر یه خورده دیر رسیدی ننه اتو به گاییدن دادم . یعنی خاله خوشگل خودمو . مزید اطلاع دیروزم گاییدمش . آب کوسشو آوردم . آب کیر خوددمم ریختم تو کوسش . دوساعت باهم حال کردیم که تو پیدات شد . نگاه کن منی من هنوز داره از روی رونش می ریزه . دستمو گذاشتم لای موهای سر یاسر کشیدمش و کله اشو به طرف بالا گرفتم . بد مصب ریشه های محکمی داشت این موهای سرش . یاسر که درب و داغون شده بود گفت مامان ازت انتظار نداشتم باعث خجالتم شدی -خفه شو بچه پررو تو میری خواهرمو می کنی انتظار داری که تلافی نشه ؟/؟موهای سر یاسر تو دستام بود اونو رو زمین کشیده وگفتم بیا این تو و این ننه ات من فعلا دو بر یک از تو جلوم اگه دوست داری گل مساوی رو بزن . ته دلم منظورم این بود که من هم مادرمو کردم وهم خاله امو اگه تو مادرتو بکنی بی حساب میشیم که فوری از ادامه حرفم منصرف شدم -نفهمیدم -تو همیشه بی شعور و نفهم بودی همیشه . منظورم اینه که می تونی ننه اتو بکنی تا من که خاله امو کردم با هم مساوی شیم . یه خورده مغلطه بازی در آورده تا یه وقتی شک نکنن که منم مامان جمیله امو می کنم . خاله حمیده بهم اخمی کرد و در حالیکه بزور جلو بغضشو می گرفت به من گفت فکر نمی کردم غیرتت اجازه بده که منو به یاسر حواله کنی . رفتم جلو یاسرو لخت لختش کردم -آییییییی من بیام تنمو بدم به این پسره لات وعوضی خودم . میثم تو دیگه منو نمی کنی ؟/؟همه اینا نقشه بوده که انتقام بگیری ؟/؟تو با احساسات من بازی کردی .؟/؟خیلی بدی . حالا که عاشقت شدم ؟/؟حالا که کوسسسسسسم عاشق کیرت شده چرا با احساسات من بازی می کنی ؟/؟خاله ...-به من نگو خاله بگو خله -عزیزم حمیده من دوستت دارم . بازم هوس کردن تو رو دارم . آخه این یاسرو چیکار کنیم ؟/؟اون دیگه جاسوسی مارو می کنه -گوه می خوره غلط می کنه . شیرمو حرومش می کنم . عاقش می کنم . نفرینش می کنم . میدونی اگه مادر از بچه اش راضی نباشه چه بلایی سر بچه میاد ؟/؟روزش روز نمی شه .-شنیدی یاسر مامانت چی گفت ؟/؟از این به بعد حق نداری دو رو بر خونه ما آفتابی شی . سالی یه بار اونم واسه عید دیدنی حق داری بیای خونه ما . حتی ننه ات هم تو و کیرتو قبول نداره یکی زدم تو سرش و گفتم خاک بر سرت . بری بمیری خیلی بهتره . یادت باشه از این به بعد هر وقت دلم خواست میام خاله امو که مادرت باشه میگام . اگه پدرت یا مادرم یا هرکس دیگه ای از این ماجرا بویی ببرن میندازم گردن تو .یعنی تو مارو لو دادی.  ضرب شست منو که خوردی .  این تازه یه چشمه اش بود . اگه هم یه وقتی یه کسی بهت گفت که من ننه اتو میگام باید از ما دفاع کنی و بگی همه شایعه هست . حالیته . فقط یه امتیاز واست قائل میشم چون خیلی دوستت دارم و میخوام سر به تنت نباشه و در اصل به خاطر مادرته . اگه یه وقتی اومدم و باهاش مشغول شدم و تو هم تشریف خرتو تو خونه داشتی و دلت نیومد کیر منو تو کوس مامانت ببینی می تونی بری بیرون . هر چند احترام مهمون واجبه ولی من دیگه صاحبخونه دل و کوس و کون مامانتم . راستشو بخوای اگه گورتو کنی ما خودمون راحت تریم و بی سر خر میشیم . فهمیدی ؟/؟-عشق من این پسرمنه . می شناسمش خوبم می شناسمش . یه خورده دیر می گیره . اگه نفهمیده بهتر توضیح بده . -ببین اینم از مادرت که تو رو خوب می شناسه . یاسر به گریه افتاده بود . عذر خواهی کرد -واسه این که طاقت تو رو ببینم و یه آزمایشی هم بکنم یه دست دیگه حمیده جونو همین جا جلو چشات می کنم . موافقی خاله جون ؟/؟-نیکی و پرسش ؟/؟.پایان ..نویسنده ..ایرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

داستان زیبایی بود پسره خیلی زرنگ بود هم مامانه رو کرد هم خاله رو پسر خاله رو هم که ادب کرد دمش گرم مرسی

amir_66 گفت...

خیلی عالی بود مثل همیشه یک بود.

 

ابزار وبمستر