ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

دست بالای دست 9

هم یک تنوع لازم داشتم و هم این که چون این زنو مادر خودم نمی دونستم دوست داشتم بکنمش و یک جوری قدرت و سیاست خودمو بهش نشون بدم . کیرم آماده بود . داشت شلوارو پاره می کرد . یکی از قاچای کون مامان نر گسو گرفته به طرف بیرون کشیدمش تا لاپاشو بهتر ببینم . سوراخ کونش گشاد به نظر می رسید . مثل این که پدر خیلی از کون کرده بودتش . دفعه قبل هم که کوسشو تو مطب دیده بودم یه کمی گشاد بود . فکر کنم هم من هم ناصر از طرف کوس اومده بودیم بیرون . به هر زحمتی بود فکرمو جای دیگه متمرکز کرده تا کیرم یه چند سانتی بخوابه . مادروروبروی خود قرار داده و اون روز بدون هیچ ناخنک زدنی به خیر گذشت . فکر گاییدن مادر یک لحظه از سرم بیرون نمی رفت . حتی وقتی هم که در حال گاییدن نیوشای نازنینم بودم اون متو جه حالتم میشه و میگه نادر این روزا خودت نیستی ها .-نه عزیزم یه خورده خسته ام . بازم یه روز دیگه که نیوشا با بچه های قد و نیمقد خودش و من رفته بود خونه دایی اش مهمونی.  ناصر و پدرم هم سر کار بودن دوباره مادر از ناحیه شکم احساس درد می کنه . این یکی فکر کنم مال معده اش بود بد غذایی کرده بود چیزی بهش نگفتم . ساعت یک بعد از ظهر بود و منم تا دوساعتی وقت داشتم که از خونه بزنم بیرون یه قرص معده و یه قرص خواب آور نیمه قوی تقدیم مامان جونم کردم . تصمیم گرفتم که امروز کارو یکسره کنم . می دونستم هیچوقت جراتشو نداره بره پیش همه جار بزنه بگه پسرم منو گاییده . شایدم خوشش میومد . وشایدم از من متنفر می شد . که قسمت دوم و سوم قضیه ضرری نداشت . بعد از بیست دقیقه ای چشای مادر سنگین شد و خوابش برد . تمام لباساشو در آوردم . خودمم لخت لخت کردم . خیلی سنگین شده بود . ولی زرنگی کرده بود ه ازش خواسته بودم وقتی که قرصاشو خورده روی تخت دراز بکشه استراحت کنه منم باتن لخت کنارش دراز کشیدم به روی شکم خوابیده بود درزوسط کونشو بازکرده وحسابی کوس و سوراخ کون گشادشو دید زدم . به پیشنهاد من پشم کوسشو برای رعایت بهداشت تراشیده بود . هر چند از این کار اکراه داشت . فکر کنم پدرم از کوس مودار بیشتر خوشش میومد . برخلاف من که براق دوست داشتم . سر تاپای مامان نرگسو غرق بوسه کردم . بانوک زبونم سر سوراخ کونشو می لیسیدم . یه خورده بومی داد ولی خیالم نبود . سینه های درشت و آویزونشو چنگ زدم . یه جوری دلم تنوع می خواست . دوازده سال می شد که جز نیوشا کس و کوس دیگه ای رو نکرده بودم . خیلی هیجان زده بودم .  یه خورده کرم سر کیرم مالیدم وسوراخ کون مامان نرگسو هم با اون چرب کردم تصمیم گرفتم بذارم تو کونش .  دیگه بی تاب شده و هنوز کاری نکرده ناله ام در اومده بود . واقعا با این دو سه تا نقطه ضعف بازم اندام درست و خوش گوشتی داشت . سر کیرمو به سر سوراخ کونش چسبوندم با این که ادم موقع خواب فشارش میفته و عضلاتش سفت میشه ولی گشادی سوراخ کون مامان و این روغنکاری من طوری بود که حس کردم راحت می تونم بذارم تو کونش . موقتا منصرف شده با خودم گفتم این از جوانمردی به دوره نامردی میشه . اسمشو میذارن تجاوز . اگه هم بخوام به زور بکنمش بیدار باشه بهتره . یعنی به اون نمیگن تجاوز ؟/؟خب میگن نیمچه تجاوز . یه نیمساعتی هم کشید تا با دستمالیها و ترفندهای دیگه من تکونی بخوره . مالش کوس و کونشو شروع کردم . اولش خوب هوش نبود و نمی دونست قضیه چیه . چند دقیقه بعد یه خورده مشکوک شد ولی چشاش باز نمی شدند .-پسرم داری چیکار می کنی ؟/؟این کارا چیه ؟/؟من لختم دوباره چشاشو بست . با شدت بیشتری به کوس مالی ادامه دادم . رفته رفته هوشیارتر می شد باز خواستم می کرد . -مادر کاریت نباشه دارم درمانت می کنم . -آخ نه نه من لختم داری چیکار می کنی خدای من من مادرتم . این کارا چیه پسر قباحت داره . زشته احمق آشغال . زن میخوای بگو برات بگیرم . آدم که با مادرش از این کارا نمی کنه . من عاقت می کنم . دیگه دعات نمی کنم . دیگه تو پسرم نیستی . من اهل دعا و عبادتم . هر سال روزه می گیرم .  تو رو خدا نه . چهل سال عبادت منو هدر نده ... نه تو دیگه پسرم نیستی . برو گمشو . قوت بلند شدن و فرار کردن نداشت . کوسش خیس کرده بود فهمیدم خوشش اومده -مامان خسته نشدی از بس کیر پیر خوردی ؟/؟بابا نزدیک 60سالشه . دیگه فکر نکنم کاره ای باشه این کییییییرررررررجووووون و سرزنده و آماده به خدمت مال توست مامانی . مادر هوشیار تر شده و این چنگ و چونگ های من اثر قرصو کم کرده بود -نادر تا همین جا بسه . با بیرحمی لای پاشو باز کردم . کیرمو از پشت به کوسش فشار داده و گفتم نگاه کن چقدر خیسه ؟/؟می خوای ازت گله کنه ؟/؟-اون دنیا چی جواب بدم .-هردوما که راضی هستیم اشکالی نداره . اون دنیا می خوای جواب کوستو چی بدی ؟/؟اگه ازت شکایت کنه و بگه اونو از یه کیر کلفت و دراز و جوون و تر و تازه بی نصیب کردی چی داری جوابشو بدی ؟/؟متوجه شدم که مامانم خیلی دلش می خواد و داره ناز می کنه . چون بی اندازه داغ و خیس کرده بود . -این جور موقع ها گناه مناه معنی نداره . فقط کیییییییرررر. فقط کوسسسسسس. سانتیمتر به سانتیمتر کیرمو وارد کوس ننه ام می کردم و با هر پیشروی از او یک نه با کرشمه ای بود و از من یک آره کش دار . -نهههههههههه -آررررررررره -نهههههههههه-آرررررررررره . آنقدر نه و اره گفتیم تا همه کیرم رفت تو کوسش . واسه چند ثانیه هردومون ساکت شده بودیم . دیگه بهش فشار نمی آوردم . کیرمو تند تند تا ته کوسش می فرستادم و بیرون می کشیدم . پیوند کیر و کوس سرانجام فاصله بین من و مامان نرگسو پر کرده بود . -اوووووووفففففففف نادررررربزززززن خیلی وقته این جوری کیر نخورده بودم .بکن پسرم بکن . حال می کنم .کیففففف می کنم . اوووووفففففف چقدر مزززززززه میده . چقدر کییییفففف داره . همیشه منو بکنی مریض نمیشم . کیرمو از تو کوسش بیرون کشیده و اونو که هنوز خواب از سرش نپریده بود به طرف خودم کشیدم و کیرمو گرفتم طرف دهنش -یالله زودباش ساک بزن .-نه من تا حالا از این کارا نکردم  .هر چی پدرت خودشو کشت این کارو واسش نکردم . کیرمو محکم به دهنش فشار داده وهمون کیر از کوس بیرون کشیده رو فرو کردم تو دهنش اولش کمی با حالت گاز میک می زد .  تا یواش یواش ردیف شد .-مااااااماااان بخوربخوررررررش همین جوررررساک بزن . وقتی آبم داشت تو دهنش خالی می شد سرشو محکم با دو تا دستام گرفته به طرف خودم فشار دادم تا خودشو ول نکنه و آبو بیرون نریزه . منی رو که توی دهنش خالی کردم بازم سرشو فشار داده داشته تا همه آبو بخوره . نفسش بند اومده بود . منظورمو فهمیده بود . آب همه رو قورت داد و منم کیرمو بیرون کشیدم . صورتش کبود شده بود -خیلی جلادی نزدیک بود منو بکشی . بیا من بکن دیگه کمرم سنگین شده کییییییییییرررررررتو می خواد می خوام باهات حال کنم . خوب کوسسسسسسسمو آماده اش کردی .. بیا بیا بیا آه بیا .. چشامون تو چشای هم بود . فکر نمی کردم مادرمه . فکر می کردم یک معشوقه جدید گرفتم . اون حالا طاقباز روی تخت بود و منم از روبرو می کردمش . چشامون تو چشای هم بوده و از هم خجالت نمی کشیدیم . شاید به این خاطر که هرگز منو به عنوان پسرش قبول نکرده بود ومنم به خاطر تبعیض قائل شدنهاش فکر نمی کردم که مادرم باشه . سینه های درشتشو محکم فشار می گرفتم  -نادررررر نادرررررسینننننه هاممممو بخورررررش . سرمو رو شکمش خم کرده و از پایین کوسشو می کردم و با یه دست یه سینه اشو فشار داده و با لب و دهنم یه سینه دیگه اشو می خوردم برای یه لحظه ترس برم داشت . مادر در اوج لذت و خوشی فریاد می کشید . و چشاش این پهلو اون پهلو می گشت . و دستاشو گذاشته بود رو سینه هاش و حالت رسیدن به ارگاسمو داشت . منم برای اینکه بیشتر لذت ببره و مشتری همیشگی ام بشه ازش دست ور نمی داشتم . آبش اومده بود و به نظرم اومد که بیهوش شده . هر چی صداش می زدم جوابمو نمی داد . بعد از چند دقیقه شنیدم که میگه نادر چقدر ناله می کنی بذار تو حال و کیف خودم باشم .ا گه بدونی چند ساله آبم خالی نشده و کمرم سبک نشده بودبه من حق میدی . امروز تو این کارو برام انجام دادی ومنم ازت راضیم . نمیدونی اگه مادر از بچه اش راضی باشه چقدر خوبه اون وقت تو همیشه کاری می کنی که من ازت راضی باشم . -پس تو چی مامان ؟/؟!منم هواتو دارم .. می خواستم در مورد بیعدالتیها بگم که با خودم گفتم فعلا جاش نیست . ویه موقع ترتیب اونو هم میدم . دوست داشتم کونشم بکنم . و اون خوب متوجه این موضوع شده بود . ولی دیگه دیر شده بود و باید می رفتم مطب . فقط همین قدر تونستم که نرگس خوشگله رو بغل کرده و لبمو بذارم رو لباش و یه بوس آرتیستی ازش بگیرم . مامان نرگس خیلی لذت برده و مثل یک زالو بهم چسبیده لبامو ول نمی کرد بالاخره رضایت داد که فعلا دست از سرم ورداره تا به کارام برسم موقع رفتن یه ماچ هم از سوراخ کونش گرفته و باهاش خداحافظی کردم .. ادامه دارد .. نویسنده ..ا یرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

داستان مهشری داداش خیلی زیبا هست مرسی

ناشناس گفت...

امیر جان مثل بقیه خوب بود فقط یه چیزی یادت رفته ادامه خانم مهندس شیلا ادامه ندادی اخرش چیشد فکر کنم تا قسمت 13 گفتی ممنون میشم اونم به پایان برسونی

 

ابزار وبمستر