ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

دست بالای دست 10

مامان دیگه آب بندی شده بود .جرات نداشت بهم بگه بالای چشت ابروست . حسابی به خودش می رسید . لباسای شیک می پوشید . درست و مطابق ومد روز آرایش می کرد . واسه این که اندامشو رو فرم نگه داشته باشه به کلاس ورزش می رفت . روزی یک ساعت هم پیاده روی می کرد . شبا که پدرم میومد خونه به تو صیه من و خواسته خودش شندر مندر می گشت تا باباهه زیاد کارش نداشته باشه . البته ویروس ناصر به پدرم سرایت کرده و اونو هم به دنبال جنده بازی کشونده بود و دیگه نایی هم نداشت که بخواد دستی به بر و روی مادر بکشه . اونم با این سن بالاش که اون نیمچه وقتی رو هم که داشت صرف زنای خراب می کرد . مامان نرگس بد جوری تو کف کیر من بود . یک روز صبح ساعت هفت که پدرو ناصر از خونه خارج شدن تا برن سر کار منم رفتم طبقه پایین تا احوال نیوشا جونمو بپرسم . تابستون بود و نستوه به مدرسه نمی رفت . مثل قدیما دیگه آزاد نبودیم . هر سه تا بچه هام خواب بودن . رفتیم یه اتاقی که از دست اونا در امان باشیم . درو از داخل قفل کرده اول یه نگاه سیر به زن داداش انداختم . همون ریخت و قالب دوازده سال پیشو داشت . تکون نخورده بود . هنوزم به دیدنش کیرم درجا شق می شد . اونم از خوردن کیرم سیر نمی شد .-ببینم شنیدم این منشی جدیدت خیلی خوشگله ؟/؟-تو از کجا میدونی ؟/؟حتما ناصر فضول بهت گفته . آخه پرایدشو برده تعمیرگاه پیشش . -تو چرا حالا دستپاچه شدی ؟/؟-حسود خانم اگه بخوای گیر بدی پا میشم میرم .-حالا دکتر شدی خودتو واسه ما می گیری ؟/؟ناسلامتی تو پدر سه تا بچه هامی . -چرا مثل دختر بچه ها لج می کنی ؟/؟تو هم شوهر داری . من بگم چرا ناصر کنارت می خوابه ؟/؟-ماکه باهم کاری نمی کنیم . تازه وضعیت ما فرق می کنه . اون شوهر منه . من که نمی تونم از دستش خودمو قایم کنم . اما همه تلاشمو می کنم که باهام کاری نکنه . رفتم طرفش صورت نازشو بوسیدم . اشکای پرشور و عاشقانه و شورشو با نوک زبونم پاک کردم . -دوستت دارم عزیزم من فقط عاشق توام اینو راست می گفتم ولی دیگه بهش نگفتم که بکن مامانم هم هستم . خودشو برام خیلی ردیف کرده بود و دوباره بغلش کرده یه خورده واسم ناز کرد و دست و پا زد ولی خیلی زود تسلیم شد . مثل روزای اول با حرکات هیجانی یشتر به جونش افتادم . هم هوس داشتم هم می خواستم هوسمو بیشتر نشون بدم تا از دلش در بیارم .تمام تنشو با شور و هیجان خاصی زبون می زدم و می بوسیدم .-نادر قول بده هیچوقت تنهام نذاری . من فقط به عشق تو زنده ام .-باشه عزیزم باشه مادر بچه های من . راستش دیگه از دست این قایم موشک (باشک )بازیها خسته شدم -عزیزم منم همین طور بعضی وقتا داره می زنه به سرم که رسوایی رو به جون بخرم و به ناصر بگم که عاشق نادرم -یه وقت همچه کاری ها نکنی ها . اگه به بچه ها و این که پدرشون من باشم مشکوک بشه هردومونو می فرسته پای چوبه دار . البته تو یکی سنگسار میشی . همه این کارا رو بسپار به من . یواش یواش درستش می کنم . همین جوری که الان یواش یواش دارم کیرمو میذارم تو کوست و تو هم حواست نیست . -فکر می کنی . حواسم سر جاشه . پاهاشو به دو طرف باز کرده و تقریبا یک عدد هشت درست کردم که نوک یا بالای عددرا کون نیوشا خوشگله ام پوشش داده بود از همون طرف کیرمو فرو کردم توی کوسش . تمام دردها و غمها و ناراحتی ها و حسادتها از یادش رفت . با همون ضربه اول درمونش کردم . -نادر تو که میدونی این کییییییررررررردوای دردمه پس چرا اینو کمتر میدیش .-بیا حالمونو بکنیم تو که میدونی من کاردارم . موخای سرشو با یک دستم جمع کرده تا پس گردن خوشگلشوببینم و با دست دیگه ام شونه هاشو ماساژمی دادم . کیرم اتومات داشت وظیفه اشو انجام می داد .-آهههههههه بگگگگگگو که تو و کیرت فقط مال منه .-عزیزم کیرررررم فقط مال توهه منم مال توام هنوزم مثل اونوقتا دوستت دارم اون وقتا که در خونه تونو می زدم تا یه نظر ببینمت . با این حرفا حشری ترش کرده و اونم از پشت کونشو به بدنم می زد تا تماسهای کیر و کوس لذت بیشتری به ما بده .. خدای من این نورا سر و صداش دراومده بود -نادر کاریت نباشه منو بکن سنگین شدم .. سرعت ضرباتمو بیشتر کرده تا آب داغ کوسشو خالی کرد و منم کمر خودمو سبک کرده و حرکت کوس نیوشا رو بی جواب نذاشتم وای !قوز بالا قوز شده بود . مامان نرگس صدام می زد . کیرمو که هنوز یه خورده از آب منی روش بود بیرون کشیده و سریع پاکش کرده و خودمو مرتب کردم و رفتم طرف حیاط .-کجایی نادر این همه صدات می زنم . اینو وقتی بهم گفت که رفتم بالا پیشش .-هیچی مامان رفته بودم حیاط یه هوایی بخورم . یک دفعه مانتویی رو که رو تنش بود بازکرد و به گوشه ای انداخت و گفت دوست نداری اینجا هوا بخوری ؟/؟وای مامان چی ساختی ؟/؟-وقتی پیش منی بگو نرگس جون -هرچی تو بگی نرگس جون  .خیلی خوشبو کرده بود . خودشم واسم نیمه لخت کرده بود با یه شورت و سوتین کنارم ایستاده بود . بدن سفید و شورت و سوتین لیمویی . نمیدونم این عطر هوس انگیزو از کجا آورده بود که فکر می کردم دارم تو باغ بهشت نفس می کشم . خیلی حالی به حالی شده بودم . اصلا نفهمیدم چه طوری لخت شدم . کیرمو مثل گرزگران توی دستم گرفته بودم و زارزار به مامان نرگس که حسابی مامانی شده بود نگاه می کردم .-وقتی این جوری می بینمت لذت می برم نادر من . این جوری احساس نمی کنم سنم داره میره بالا .-نرگس جون اندامت به سی ساله ها می خوره . شور و حالت مثل بیست ساله هاست . هوس و اشتیاقت هم مثل دو شیزه هاست .ا ین حرفارو که بهش زدم گل از گلش شکفت . راستش بیشتر حرفامم از ته دل می زدم . چون خیلی خوشگل کرده بود . روژآلبالویی که لباشو هوس انگیز و براق کرده بود . ابروی تاتو کرده اش . موهای افشونش که تا نزدیکیهای باسنش می رسید . و من عاشق موهای بلندش بودم . ریمل روژگونه عطر زیر بغل . عطر و ادکلن هوس انگیزی که به صورت و بدنش زده بود . دلم می خواست درسته قورتش بدم . ولی باید خودمو کنترل می کردم چون اون وقت اون سواره می شد و من پیاده می شدم . ولی از طرفی هم باید آتیشش می زدم و اونو معتاد خودم می کردم تا بعدا یک مادر حرف شنوی داشته باشم . در هر حال باید یه کاری می کردم که نه سیخ بسوزه نه کباب .-نرگس جون قمبل کن میخوام یه حال درست و حسابی باهات بکنم مامان جون اطاعت کرد . اوخخخخخخخخ جووووون چه نازززززه . قرررربون اون شورت لیمویی و سوراخدارش . قربون اون سوراخ مکنده اش . کیرمو به شورت مامان جون چسبونده از پشت بغلش زدم . سرمو به پشت گردنش رسونده همراه با نوازش موهای سرش شروع کردم به بوسیدن پس گردن و شونه هاش . از آه کشیدنهای آروم مادرم و از این که بالاخره باکیرخودم و نقطه ضعفی به نام هوس تونسته بودم این شیر واقعا وحشی و خطرناکو رام کنم خوشحال و مغرور بودم . این شیر مثل یک آهو در چنگال من اسیر بود . موهای افشون شده پشت سرشو جمع کرده از طرف شونه راستش ریختم روی شکمش تا دستم راحت تر به سوتینش برسه . همین جوری که داشتم بازش می کردم لبام رو کمرش بود و ازش بوسه می گرفت . سوتینشو به گوشه ای پرت کردم . حالا نوبت سینه های درشتش بود که چند دور تو ی دستام بگرده .-نرگس جون سختت نیست که تو بغل و زیر کیر منی ؟/؟-واسه چی ؟/؟راستش اولش سختم بود . عمری عبادت و شب زنده داری . اما به قول تو جواب کوسمو چی بدم ؟/؟!اولش خجالت می کشیدم الان که فکرشو می کنم می بینم این کیریه که از کوس من اومده بیرون .چرا دوباره نره داخل کوسم ؟/؟من ساختمش . چرا نتونم ازش استفاده کنم ؟/؟من بیشتر از هر کسی نسبت بهش حق دارم ..ادامه دارد ..نویسنده ..ایرانی 

1 نظرات:

matin گفت...

عجب داستان توپی واقعا که همشون زیبان مرسی خیلی مهشری ممنون از اینکه این همه حال میدی

 

ابزار وبمستر