ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

گل مساوی 7

مامان حمله رو شروع کرد . یه لحظه خودشو رها کرد و ازم فاصله گرفت با این که زورش به من نمی رسید ولی خودشو انداخت رو من . منم کارش نداشتم و می خواستم ببینم چیکار می کنه . یه کاری کرد کارستون . -میثم بذار حالموبکنم . کیرمو مثل گرگهای وحشی تو دستش گرفت و گازش زد که از درد و سوزش چشامو بستم -دارم حال می کنم . اگه درد پیش منه درمان هم پیش منه -مامان کیرم داره از کار میفته -کارش میندازم خودشو انداخت رو کیرم درجا کیرم رفت تا ته کوسش .-جووووووووون راحت شدم . آروم گرفتم . جمیله جون اگه کیرمو بیرون بکشم دیگه نمی سوزه ؟/؟-نه عزیزم . خودشو کونشو آورد بالاتر وکیرم در اومد . راست می گفت .-مامان تو کوست چی قایم کردی ؟/؟-یه دنیا عشق و هوس . یه دنیا لذت و آرامش . تو باید بهش اعتقاد داشته باشی . تو دیگه نمی سوزی ولی من کاری می کنم که همیشه تو عشق و هوس من بسوزی و چشت دیگه دنبال دیگرون نباشه -مامان جمیله اول فکر خودت باش غصه منو نخور . جمیله به کارش ادامه داد  .طوری ماهرانه عمل گاییدن خودشو انجام می داد که انگار تمام کونش با سوراخ و بقیه متعلقات حتی کوس وسطشم میره داخل کیرم . -مامان دوستت دارم . تو هم فقط باید این کارا رو واسه من انجام بدی -فقط کیرتو ارزششو داره که من این کارو انجام بدم . جمیله دیوونه ام کرده بود . -کوسسسسسسم باید لذذذذذت ببره . هر چند این بی حیا سیر بشو نیست .-هر وقت گشنشه باید بیاری پیش خود من . اینجا هم آب هست هم غذا.فکر نکن یه مدل غذا هست کاری می کنم که هر دفعه که بخوریش فکر کنی با غذای دفعه پیش فرق می کنه . جمیله با تمام توانش خودشو به من می مالید و می خواست که زودتر ار گاسم شه -میثم من فکر می کنم که دیگه نمی تونم به هیچی فکر کنم -اینجوری خیلی بهتره پس به کارت ادامه بده . و سوار بر من و خیمه زده کونشو همین طور مثل پاندول ساعت از یه طرف به طرف دیگه می کشید -میثم تمومش کردم منم یه فشاری به دو تا کف دستم که دو طرف کونش داشتم وارد کرده ویهو رو من دراز شد و افتاد روم . اون دمرو من طاقباز . چند دقیقه اونو به حال خودش گذاشته و این دفعه من رفتم پشتش .-تو کیرمو گاز می گیری ؟/؟پس بیا همین کیرو بگیر که اومد تو سوراخ کونت . میگن تو سوراخ کون واکسنی ضد گاز وجود داره کیره رو این بار با فشار گذاشتمش توی کون .-آخخخخخخخخخ کووووونننننم جررررررررررررخورد یواشتر مگه فقط یه امروز ه واییییییی هم می سوزه هم خوشم میاد بالاخره بکنم یا نکنم ؟/؟-ببینم تو دوای درد کونو داری ؟/؟-آره -اسمش چیه ؟/؟-آب کیر بذار یه خورده دیگه حال کنم تا اون وقت تقدیمت کنم . دستمو گذاشتم رو کوس مامان وکیر چوبدستی شده امو محکم تو پوست حلقه شده کون مامان می کشیدم و می آوردم بیرون . هم حال می کرد هم در د می کشید چون چند بار ارگاسم شده بود ومنم با مخلوطی از خشونت و نرمی داشتم می کردمش . می دونستم دیگه به این نون و ماستها راضی بشو نیست . گفتم که بهتره با سرنگ کیر خودم این پنی سیلینو زودتر بهش تزریق کنم -جمیله من آماده ای ؟/؟-زود باش . فکرمو فقط به کون مامان و سوراخ تنگش معطوف کرده و بیشتر از اونچه هر دوتامون فکر می کردیم سوراخ کون مامان پر از آب کیر من شد . سرنگ کیر من پر پر بود -میثم کیف کردم -دیگه درد نداری ؟/؟-نه فقط یه چیز دیگه دارم . چی داری ؟/؟-هوس تو رو -هنوز سیر نشدی ؟/؟-بهت گفتم که آتیشم تنده -منم بهت میگم که با یه آتش نشان قوی روبرو شدی -یه دور چرخید و دوباره کیر منو تو دستش گرفت و به طرف دهنش برد -مامان بسه دیگه من نمیخوام . چیه ظرفیتشو نداری ؟/؟من که نمی خوام بخورمش .-پس می خوای چیکارش کنی ؟/؟-میخوام ساکش بزنم .-هردومون خنده امون گرفته بود -قول میدم این دفعه گازش نگیرم . فقط می خوام ببینم این که گفتی این کیر هردفعه یه مزه ای داره راسته ؟/؟واییییییی زبونشوهمچین رو تنه کیر من می کشید که انگار داره لذیذ ترین غذای دنیارو مزمزه می کنه -راست گفتی میثم انگار این دفعه یه مدل خوشمزگی دیگه داره . مثل یه گل خوشبو و شیرینه -مگه گل هم شیرین میشه ؟/؟-پس زنبورا از کجا عسل می گیرن ؟/؟چشاشو خمار کرد دهنشو تا جایی که جاداشت باز کرد و زبونشو با ملایمت دو رسرکیرم می گردوند . من از هوس به خودم می لرزیدم . -حالا می خوای زنبوری عمل کنم ؟/؟-نه مامان می خوای نیش بزنی ؟/؟-نه می خوام نوش بگیرم . مگه کیرت عسل نداره ؟/؟-اوووووووفففففف جمیله تو چیکار کردی با من . دارم می سوزم -بسوزتا دیگه هستی مامانتو تهدید نکنی . فرم ساک زدنشو تغییرداد و سر کیرمو تا دو سانت از اول تنه آلتو برد گذاشت توی دهنشو همراه بالب و دهنش سیستم مکشو راه انداخت و به اصطلاح خودش زنبوری . دستمو گذاشتم رو سینه هاش خیلی خودمو کنترل کردم که سینه هاشو فشار نگیرم . -مامان فکر نکنم هیچ مردی تو دنیا مث من از سکس کیف کرده باشه -وهیچ زنی هم تو دنیا مث من از سکس لذت نبرده . سکوت کردم تا هر دوتامون تمرکز داشته باشیم . نیش لذت بخش زنبور نوشمو کشید . من خودمو ول کردم تا اونجایی که جا داره آبم بریزه . مثل یه کسی که یه لیوان آبو تند سر می کشه مامان آبمو تند تند می خورد تا جا نمونه ...بعدش من همین کارو با کوسش انجام دادم و عسلشو خوردم . خلاصه تا نزدیکای صبح مشغول بودیم . موبایلم تنظیمش رو بیصدا بود یه بار شانسی چشام بهش خورد دیدم یکی داره بهم زنگ می زنه برداشتمش و رفتم یه اتاق دیگه تا مامان نفهمه خاله حمیده واسم زنگ زده -کجایی میثم تا حالا صد دفعه واست زنگ زدم گوشی رو نگرفتی . --بابا الان چهار صبحه میگی چیکار کنیم -من خوابم نمی گیره تورو می خوام دلم واست تنگ شده -الان که نمی تونم بیام . منم از غم و غصه مامان واز ناراحتی تا الان خوابم نبرده باشه . سعی می کنم سه چهار ساعت دیگه بیام . راستی از یاسر چه خبر !-از لواسون تلفن زد .-با مویایل یا با تلفن خونه ؟/؟-نه از خونه بود . خاطرم جمع شد اونجاست -کی بر می گرده ؟/؟-تا دو روز دیگه هم نمیاد -پس من ناهارو می خورم میام پیشت -زودتر بیا دلم برات لک زده . خوابتو دیدم . خواب دیدم کیررررررررت دوباره توی کوسسسسسسسمه -میگن خواب زن چپه ولی این دفعه رو من واسه بعد از ظهر تعبیرش می کنم دوستت دارم . خوب بخواب تا واسه فردا سر حال باشی ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

1 نظرات:

matin گفت...

داستان خیلی زیبایی هست مرسی

 

ابزار وبمستر