ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

من و منشی مستم

من يك گرافيستم و بخاطر مشغله كاريم هميشه توشركت سرم توكامپيوتر و كارامو دور و برم رو نميبينم به غير از من توشركت يه منشي كار ميكنه كه يكي ازدوستام معرفيش كرده بود.خنگ بود ولي برای خر حمالي خوب بود.ديروز كه رفتم شركت تو يه حالي ديگه بودم و ديدم به اطرافم تغيير كرده بود.تازه داشتم ميديدم دور و برم چه اتفاقاتي میفته من بهشون اهميت نميدادم.همه اونهام برميگشت به دوربينهاي مخفي كه نصب كرده بودم.روز قبل كه تنها بودم شروع كردم به بازبيني فيلمها تا پاكشون كنم كه يه چيزي توجهم رو جلب كرد؟؟؟.رفتارهاي غير عادي منشيم بود توی طول زمان كار شركت هميشه كنارم نشسته بود و بعضي وقتها ميرفت پشت و يه كاري رو ميكرد كه تعجب برانگيز بود؟؟.واقعا گيج شده بودم يعني اين دختر چشههههههه؟؟ مگه شوهرش كم ميزاره براش كه اينكار رو ميكنه؟؟؟.بله خانم پشت ميرفت و بقول خودش دور از چشم من خودش رو مي مالید و دست تو شلوارش ميكرد و با سينه هاش از روی مانتو ور ميرفت.اونروز با توجه به اتفاق روز قبلی که دیده بودم وقتي وارد شركت شدم تازه يه چيزايي فهميدم.يه دختر تپل با آرايشي زيبا ولي سنگين مانتو كوتا و چسبناك و شلواري جين مشكي كه تمام اندامشو ريخته بود بيرون و مقنعه اي كه مثلا سرش بود سينه ها جلو و گوشتي كه بخاطر مانتو تنگش چسبيده بود به بدنش و خودنمايي ميكرد.تازه فهميدم اين خانم 3 ماه تو شركت منه و پيشم ميشينه و من توجهي به اون نميكنم و بقول بچه ها اب در كوزه و ما گرد جهان ميگرديم؟؟.خلاصه با اومدن من بلند شد و سلام كرد و لبخندي زد.منم نشستم رو صندليم و رفتم سراغ كامپيوتر ولي تموم هواسم به اون بود.ديدم اومد كارم نشست و با برگه ها خودشو سرگرم كرد برنامه هايي كه بايد انجام ميدادم رو برام مرور كرد.گراماي تنش و احساس ميكردم و اينكه وقتي من سرم بكارم بود يه جور خواصي منو ديد ميزد همش وول ميخورد.احساس ميكردم داره تو ذهنش يه چيزيو مي پرورونه و بهش فكر ميكنه كه اذيتش ميكنه؟؟؟؟.بعد حدود نيم ساعت ديدم بلند شد و رفت پشت كارگاه منم سريع دوربين و فعال كردم و ديدم بازم همون حركت رو انجام ميده.زيپ و دكمه شلوارشو باز كرد و دسشو برد تو تكيه داد به ميز شروع كرد ماليدنش.از اونطرف هم سينه هاشو مي ماليد.با اين صحنه كيرررررم راست كرد و شروع كردم به ماليدن.بعد 5 دقيقه ديدم خودش رو مرتب كرد و اومد دوباره پپيشم نشست و سرش به کارش بود.زير چشمي نگاش كردم ديدم لپاش گل انداخته و سرخ شده تو حال خودش نيست.بخودم گفتم اين دختره يه چيزيش هست بايد امروز سر دربيارم؟؟؟.گذشت تا ظهر سرگرم مشتريها بوديم كارها تا ساعت 3 بعدازظهر كه معمولا خلوت ميشديم.منم داشتم طرح ميزدم كه ديدم بازم بلند شد تا بره.صداش كردم گفتم خانم....... در شركت و هم ببند و كركره رو بكش كه حوصله كسي رو ندارم ميخوام بكارام برسم.اينكا رو كرد و گفت منم ميرم يكم دراز بكشم كه كمرم درد ميكنه گفتم باشه.اينبار رفت توی انبار بالا كه موكت بود و بالشت و پتوهم داشت.بخاطر اينكه من روزهايي كه زياد كار داشتم همونجا استراحت ميكردم.خلاصه رفت بالا منم دوربين و روشن كردم و ديدم رفت نشت روی موكت بالشتو درست كرد مقنعه شو دراورد دكمه هاي مانتوش رو هم باز كرد و طاق باز خوابيد.يكم كه گذشت دكمه شلوارشو باز كرد يه تكوني به خودش داد و شلوارشو تا زير باسنش كشيد پايين از روی شورت زرد رنگش شروع كرد ماليد خودش.فهميدم خانم حشری شده از بي خيالي منم خبر داره با خيال راحت داره حال ميكنه؟؟؟.گفتم وقتشه تا منم بهش يه حالي بدم.يواشكي رفتم بالا چون موكت پشت يه كمد بود منو نميديد ايستادم پشت كمد ديدم صداش دراومده و يه جوري كه مثلا حواسم نيست سرم رو انداختم رفتم طرفش گفتم خانم.......كه يهو توی اون وضع ديدمش خودم رو زدم به كوچه علي چپ.اونم يه آن شوكه شد بلند شد كه خودشو جمع و جور كنه.گفت معذرت ميخوام.گفتم اشكالي نداره راحت باش.حتما شوهرت بهت نميرسه كه مجبوري اينكار رو كني؟؟؟.گفت شوهرم؟؟؟ كجايي اقاي .....من 2 ماه طلاق گرفتم.تازه دوزاريم افتاد؟؟؟.گفتم پس... پريد توی حرفم گفت بلهههههه آدمكه شهوتي بشه دست خودش نيست شما كه ماشالله فكر نكنم تا حالا شهوتي شده باشي تا درد منو بفهمين؟؟؟؟؟.منم با پرويي گفتم اگه تا حالا نشده بودم ولي الان با اين اوضاع شدم.اونم توی چشاش برقي زد و گفت راست ميگي ما كه نمي بينيمممممم؟؟. معطل نكردم رفتم روش شروع كردم بخوردن لباش اونم چسبيد به منو همراهيم كرد توی اين پيچ و تاپ همديگه رو لخت كرديم بلند شد يه نگاه به كيرررم كرد.گفت خيلي نامردي كه اين همه مدت اين رو ازم دريغ كردي.انداخت تودهنش با ولع ساك ميزد جوری میک ميزد که شريانهاي خونم توتموم بدم به جنب و جوش افتاده بودن منم كه خوابيده بودم اونم از زور شهوت ديوووووونه وار ميخورد بعدش ديدم بلند شد و مثل گرسنه ها سركيرررررررمو گرفت و نشست روشششششششش كيررررمو فروكرد تو كووووسش تلمبه ميزد و فرياد ميكشيد.گفتم چتهههههههه عجله دارییییییی؟؟؟؟ گفت نه مردم از بي كيررررررری داشتم ديووووووونه ميشدم.گفتم خوب اروم مال خودته فرار نميكنه؟؟گفت ميترسم باز سرت بره توی كامپيوتر و منو فراموش كني.خندم گرفت تو اين فكر بودم اين بدبخت چي كشيده اين چند وقته با بي محلي هام؟؟؟.ديگه داشت ابم ميامد بهش گفتم اونم با سرعت بيشتر تلمبه ميزد و حرفهاي سكسي.ابم رو با تموم قدرت ريختم توكوووووووووسش.اونم ارضا شد خوابيد روم.گفتم خسته نباشي؟؟ گفت ممنون ولي بازم ميخوام؟؟؟.گفتم باشه برای بعد.خودكشي نكن از این به بعد هميشه دراختيارته.بعدش ماجرای فيلم رو براش گفتم.اونم گفت از بی محليم توی روياهاش منو نگاه ميكرده و بعدش بياد من با خودش ور ميرفته تا ارضاشه.از روز بعد كارما شده بود سکس.موقع كار خانم بغلم نشسته بود و كيرررم رو مي ماليد بعضي وقتهام درمياورد و برام ساک ميزد توی فرصت مناسبم میبردمش بالا ترتيبش رو ميدادم.پایان

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر