ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بهشت قسمت دوم

باز منم وتوی خوشگل ولی بگو با خاطره ویاد اون مدتها و شایدهم سالها هردومون لذت سکسی خواهیم برد؟؟؟ ببین من همه چیزو تو چشات میبینم و میخونم بیا باهم رو راست تر باشیم همدیگه را گول نزنیم.من حرف دلمو زدم ناراحت هم نمیشم اگر نخوای توهم حرف دلتو بزن عزیزم.ما ازهم جدا نیستیم؟؟.حداقل برای یک دفعه هم شده یک امتحانی میکنیم؟؟؟.چون دیدم پرستو ساکت شده و حرفی نمیزنه منم دیگه ادامه ندادم.اون همانطورکه تو بغلم بود سرشو آورده بود پائین روسینه ام بخودم فشارش دادم.پیشونیش را بوسیدم و ازحمام دراومدیم.خودمونو خشک کردیم و لخت رفتیم روتخت و روبروی هم به پهلو دراز کشیدیم.دستمو گذاشتم  زیرسرش و لباشو بوسیدم.گفتم: ببین اگرهردومون برای این کار راضی باشیم نه تنها مشکلی پیش نمیاد بلکه نهایت لذت را خواهیم برد.عزیزم چیزی نیست که بخوای ناراحت بشی.توکه قرص میخوری؟؟؟کاندوم هم که هست؟؟.سرش را آروم برد پائین و با کمی خجالت یواش گفت:آخه امیرجان همه این چیزها که گفتی درست ولی تواین وسط اگه کسی دیگه ای بفهمه یا طرف به دوستاش بگه چی؟؟؟؟ فکرشو کردی؟؟؟ یا یک وقت بخواد کار دیگه ای باهام انجام بده چی؟؟؟ اونوقت چی تو اون حالت من چکار کنم؟؟؟ نزارم ممکنه تو ناراحت بشی.شایدهم نتونم از پسش بربیام  و اون کارشو ادامه بده و از جلوهم یک کاری بکنه اونوقت چی؟؟؟ یعنی بعدش چی میشه؟؟؟ تو بمن چی میگی؟؟؟ برا اینه میگم میترسم؟؟کمی تامل کردم و گفتم: اول بزار خوب ببوسمت تا بگم اصلا توکار سکسی و جنسی نباید در قید حد و حدود باشی.یعنی این کار مرزی نداره.اختیار دست خودته.هرکار دوست داشتی بکن من بیشتر لذت میبرم.ضمنا قرص هم که میخوری اگه بخوای برای انجام این کار خودتو معذب کنی و یا پا بند قید و قیود یا رسم و رسوم و نمیدونم خوش اومدن یا نیومدن من باشی که هیهات؟؟ نکنیم خیلی بهتره ببین عزیزم لپ کلام تا انجاکه میتونیم وحالشو داریم باید استفاده کنیم و لذت ببریم.بنظرمن تو اون لحظه نباید تو فکر چیز دیگه ای غیراز خوشی و لذت بردن و کام دادن و کام گرفتن باشی حالا هرچی میخواد پیش بیاد؟؟نمیدونم هرچی که میخواد باشه یا هرچی که اون دوست داره و میخواد بکنه یا تو دوست داری یا هوس کردی بهش بدی از نظرمن فرق نمیکنه انجام بده؟؟.حتی ممکنه یک کاری از تو بخواد که تا حالا من ازت نخواستم خوب دوست داشتی براش انجام میدی دوست نداشتی بالاخره یک جورائی دلشو بدست بیار به زور وادارت کرد که براش انجام بدی خوب خودت پیشقدم شو و انجام بده دیگه؟؟ شاید خوشت اومد فقط فکرکن که چطور باید انجام بدی بنظرمن توی همچو مواقع آدم باید کارشو خوب انجام بده تا خاطره بدی ازاون براش نمونه خلاصه اینکه باید قبول کنی و اجازه بدی هرطوری که اون دوست داره انجام بده بزاری خوب و کامل ازت کامل بگیره باهر پوزیشنی که میخواد باهات سکس داشته باشه.مثل الان من و تو.تو الان یک زن کامل هستی  بدنت نیاز به سکس داره چیزی هم ازت کم نمیشه؟؟؟ واقعا اگه بدونم برای این کار تمایل داری ازهمین فردا دنبالش میگردم توهم فکرکن شاید بین دوستای دوران دانشگاهیت اونی که همزمان با ما ازدواج کرده و خودش و شوهرش راضی به این کار باشند را شناسائی کنی با هم  روخصوصیات اخلاقیشون کارمیکنیم تا خوب ازشون مطمئن بشیم عزیزم کار لذت بخشییه من مطمئنم توهم صد درصد خوشت میاد و درحالیکه میخندیدم با شوخی ادامه دادم.شاید بعدش دیگه با یک نفرهم راضی نشی عزیزم؟؟؟؟ اونوقت چی؟؟؟؟ و بازهم خندیدم..اوهم شروع کرد به خندیدن و خودشو لوس کرد و اومد توبغلم و سفت خودشو بهم چسبوند.فهمیدم قبول کرده.ازخوشحالی تمام صورتشوغرق بوسه کردم و لیسیدمش.با لحن دخترانه ای گفت: امیرجون دوست دارم همیشه خوشحال باشی و لذت ببری.دوست دارم کاری که تو دوست داری برات انجام بدم.خوبشم انجام بدم.گفتم: من از داشتن توهم خوشحالم وهم از وجودت همیشه لذت برده و میبرم برای همیشه هم دوستت دارم توعشق منی.صبح تو اداره همه اش تواین فکربودم کی و چه کسی را انتخاب کنم تا هم پرستو ازش خوشش بیاد وهم درآینده برامون دردسر و مزاحمت ایجاد نکنه درعین حال خودش وهمسرش به این کار راضی باشند واز نظرافکار و اخلاق با هردوی ما سازگاری و تفاهم داشته باشند درحین انجام امور شرکت در افکارم یکی یکی دوستان و همکاران خودم را مورد سنجش و بررسی قرارمیدادم تا شاید دربین انها شخص مورد نظر و معتمد خود را که تمام شرایطی را که در افکارم بصورت یک الگو تنظیم کرده بودم داشته باشد این افکار موجب گردید تا گذشت زمان را متوجه نشوم همینطورغرق در افکار خود بودم که صدای یکی ازهمکارانم مرا بخودآورد.او میگفت: امیرخان چی شده امروز خیلی توخودتی؟ بابا نیم ساعت هم  از وقت گذشته توهنوز مشغولی مگه نمیخوای بری خونه؟؟؟ از پشت میز بلندشدم و از ایشان تشکرکردم و گفتم: چیزی نیست این پرونده منو مشغول کرده بود حالا بقیه کارشو میزارم برای فردا.همراه  او از اداره خارج شدم و با همان افکار راهی خونه شدم.وقتی وارد خونه شدم با صدای بسته شدن در پرستومانند یک فرشته زیبا درحالیکه یک دامن بسیارکوتاه پلیسه بنفش رنگ و یک تاپ بندی چسبون صورتی بسیارخوشرنگ تنش کرده بود به استقبالم اومد و خودشو توبغلم ولو کرد لبی از او گرفتم و طبق معمول دستی به لنبرای کونش کشیدم و گفتم:عزیزم ماشاءالله روز به روز خوشگل تر و جذاب تر میشی بزنم به تخته.خودشو لوس کرد و گفت:امیررررر؟؟؟.ببین امروز لباسم چطوره؟؟؟ خوبه؟؟ و یک قری به خودش داد طوریکه بعلت کوتاهی دامنش شرت توری مشکی رنگش با تمام محتویات برجسته اش نمایان شد لباشو دوباره بوسیدم و گفتم:عزیزم خودت اینقدر زیبا و تو دلبروهستی که هرچی بپوشی زیبا و زیباترمیشی مخصوصا این مینی دامن که یک جلوه خیلی قشنگ به رونا و باسنت داده و دل  منو برای اونا بی تاب کرده.بوسیدمش و رفتم تواطاق لباسموعوض کردم و بعدش یک دوش گرفتم وقتی از حمام بیرون اومدم پرستو میز شامو حاضر کرده بود حین صرف شام پرسیدم:تازه چه خبر؟/؟ گفت : خبرا پیش شماست از من میپرسی چه خبر؟؟ توتعریف کن چه خبر؟ چی کردی ؟ گفتم: هیچی امن وامان.چه خبر باید باشه؟؟ گفت :.اه امیر لوس نشو دیگه؟ خودت میدونی چی میگم.دیشب این همه تعریف کردی.گفتم:خوب عزیزم شامتو بخور تا بعد بیشتر صحبت کنیم.بعد ازصرف شام رفتیم نشستیم توهال تلویزیون روشن بود و یک سریال قدیمی را نمایش میداد.پرستو خودش را رومبل جابجا کرد و چسبید به من و گفت: نگفتی؟ گفتم: راستش امروز همه اش تو فکر بودم تا شاید اونی که میخوائیم پیدا کنم ولی پیدا نکردم باید بیشتر فکر کنم عزیزم.دستمو انداختم دورکمرش و اونو کشیدم طرف خودم ولی او پا شد نشست رو پاهام و چون شلوارک پوشیده بودم گرمی کون و روناش منو داغ کرد لبشو بوسیدم و از رو تاپ چسبونی که تنش بود نوک سینه هاش را با دندون یواش گازگرفتم کیرم داشت بلند میشد دستی به رونای بلوریش که مثل آئینه صاف و لغزنده بود کشیدم و گفتم: خوب عزیزم حالا تو بگو امروز چه خبر؟ تو که خبرهای دنیا را تلفنی از دوستات میگیری وگپ میزنی تعریف کن.خوشگل من و دستمو کردم تو شرتش از داغی کوسش دستم سوخت.داغ داغ.واقعا پرستو کوس  برجسته و نازی داره همیشه هم بهش میرسه هم موهاشو دائم میزنه و صافش میکنه هم معطرش میکنه.جون میده برای لیس زدن.با انگشت چوچولشو مالیدم.اومد بالا.پرستو درحالیکه داغ کرده و لپاش گل انداخته بود صورتشو نزدیک صورتم آورد و گفت:هیچی.ولی راستش امروز فهمیدم منیر همدوره دانشگاهیم با یک مهندس  ازدواج کرده.گفتم:خوب.خوب.؟.کی عروسی کرده؟.چرا این خوشگله ما را دعوت نکرده ؟.گفت: تابستون گذشته وقتی ما شمال بودیم عروسی کرده زنگ زده ما نبودیم.بعدشم سه چهار ماهی شاید هم بیشتر رفتن خارج برای ماه عسل حالا هم دو سه ماهیه که اومدن.گفتم :عالیه.بهتر از این نمیشه.پرستو گفت:چی چی عالیه؟؟ گفتم:عزیزم تو میتونی به همین مناسبت اونا را برای یک شام دعوت کنی واز نزدیک وضعییت و موقعییت اونا را ببینیم  و بررسی کنیم.شاید اونا همونائی باشند که ما دنبالشون میگردیم هم منیر با تو دوسته وخوب میشناسیش وهم من اونو چند بار دیدم.دختر خوشگل و توداریه فقط باید دید شوهرش چه جورآدمیه اهل حال است یا نه؟؟؟ در هر صورت موقعییت خوبیه نظرت چیه عزیزم؟؟؟ توضیح بدم بار اول که منیر را دیدم خیلی ازش خوشم اومد خیلی لوند و خوشگله اونم کون خشگلی داره خودشم اینو خوب میدونه که چه کون گرد و برجسته ای داره از نگاهام بو برده که چشم دنبال کونشه برای همین هرموقع میومد پیش پرستو خوب میدونست چطوری دور از چشم  پرستو کونشو طرفم کنه و قر بده و چشامو از دیدن کونش سیراب کنه برای همین رو پیشنهادم مصرشدم.پرستو کمی منو من کرد و گفت :حالا ببینم چی میشه راستی اگه صحبت پیش اومد برای کی خوبه دعوتشون کنم ؟ گفتم :هرچه زودتر بهتر سعی کن برای پس فردا شب شام دعوتشون کنی خوبه؟؟ اگر تو اونا را پسندیدی چه بهتر منهم می پسندم.راستی تو شوهرشو دیدی؟ چه تیپیه؟ پرستو درحالیکه سرشو رو شونم گذاشته بود و آروم نرمی گوشمو میجوید گفت:حالا چرا اینقدر باعجله دعوتشون کنیم؟.لبشو بوسیدم و گفتم : اینکه عجله نیست عزیزم حال اچه فردا چه ده روز دیگه چه فرقی داره؟ حالا تو برای پس فردا شب دعوتشون کن لااقل هم تو با دوست دیرینت دیداری تازه میکنی و گپی میزنی هم من با شوهرش آشنا میشم ضمنا اگر خصوصیات مورد نظرما را داشتن چه بهتر چون ذوج دلخواهمونو را هم پیدا کردیم.راستی صبح  اگر دعوتو قبول کردن بمن یک زنگی بزن باشه عزیزم؟ تاپشو زدم بالا کرست نبسته بود سینه هاش سفت شده بودن با زبونم شروع کردم به لیسیدن اونها کمی اومدم بالاتر زیر گلوی سفید وهوس انگیزش را مک زدم پرستو نفس نفس میزد.اونم آروم از روی شلوارکم سرکیرمو که حالا بین روناش قرارگرفته بود با دستش مالش میداد.لبامو رو لباش گذاشتم و زبونمو تو دهنش چرخوندم.خودشو سفت به سینه ام چسبوند سفتی نوک سینه هاشو بخوبی حس میکردم.دست راستم را از توشرتش بطرف سوراخ کونش بردم وقتی انگشتم به سوراخ کونش خورد یک دفعه ماهیچه دورش جمع شد.با انگشتم کمی فشارش دادم.داغ بود.شروع کرد به دل زدن پرستو داشت از حال میرفت آروم پاهامو بال اآورده و روی لبه میز جلو مبل گذاشتم پرستو دستاش را از دور کمرم باز کرد و یواش رو پاهام دراز کشید و پاهاش را دور کمرم حلقه زد این کار باعث شد تا کیررررررررم لای روناش قراربگیره و از روی شرتش به شکاف بهشتی اش بخوره.هوس کردم کوس پف کردشو لیس بزنم.دهنم حسابی آب افتاده بود.جلوی خودم را نمی تونستم بگیرم.کیرم به نهایت شقی رسیده بود داشت منفجر میشد.حال پرستوهم کمتر از من نبود.چرا که احساس کردم شرتش کمی خیس شده.آروم اونو از رو پاهام بلند کردم و رومبل گذاشتم و رفتم پائین بین پاهاش زانو زدم.لبه شورتشو از کشاله رونش کمی کنار زدم.لبه های صورتی خوشرنگ کوسش پیدا شد پف کرده و کمانی کمی دیگه شورتشو کنار زدم.وااااااایییییییی.شکاف کوچیک کوسش به صورت یک خط که از درونش دو تا لبه نازک صورتی و زیبا زده بود بیرون به چشم خورد.از رایحه دلپذیرش دهنم پر آب شده بود.قلبم به شدت میتپید و صدای کروپ.کروپ اون هیجانم را بیشترکرد.پرستو به پشتی مبل تکیه داده و نفس نفس میزد.تاپش تا زیر گلوش بالا رفته بود و سینه های گردش که فاصله ای بینشون نیست هماهنگ با نفس کشیدن پرستو لرزش و حرکات ژله ای زیبائی را نمایش میدادن.حریصانه سرمو بطرف کوسش بردم و مستانه لبامو رو لبای کوسش گذاشتم.چه کوووووووسی؟ با لبانی مرطوب و داغ مک زدم.و تراوش عسل گونه اش را لیس میزدم.بوی دلپسندش رایحه ای از بهشت بود.سیرآب نمیشدم.دیوانه وار شورت و دامنش را پائین کشیدم.هیچی حالیم نبود رونای سفید و گوشتیش را بازکردم وانداختم روشونه هام.یکباردیگه سرمو به طرف دروازه بهشتی پرستو که حالا دیگه رومبل ولو شده بود بردم خیس بود.زبونم را تو شکاف کوسش کردم آبش را مزمزه کردم چه طعم گوارا و ملسی غلیظ چون عسل.دیوانه وار لیس زدم.تمام صورتم خیس و چسبناک شده بود.پرستو هم ناله میکرد.با دستش سرمو بطرف کوسش فشار میداد.سعی میکرد همانطور که نشسته و ناله میکرد خودشو تکون بده.خودشو کشوند پائینتر کمی که اومد پائین سوراخ کونش اومد بالا حالا زبونم به سوراخ کونش که باز و بسته میشد میخورد.شروع کردم به لیسیدن سوراخ کونش خیلی دوست داشتم زبونم را بکنم توسوراخ کونش ولی ماهیچه دور سوراخ کونش اجازه نمیداد تنها تونستم کمی از نوک زبونمو بکنم اون تو.با ادامه این کارهردومون به اوج لذت و شهوت رسیده بودیم.با تمام وجودم کوس و کون پرستو را لیس میزدم برای یک لحظه زبانم به چوچول پف کرده اش خورد از خود بیخود شدم کودکانه اونومک زدم و بین دندونام گرفتم.با نوک زبونم با اون بازی کردم کمی بزرگتر شد.یک لحظه احساس کردم پرستو داره میلرزه فکر کردم سردش شده ولی نه.اون به اورگاسم رسیده بود.ریزش آبش تمام صورتم را خیس کرد.سرمو چنان با فشار بین روناش نگهداشته بود که داشتم خفه میشدم دهانم پرشده بود از آب کوثرش.چه طعم و بوئی داشت وجودم را از آن آب بهشتی سیرآب کردم.پاشدم شلوارک و شورتمو کشیدم پائین و گفتم:عزیزم پاشو رومبل زانوبزن میخوام امشب کووووووس نازتو ازعقب جرررررر بدم.پاشو.کمی هم کونتو بگیر بالا.پرستو پا شد و روی مبل زانو زد و کون سفیدشو طرفم قنبل کرد و گفت:اول یک کم پشتمو بمال تفش بزن خشک نباشه؟؟؟ کمرکیرمو گرفتم و کمی تفش زدم و سرشو گذاشتم در سوراخ کونش با دو دستم آبگاهشو گرفتم که پرستو شروع کرد به چرخوندن کونش و اونو فشار میداد روکیرم سوراخ کونش بطور شورانگیزی دل میزد و باز و بسته میشد خوب که با سرکیرم سوراخ نرم ومامانی کونش را درمالی کردم سر کیرمو که حالا باد کرده بود گذاشتم درکوس نازش  کلاهک کیرم حسابی باد کرده بود هنوز کوسش خیس بود ولی کمی تف با کف دستم به سرکیرم مالیدم چون میدونستم کوسش خیلی تنگه آخه من همه اش اونو از کون میکنم براهمین کوس نازش تقریبا بکر مونده.آروم لای کوسشو باز کردم و کله کیرم هل دادم توش.واااااایییی چه کوووووس تنگگگگگگگ و داااااااغییییییی.کوسی که همیشه گائیدنش برام تازگی داره.نمیدونم چرا اونشب برای گائیدنش بی طاقت شده بودم.اما دوست نداشتم کیرمو یک ضرب بکنم توش برا همین یک فشار کوچیک دادم کمی کیرم رفت تو ولی تنگی کوسش سفت کیرمو گرفته بود و نمیذاشت تکان بخوره.چند لحظه ای کیرموهمان جا نگهداشتم بعد یکبار دیگه اونو فشار دادم.پرستو هم کمکم کرد و کونش دادعقب و کیرم تا ته رفت توکوس نازش طوریکه احساس کردم سرکیرم به غضروف ته کوسش خورده.برا یک لحظه ماهیچه های درون کوسش حالت انقباض پیدا کردن ولی بلافاصله آروم آروم شل شدن و کیرم بخوبی جای خودش را باز کرد.پرستو ناله ای کرد و برای یک لحظه از حرکت ایستاد با آه و ناله گفت: واااااااایییییییییی مردمممممممم. چرا امشب اینقدر کلفت شده. وای امیر طاقت ندارم تا نافم رسیده کمی اونو بکش بیرون دارم جرررررر میخورم.وای خدا جون مردم.جداره داخلی کوسش حسابی به کیرم چسبیده بود وقتی کیرمو کشیدم بیرون لبهای درونی کوسش که صورتی رنگ بود همراه کیرم اومدن بیرون احساس کردم کیرم کلفت تر از همیشه شده چرا که فانتزی ذهنم روی منیر و شوهرش بود و پرستو را منیر میدیدم درفکر و خیالم این کوس و کون منیر بود که میگائیدمش شروع به تلمبه زدن کردم آه و ناله پرستو بلند شده بود معلوم بود اونم داره حال میکنه شاید اونم تو فانتزی ذهنش فکرمیکرد که شوهر منیر داره اونو میکنه؟؟ وقتی این خیال به ذهنم رسید چنان از فشار شهوت مست شدم که با تمام وجودم پرستو را میکردم طوریکه آه وناله اش تبدیل به جیغ شده بود همزمان با ریتم تلمبه زدنم پرستوهم خودشو عقب جلو میبرد تا کیرم بیشتر بره تو کوسش.حرکات موذون پرستوهمراه با انقباض و انبساط ماهیچه های درون کوسش موجب شد تا ابتدا او با لرزشی خفیف ونفس نفس زدن کوتاه به اورگاسم برسه ومن نیز بایک کرختی لذت بخش درحالیکه سرمو بالا گرفته بودم و با صدای بلند اووووووووووف اوف میکردم تمام آبم را ریختم تو کوسش.علیرغم اینکه سست شده بودم ولی همچنان کمر پرستو را سفت گرفته بودم و دوست نداشتم کیرمو بیرون بکشم.خیلی حال کردم.حیفم آمد این تنوع گائیدن را ازدست بدم.بهمین خاطر کار تلمبه زدن را پس از یک مکث کوتاه ادامه دادم.حالا کاملا کوس تنگش خیس و لزج عسلی شده بود و شلپ شلپ صدا میکرد.پرستو بی حال شده بود ولی از مالیدن کونش به شکم و خایه های من دریغ نمیکرد.همین کار او موجب شد تا کیرم شقی خودشوحفظ کنه.پرستو کمی خودشو جابجا کرد وآهسته گفت: همین طور بخوابم؟؟؟ دیگه نا ندارم وایسم.گفتم:بخواب عزیزم ولی آروم که کیرم درنیاد.پرستودرحالیکه میچرخید تا روی مبل دراز بکشه.گفت:عیب نداره عزیزم بزار دربیاد دوست دارم امشب ازعقب هم بهت بدم آخه وقتی اونو میمالی یک حالی بهم دست میده.توش شروع میکنه به خاریدن و دل زدن وقتی میکنی اولش کمی درد داره.ولی دردشم لذت بخشه.پریدم تو حرفش و گفتم:عزیزم چرا میگی ازعقب و نمیگی از کون؟؟؟ قربونت برم بگو میخوام امشب یک کون بهت بدم.اینجوری من بیشتر خوشم میاد؟؟؟.اونم که از شهوت حال به حالی شده و کونش برا کیر میخارید گفت: خوب کون میخوام حالا یک کون بهت بدم خوبهههههههه؟؟/؟ خوشت اومد؟؟ خوب بکن دیگههههههه؟؟ چرامعطلی کونم میخارهههههه.در حالیکه خودمو رو پرستو جابجا میکردم تا اونو از کون بکنم.گفتم:عزیزم حالا کجای لذت بردنو دیدی؟ بزار یک تنوع تو سکسمون پیدا بشه مخصوصا اگر منیر و شوهرش بیان تو این کار وای از حالا چه حالی میشم وقتی توی ذهنم میبینم یک نفر دیگه مثلا شوهر منیر میخواد ترا از کون بکنه.کاش اونم کون کردنو دوست داشته باشه که حتما دوست داره؟؟؟ چون کون منیرهم دست کمی از کون خوشگل تو نداره.هر چند هم اگر اهل کون کردن نباشه ولی قول بهت میدم با دیدن این کون گرد و قلمبه ای که تو داری اون که نه هرکس دیگه ای هم بیندش ازش نمیگذره.مخصوصا اگر شلوارک چسبون و تنگ هم پات باشه وااااااااااییییییییی دیوونه اش میکنی من که خودم کشته مرده اونم خودت خوب اینو میدونی وای از اون وقتی که یک نفر دیگه کونتو ببینه و بفهمه میخوای کون بهش بدی وااااااییییییی میدونی کیرررررش چه شقی پیدا میکنه؟؟ من جای اون دارم میترکم مخصوصا بار اول که میخواد از کون بکندت با چه شور و حالی کونت میزاره فکرشو بکن تو اون حالت تو چه حال و لذتی میبری و بعدش هم من چون خیلی دوست دارم بعد از اینکه یکی از کون گائیدت منم پشت سرش تو را بکنم چه حالی میده؟؟؟؟ آدم کیرشو بزاره جای گرم یک کیر دیگه که پر از آب منیه واااااااایییییییی یعنی میشهههههههه؟؟ سعی کردم با این حرفها پرستو را برای کارسکسی جدیدمان آماده کنم تا از نزدیک شاهد کون دادنش باشم و ببینم چطوری کون میده و چه شکلی از کون می کننش و از دیدن آن صحنه ها بهره و لذت شهوانی ببرم مهمتر اینکه اگر جور بشه بتوانم منیر خوشگل و ناز را که تو خواب هم نمیدیدم از کون بکنمش و داغ این مدتو از دلم دربیارم.ضمن ادامه حرفهایم  آروم کیرمو که حسابی شق شده و هنوز خیس خیس بود درسوراخ کونش گذاشتم و با ستون قراردادن دستهام در دوطرف بدنش کمرم را بالا گرفتم تا فشار کمتری به کونش بیاد و کیرم آروم و یواش بره توکونش تاهم من لذت بیشتری ببرم وهم اون دردش نگیره.من گائیدن کون را اینطوری یعنی پرستو دمر بخوابه و من بخوابم روش را بیشتر دوست دارم و همیشه هم اینجوری اونو از کون میکنم چرا که در این حالت تمامی کونش تو بغلم جا میگیره و از نرمی و گرمی اون بیشتراستفاده میکنم و لذت بیشتری هم میبرم گاها در این حالت بعد از چند تا تلمبه زدن دستاموزیر شکمش میبرم وبا فشاردادن به زانوام وستونی کردن اونا بدون اینکه کیرم از کونش دربیاد بحالت سگی گائیدنشوادامه میدم اونم از این دوحالت خیلی خوشش میاد و خوب هم متمتع میشه و لذت میبره و آه  و ناله های آن چنانی میکنه.در حالت سگی وقتی چاک کونش را باز میکنم براحتی میبینم کیرم تا ته رفته توکونش و تخمام به در کونش میخورن وموقع اومدن آبم پرستو میخواد که آبمو توکونش بریزم یا روکمرش اما تا حالا نشده آبمو بخوره یا برام ساک بزنه.میگه دوست نداره وخوشش نمیاد.منم تا حالا در این مورد اصرار زیادی نکردم.اما یکی از کارهای جالب و مورد پسندی که همیشه پرستوانجام میده اینه که قبل از کون دادن خودشو خوب تخلیه میکنه این کارش موجب میشه تا کیرم راحتر تو کونش جا بگیره و اونم درد کمتری بکشه من هم از گائیدن یک کون تخلیه شده و تمیز لذت بیشتری میبرم.

1 نظرات:

matin گفت...

سلام امیر جون میدونم که شبانه روز زحمت میکشی که برای ما داستان بذاری واقعا نمی دونم که چطوری از این همه لطف تو قدر دانی کنم خیلی دوست داریم داداش ما خاک زیر پاتیم

 

ابزار وبمستر