ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اولین سکس میلاد

با سلام خدمت تمامی دوستانم که دارن این داستانو میخونن منم مثل شما خیلی علاقه مند به داستانهای سکسی هستم و همیشه دنباله این سایتها میگشتم و تصمیم گرفتم خودم هم در این سایتها سهمی داشته باشم دوستان خوبم اسم من میلاده و داستانی که میخوام برای شما تعریف کنم داستان اولین سکس من تو 18 سالگیمه و در سال 86 اتفاق افتاد و 100% واقعیه من زیاد اهل بیرون رفتن و این حرفها نیستم و بیشتر خودمو با چت سرگرم میکنم یه روز از روزها فکر کنم آذر ماه بود که داشتم توی روم چرخ میزدم چشمم افتاد به یه آی دی بنام مریم.بهش پیام دادم و اونم جواب داد باهم چت میکردیم.بهم گفت شوهر داره و یک بچه هم داره که فقط از من 2 سال کوچیکتر بود شوهرش خیلی اذیتش میکرد و خلع زندگیشو با چت پر میکرد.خلاصه باهم آشنا شدیم و صحبتهامون روز به روز بیشتر میشد تا اینکه دوستیمون به بیرون نت اومد.اون تو دانشگاه تهران تایپیست بود و خونشم نزدیک میدان سپاه خلاصه براتون بگم کار ما شده بود هر روز بیرون رفتن و گشتن باهم دیگه خیلی باهم صمیمی شده بودیم یه روز که رفتم جلو دانشگاه ساعت 11 بود باهم رفتیم بیرون و ناهار خوردیم و آخر ناهار بهم گفت میلاد جون میخوام برای اولین بار توی دوستیمون خوشحالت کنم.منم به شوخی گفتم منتظرم عزیزدلم؟؟؟؟ دست کرد تو کیفش و یه کاغذ درآورد و بهم داد گفت امروز ساعت 3 بیا به این آدرس نه دیر بیا نه زود گفتم باشه توی دلم هم دلهره بود هم خوشحالی ثانیه ها خیلی دیر میگذشت تا اینکه ساعت 2 راه افتادم و رفتم سمت مترو تا رسیدم جلوی مترو و مترو راه افتاد.رسیدم به دروازه شمرون ساعت 2:40 بود گفتم پیاده میرم تا زمان بگذره رسیدم جلوی خونشون ساعت شده بود 3:05 دقیقه اول به موبایلش زنگ زدم و گفتم جلوخونه هستم.؟؟ اونم در رو بازکرد خونشون طبقه دوم بود ولی واسه من 20 طبقه شده بود تا رسیدم به در خونش 100 بار سکته کردم تا رسیدم دیدم با یه لباس زیبای صورتی زیبا جلوم ایساده.؟؟ بدجوری راست کردم تا بحال انقد با آرایش و زیبا ندیده بودمش قد کوتاهی داشت یکم تپل بود و سینهای کوچیکو خوش فرمی هم داشت رفتم بغلش کردم و لباشو بوسیدم رفتیم نشستیم و باهم کلی حرف زدیم یه نیم ساعتی گذشت و گفت من باید ساعت 5:30 جلوی ترمینال باشم تا برم شهرمون.گفتم پس من میرم که مزاحم نشم؟؟؟؟ تا پاشدم اومد دستمو گرفت و گفت میلاد جون هنوز هدیت مونده دستمو کشید و به سمت اتاق خوابش برد نشست کنارم.گفت من الان دراختیار توام هرکاری دوست داری با من بکن.گفتم هرکاری؟؟؟؟؟ گفت آره.بلندش کردم لبامو گذاشتم رو لبش و شروع به بوسیدن کردم لباسشو درآوردم باورم نمیشد یه شرت و سوتین صورتی هم پوشیده بود تو فکر این بودم که اولین سکسمو چطوری شروع کنم که دیدم داره پیرنمو درمیار و شلوارمم کشید پایین حالا من با یه شرت و اون با شرت سوتین رو به روی هم بودیم همونطوری که داشتم ازش لب میگرفتم خوابوندمش روی تخت و بند سوتینشو باز کردم و شروع به مکیدن کردم لای سینهاش رو میلیسیدم حسابی داغ شده بود و معلوم بود خیلی وقت بود که سکس نداشته با زبونم داشتم میرفتم پایین رسیدم به شورت نازش از روی شورت چنتا گاز کوچیک ازش گرفتم که صدای جیغش درامد.گفت نکن دیونه درد داره من شرتشو کشیدم پایین نمیدنین چی میدیدم دوتا انگشتمو کردم تو کووووسش و مثل فیلما شروع کردم به خوردن کوووووسش معلوم بود حسابی داغ کرده بود هر لحظه صدای نفسهاش بیشتر میشد شرتمو کشیدم پایین گذاشتم لب دهنش گفت ساک دوست ندارم حالم بد میشه گفتم فقط سرشو خیس کن کرد تو دهنشو بازبونش خیسش کرد کیرمو آوردم بیرون و داشتم یه اسپری بی حسی روش میزدم که گفت دیوونه نکن سکسمون زیاد طول میکشه بزار واسه بد؟؟ گفتم عیببی نداره دفعه بعدم میزنم الانم میزنم اسپری رو زدم و منتطر موندم بی حسی کامل بشه پاحاشو دادم بالا و کردم توششششش برای اولین بار بود که کوس رو از نزدیک میدیدم چه برسه بکنم تو کسش واقعا آبدار و داغ بود یه 15 دقیقه ای تلمبه زدم قیافش واقعا دیدن داشت از شهوت داشت میمردبهم گفت میلاد تو بخواب من بشینم روت اینطوری رو خیلی دوست دارم من خوابیدم اونم نشت رو کیرم واقعا حرفه ای بالا و پایین میرفت دیدم کم کم داره ارضا میشه و من هنوز موندم بلندش کردم و به پشت خوابوندمش که فهمید و گفت از کون نه تا حالا نکردم پاره میشم گفتم عیبی نداره الان پاره میشی تا دفه های بعد راحتر باشی نذاشتم حرفی بزنه و کیرمو گذاشتم روی سراخ کونش داشتم فشاررررر میدادم که فهمیدم داره درد میکشه هرچی زور داشتم یهو گذاشتم و کیرمو فشاررررر دادم تو کووونش یه جیغغغغغغغ کشید که کر شدم یه 5 دقیقه ای تو کونش تلمبه زدم که احساس کردم نزدیکیا ارضا شدنمه خوابوندمشو گفتم هنوز سرحرفت هستی؟؟ گفت آرههههههه عزیزممممممم.پاهاشو دادم بالا و گذاشتم لای کوسش 2دقیقه تلمبه زدم دیدم با یه تکون ارضا شد و منم نزدیکای ارضا شدن بود تلمبهامو تند تر کردم و آبم با یه فشار وحشتناکی ریخت تو کوووووسش نمیدونین چه حالی شدم تا نزدیکای بیهوش شدنم هم رفتم  هردمون راضی بودم یه دستمال برداشت و خودشو پاک کرد و کیر منم گذاشت تو دهنش گفت حیفه که دستمال پاکش کنه این آبا ماله منه کیرمو لیسید و پاکش کرد 10دقیقه کنارهم خوابیدیم و منکه یه کم حالم جا اومد پاشدم لباسمو پوشیدم و ازش تشکر کردمو اومدم خونه بعد اون 10 باری باهم سکس داشتیم که دفعه آخر فهمیدیم حامله شده به هر دری زدم که بندازه بچه رو ولی نذاشت و گفت خودم بلدم چیکار کنم 2 ماهه بود که بچه رو انداخت گردن شوهرش و دختر من اینطوری به دنیا اومد اسمشو گذاشتیم میترا الان 2ساله ازشون خبری ندارم و نمیدونم کجا رفتن حالا من موندمو کلی خاطره از سکسهام با مریم و حسرت دیدار بچم.پـایـان.باتشکر از میلاد عزیز بخاطر ارسال این خاطره واقعی از سکس خودش.مرسی عزیز.دوستان اگر خاطره واقعی از سکستون دارید خوشحال میشم به آدرس جی میلم بفرستید تا دیگران هم لذت ببرند.با تشکر امیر سکسی

1 نظرات:

m-e-n گفت...

be ghol mashadia damet ghingi!
khili khub bud manam chand dastan daram amir jun mishe bezaram to hamin nazarat ta montasher koni ?
akhe emailam bastast!

 

ابزار وبمستر