ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

محسن و زنداداش

اسم من محسن هست و 20 سالمه تا حالا با کسی سکس نداشتم و فقط جلق میزدم این داستانی که میگم مال 1 ماه پیشه شایدم یک ماه نشده من یک برادر دارم که از من خیلی بزرگه و زنش الان 32 سالشه و چیز خوبی هست کونش خیلی بزرگه و ادم رو حشری میکنه برادرم چون خودش خونه نداره اومده خونه ما زندگی میکنه و ما قسمتی از خونه رو بهش دادیم.من با زن داداشم رابطم خیلی خوب بود و باهم شوخی میکردیم مثلا میرفتم خونشون سروصدا میکردم برمیداشت به یه چوب منو به شوخی مینداخت بیرون و من هم از رو نمیرفتم و بازم میاومدم اون موقعها اصلا به فکر سکس باهاش نبودم و اصلا بهش فکر نمیکردم یه روز داشتم فیلم سکسی میدیدم تو کامپیوتر که پدرم صدام کرد و گفت برو زیر سیگاری رو از اشپزخونه بیار منم از فیلم خارج نشدم و گفتم بزار بمونه چون بعدازظهر بود همه خواب بودن و گفتم کسی نمیاد ببینه رفتم اشپزخونه وقتی میخواستم بیام دیدم صدای زن داداشم اومد پاهام سست شد اومد طرف کامپیوتر تا بره به اشپزخونه که فیلم رو دید خشکش زد و یه چند ثانیه به کامیپوتر نگاه کرد و رفت یه بالش برداشت و رفت بیرون من هم مثل لبو سرخ شده بودم بعد اون روز یه چهار پنج روز نرفتم خونشون از خجالت یه روز مهمون اومده بود خونمون و چند تا دختر هم داشتن که ختم روزگار بودن یه فیلم تو گوشی میدین که چند تا دختر عربی میرقصن و بعد چند دقیقه رقصیدن دامنشون رو در میارن و با شرت و کرست میرقصن من رفتم جلو و گفتم چی هست دارید نگا میکنید؟؟؟؟؟؟ به من گفتن زشته برو اونور زن داداشم گفت واسه چی زشته از این بدترها روهم نگا میکنه محسن؟؟؟؟/ منم سرخ شدم و نتونستم حرفی بزنم و فقط خندیدم و رفتم بیرون چند ماهی از این قضیه گذشت و دیگه اون قضیه فراموش شد.یه روز رفتم خونشون بدون سروصدا تا رفتم تو اتاق دیدم داره شلوارشو میکشه بالا من ودید زود رفت زیر پتو تا من بدنشو نبینم من هم حسابی سرخ شدم و باز اومدم بیرون خلاصه سرتونو درد نیارم خیلی ازهم سوتی گرفته بودیم و تا حدودی رومون باز شده بود بعد اون قضیه ها رفتارش باهام فرق کرده بود همش باهام شوخی میکرد و منو میدید لوس بازی در میاورد و یا مثلا چیزی میخواستم نه نمیگفت وقتی سر بچش داد میزدم میومد به شوخی با من دعوا میکرد و من هم دستشو میگرفتم و میگفتم حالا اگه میتونی دستتو ازاد کن.خلاصه بعد یه مدت من کمی فکر کردم و گفتم شاید دوست داره با من سکس داشته باشه.تصمیم گرفتم وقتی که باهام شوخی میکنه دستمو به سینه و کوووونش بزنم و اگه عکس العملی نشون بده بگم شوخی هست و جنبه شوخی نداری.من خیلی تو این کارها میترسم الان موندم روز اول چه جوری با زنم سکسی کنم چند روز گذشت و من رفتم خونشون فقط دنبال فرصت میگشتم تا شوخی کنه تا من از پشت به بهانه شوخی بگیرمش و بهش بچسبم خلاصه بعد چند دقیقه شروع کرد شوخی کردنو مسخره کردن من بعد من هم پاشدم و گفتم حالا منو میزنی منو مسخره میکنی حسابتو میرسم شروع کردیم به شوخی دعوا کردن و من فرصت گیر اوردم رفتم پشتش و بهش چسبوندم طوریکه میتونست احساس کنه که کیرررررررم بلند شده چون گرمکن پوشیده بودم خندید و گفتم محسن ولم کن وگرنه میکشمتاااااااااا؟؟؟ منم گفتم کجا رو ول کنم اعصابمو خورد کردی ولت نمیکنم تا ادم بشی بعد اونم با صدای بلند خندید و گفت باشه تو بردی حالا ولم کن گفتم ولت نمیکنم با خنده گفت به بهانه شوخی کارهای دیگه میکنیااااااااا؟؟؟ منم هنگ کردم و خیلی ترسیدم و گفتم الانه که داد و فریاد کنه و ابروم بره زود ولش کردم و گفتم شوخی میکردم بابا چه کار بدی بازم با خنده گفت اره بابا تو بچه خوبی هستی از اون فیلم دیدنات معلومه من دیگه به کلی لال شدم و حرفی نزدم بعد چند ثانیه اومد و بغلم کرد و گفت خیلی دوست دارم محسن میخوام باهات بازم شوخی کنم منم دیگه نمیدونستم چیکار کنم دست و پام میلریزید و خیلی سردم بود زن داداشم شروع کرد به مالیدن بدنم و بوسیدن صورتم تا شاید به خودم بیام بعد چند وقت حالم جا اومد و فهمیدم دنیا دست کیه منم شروع کردم به بوس کردنو خوردنش بدنش چون میترسیدیم کسی بیاد خونه لباسشو کامل درنیاورد و فقط شلوارشو کمی کشید پایین و سینه هاشو دراورد منم تا دستم به سینه هاش خورد ابم اومد و شلوارم به کلی خیس شد ولی بازم حشری بودم اصلا نمیدونستم از کجا شروع کنم و چیکار کنم؟؟؟؟؟؟ شلوارمو دراورد و گفت محسن زود باش تا کسی نیاومده رفتم پشتش و کیررررررررمو گذاشتم رو سوراخ کوووووووونش و تا فشاررررررررر دادم رفت توشششششششششش اوووووووووووییییییییی من فکر میکردم داد و بی داد میکنه ولی اصلا عین خیالشم نبود چند تا تلمبه زدم و دیدم ابم میاد محکم گرفتمشو ابم رو خالی کردم توش بعد زودی شلوارمو کشیدم بالا و گفتم برم بیرون تا تابلو نشه زن داداشمم گفت باشه ولی دفعه بعد بیای و بهم حال ندی دیگه از این خبرا نیستاااااااااا؟؟؟؟ منم گفتم باشه اولین بارم بود واسه همین.بعد اون ماجرا ما هفته ای چند بار سکس داریم و خیلی هم حال میده ولی هیچ چیزی به هفته اولش نمیرسه خیلی بهم حال داد.پایان

2 نظرات:

محمود گفت...

مشتی باحال بود واقعیه شخصیتش فکر کردم خودمه

ایرانی گفت...

مثل بیشتر داستانهات خوب بود.جزئیات سکسش قوی نبودولی روند داستان طبیعی به نظر می رسید ..ایرانی.

 

ابزار وبمستر