ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

امیر و بهناز

صبح زود از خواب بيدار شدم و بسوی پارک رفتم تا مثل هميشه کمی ورزش کنم
هنوز دور اول رو نزده بودم که ديدم يک دختر خوشگل داره با يکی از دوستاش
کنارم میدوه ولی داره منو نگاه میکنه منم گفتم بيا کنارم با هم ورزش
کنيم؟/؟ يکدفعه ديدم اومد کنارم منکه اون حرفو جدی نزده بودم و فکر
نمیکردم قبول کنه هول شدم و با عجله سلام کردم اونم خيلی اروم سلام کرد و
گفت اسمش بهنازه منم خودمو معرفی کردم گفتم امیرم چند دوری با هم زديم و
بعد شماره موبايلمو بهش دادم و خداحافظی کردم بعد از ظهر ساعت ۵ بود که
زنگ زد گفت الان بيرونه میتونم برم ببینمش؟/؟ منم آدرسشو گرفتمو با ماشين
رفتم دنبالش وقتی رسيدم ديدم اونجا يک دختری با مانتوی کوتاه کرمی
ایستاده اما با صبح خيلی فرق کرده بود وقتی نشست توی ماشين از بوی عطری
که زده بود کيرررررررم داشت شلوارمو پاره میکرد وقتیکه چشمم به لبهاش
افتاد میخواستم بپرم لبهاشو بخورم بالاخره هر طوریکه بود خودمو نگه داشتم
تا خطايی ازم سر نزنه که از دستم ناراحت شه صحبتو اون شروع کرد گفت تا
حالا فقط با يک نفر دوست بوده و خيلی هم پيش رفتن و قرار بوده با هم
ازدواج کنن ولی بعلت مخالفت خونواده پسره رابطشون قطع شده و حالا برای
فراموش کردن اون پسره و اينکه از من خوشش امده با من دوست شده منم گفتم
مثل تو از دست دخترها کشيدم ولی ازت خوشم اومده و همش دنبال فرصت میگشتم
تا به يک خونه دعوتش کنم توی اين فکر بودم که گفت راستی شما از من خوشتون
اومده؟؟/؟؟ منم سريع گفتم اره شما چطور؟/؟ اونم گفت من تا شما رو ديدم يک
احساس عجيبی نسبت بشما پيدا کردم منم که انگار بهونه رو پيدا کرده بودم
گفتم وقتی داری با هم به يک خونه بريم و صحبت کنيم؟/؟ اونم قبول کرد و
رفتيم خونه ای که مال پدرم بود ولی خالی بود وقتی که وارد شديم رفتيم توی
اتاق که فقط موکت داشت ولی تميز بود اونجا نشستيم من ازش خواهش کردم
مانتو و روسريشو دربياره قبول کرد و بعد از درآوردن اونها اومد کنارم
نشست بعد من گفتم خيلی دوست دارم يک بوسه از اون لبهات بگيرم اول يکم مکس
کرد بعد صورتشو آورد جلو همونطورکه صورتش به صورتم نزديک میشد از گرمای
صورتش کيرم توی شلوار لي داشت میشکست وقتی لبهاش روی لبهام قرار گرفت
داشتم بيهوش میشدم مزه روژی که به لبهاش زده بود و گرمی اون لبهای کوچيک
انقدر لذت میبردم که فکر میکردم الان ابم مياد البته اونم حالش بهتر از
من نبود چون خودشو کم کم انداخت روی من شروع به ماليدن کسش از روی شلوار
به کيرم کرد ديگه واقعا میخواست آبم بياد برای همين يکم خودمو عقب کشيدم
بهناز دکمه های پيرهنم رو باز کرد شروع به ماليدن بدنم کرد و زبونشو روی
بدنم میکشيد تا به شلوارم رسيد گفت میشه درش بياری؟/؟ کيرم داشت میشکست
زود قبول کردم و دراوردمش اون لباسهاشو دراورد وقتی اون سينه های سفيد و
کووووووووس بدون مويی که فقط يک خط نازک وسطش بود و ديدم نفهميدم چطوری
خودمو انداختم روی اون و شروع به ماليدن سينه هاش کردم بعد همونطور روش
بودم کيرررررررمو گذاشتم وسط پاش و شروع بخوردن سينه هاش کردم بعد اومدم
پائينتر و شروع بخوردن کووووووووسش کردم ديگه داشت داد میزد چند لحظه که
اينکار رو کردم گفت بيا بکننننننن توششششششش کاندوم داری؟/؟ گفتم کاندوم
برای چیییییییی؟/؟ گفت از جلو بکننننننننن گفتم مگه پرده نداری؟/؟ گفت نه
همون پسره که برات گفتم چون قرار بود با هم ازدواج کنيم پردمو زده من از
خوشحالی داشتم بال در میاوردم زود يک کاندوم از توی جيبم دراوردم گذاشتم
سر کيرم بعدش بهناز اومد از روی کاندوم برام ساک زد گفت میخوام بيشتر ليز
شه بعدش من دراز کشيدم اومد روی شکمم نشست و با دستش کيرمو گرفت
واییییییییییییییی کوووووسش انقدر تنگ بود با زحمت کرد توششششششش يکم عقب
جلو کردم تا خوب جا باز کنه بعدش بلند شد دراز کشيد و من پاهاشو گذاشتم
روی شونه هام و کيرمو کردم داخل کسش و شروع کردم عقب جلو کردن بهنازم داد
میکشيد محکمترررررررر بکنننننننننن جرررررررررم بده تخمهاتم
بکننننننننننن توشششششششش جووووووووووووون چه کیرررررررررری من از حرفهاش
شهوتم بيشتر میشد محکمتر تلمبه میزدم تا اينکه دادهای بهناز تبديل شد به
جيغ و يکباره بدنش لرزيد و بیحال شد من کيرمو دراوردم و چون کاندم بی حسی
بود ابم نيومده بود هر چی بهناز گفت بکن چون میدونستم الان ديگه بیحاله
قبول نکردم اونم اومد کاندوم رو از روی کيرم دراورد و شروع به ساک زدن
کرد نزديک يکربع ساک میزد تا آبم امد ولی هر کار کردم نای نداشتم کيرمو
در بيارم و آبم ريخت توی دهن اون بعد بلند شد رفت دهنش رو شست و اومد
لباس پوشيديم و رفتيم نزديک خونشون پياده شد و خداحافظی کرد رفت.من باورم
نمیشد راه صد ساله رو یک شبه رفته باشم.پایان

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر