ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سکس من و مامانم و مستاجرمون قسمت پنجم

مامان یک دامن بلند پوشیده بود و یک لباس صورتی با سوتین قرمز که رنگشو قشنگ میشد از زیر لباسش دید دامن مامان رو سعی کردم بدم بالا و دستمو کردم داخل دامن دستمو کشیدم روی رونهای مامانی چند بار از بالا تا پایین رونش رو مالیدم چون پاهاش روی هم بود نمیتونستم به کوسش دست بزنم اما کونش کاملا طرفم بود دامنو تا اونجا که جا داشت و پاهای مامان اجازه میداد دادم بالا و شورت مامانو دیدم شورتش ست بود با سوتینش این عادت مامان بود یا نمی پوشید یا همرنگ می پوشید کلا ست کردنش منو خیلی خوشحال میکرد و سرحال اورده بود.یک دست مالیدم لای کون مامان که یکدفعه بیدار شد و برگشت و اروم گفت دیوونه چیکار میکنی؟/؟ مرضیه بیدار میشه هااااااا گفتم خب بشه مگه دارم چیکار میکنم؟/؟ تازه کار اصلیم مونده مامان خیلی سعی کرد منو دور کنه اما من نذاشتم و رفتم پشتش خوابیدم و یکی از پاهاشو دادم بالا تا کونش قشنگ بیاد سمتم و من بتونم کیرمو بزارم لای پاش.مامانم سعی میکرد یواش کاری کنه تا مرضیه بیدار نشه منم دست بردار نبودم جالبیش این بود وقتی کیرمو گذاشتم لای کوووووون مامان و تلمبه میزدم تختم حرکت میکرد و قیژ قیژ صدا میداد مامان هی میگفت مهدی یوااااااااش الان بیدار میشه ابروم میره هااااااااااا گفتم نترس بابا نمیره بعد از چند لحظه کیرررررررررمو گذاشتم جلوی سوراخ کوووووووووون مامان و خواستم از کون بکنمش تا کیرم رفت توش مامان یکمی رفت جلو و سرش خورد به سر مرضیه.مرضیه لای چشمشو باز کرد و وقتی دید من پشت مامان خوابیدم پای مامانم بالاست و تقریبا پتوی رومون هم عقب بود یک لحظه جا خورد و پتو رو کامل داد عقب تازه دید به به دامن مامان کاملا بالاست و شورتشو انداخته یک کنار تازه کیررررررررر مبارک بنده هم توی کوووووووونش بود گفت شماها چیکار میکنین؟/؟ گفتم هیچی خواهر یکم داریم با هم حال میکنیم.گفت مامان چیکار میکنی توووووو؟/؟ مامان ساکت بود و هیچی نمیگفت من مجبور شدم کیرمو از کون مامان دربیارم و بلند شم برم سمت مرضیه آبجیم با دیدن شلوار و شورت پایین من و کیر راست شدم یک جیغ زد و دستهاشو گرفت جلوی چشمهاش منم سریع رفتم جلوش گفتم منکه گفته بودم یک برنامه ای داریم این همون برنامه است حالا چشمهاتو باز کن تا همه چیز رو ببینی.مرضیه همچنان همونجوری بود من هولش دادم روی تخت و به زور شلوارشو دراوردم هی میگفت مامان تو رو خدااااااااا یک چیزی بهش بگووووووو مامان هیچکاری نمیکرد و هیچی هم نمیگفت من موفق شدم شلوارشو دربیام و اونم چون مثلا میخواست کیر داداشش رو نبینه دستهاش فقط جلوی چشماش بود و التماس میکرد بمن و مامان که تمومش کنیم یک لحظه از دهنم پرید گفتم خوب میری خونه دوست پسرت دو سه تایی حال میکنین و هیچی نمیگی حالا چرا کلی بازی درمیاری هاااااااان یک لحظه دستهاشو برداشت و بمن و مامان نگاه کرد دیگه هیچی نگفت و کاملا خودشو ول کرد برگشت رو به مامان کرد و گفت مامان شماها چیکار میکنین توی این خونه؟؟/؟؟ منم با پررویی تموم دکمه های لباس مرضیه رو باز کردم و اونو با کمی زور از تنش دراوردم به مامان گفتم توام بیکار نباش دیگه لباسهای توام من باید بیام دربیارم؟؟/؟؟ مرضیه چشم به چشمم دوخت و هیچی نگفت منم برای اینکه خجالت نکشم اصلا نگهاش نکردم و کار خودمو کردم شورتشو به مکافات دراوردم و سوتینشو هم فقط تونستم بدم بالا خوابیدم روش شروع کرم ازش لب گرفتن اون کاری نمیکرد و کامل خودشو گذاشته بود در اختیارم یک نگاه به مامان کردم و گفتم شروع کن دیگه مامانم سریع دامنش رو کشید پایین و شورتشم دراورد و سوتین رو هم دراورد و پرت کرد اونطرف اومد کنار ما دو تا و بدنهامون رو نوازش میکرد.سرمو بلند کردم مرضیه یک نگاه به مامان که الان لخت لخت کنارش بود انداخت و سرشو برد سمت مامان و ازش لب گرفت دیدم مرضیه هم داره شل میشه و داره میاد توی راه از سینه هاش چند تا بوس گرفتم و اونها رو میمالیدم کم کم صدای مرضیه هم دراومد.شکمش رو میبوسیدم و مامان سینه اشو داد توی دست مرضیه و همینطورکه از هم لب میگرفتن و زبونشون رو به صورت هم میمالیدن من به کوس مرضیه رسیده بودم پاهاشو دادم بالا و به کوسش زبون کشیدم یه آهی کشید و خودش و جمع کرد گفتم چیه بابا تازه اولشه هااااااا دوباره پاهاشو باز کرد و گذاشت من برم لای پاهاش مامانم بیکار نبود اومد جلوی صورت مرضیه نشست جوری که کونش سمت من بود و کوسش سمت صورت مرضیه.کون مامان وقتی نشسته بود روی مرضیه حسابی گنده تر بنظر میرسید و سینه های مرضیه رفته بود لای کون مامانم و مامان خودشو حسابی قر میداد روی سینه هاش سر مرضیه رو گرفت بالا و چسبوند به کوسش منم کوس مرضیه رو میخوردم و مرضیه کوس مامانو بعد که حسابی سیر شدم از کوسش گفت مامانی بلند شو.مامان بلند شد و من مرضیه رو بلند کردم و برگردوندم به پشت و بازم بهش گفتم بخواب به پشت میخوام بکنم مرضیه برگشت نگاه کرد بمن و مامان که لخت کنارش ایستاده بود گفت من اوپنم من چشمام برق زد مامانی تعجب کرد گفت چییییییییییی؟؟/؟؟ کی اینکارو باهات کرده؟/؟ گفت بیخیال خراب نکنین سکس رو منم گفتم نه کون آبجی جون رو میخوام بکنم زیرش یکدونه متکا گذاشتم تا حسابی کونش بیاد بالا مثل مامان کونش بزرگ نبود اما خیلی تازه تر بود و خیلیم تنگتر بنظر میرسید همونجوریکه نشسته بودم روی رونهای پاش مامان اومد کنارم ایستاد من آب دهنمو مالیدم دور کیرمو و یکم هم دور سوراخ کون مرضیه خواستم فرو کنم توی کونش که گفت نههههههه تو رو خدااااااااااااا من کون ندادم تا حالا شروع کرد بخواهش که از پشت نکنمش.گفتم خوب بلند شو برگرد اومدم سمتی که تخت تکیه اش به دیوار بود نشستم به مامان و مرضیه گفتم برام میخورینش؟/؟ جفتشون اومدن دو طرف منو هر دوشون کیرمو گرفتن توی دستشون و به نوبت برام ساک میزدن حسابی داشتم حال میکردم از یکطرف مامان له له میزد برای کیرم از یکطرفم مرضیه حسابی حشری شده بود و میخواست کیرمو تا ته کنه توی دهنش من خیلی بی جنبه بودم و روی ساک زدنم حساس بهشون گفتم آبم میاد اینجوری نخورینشششششششش اونها هم مثل اینکه منتظر این حرف باشن شروع کردن تند تند کیرمو خوردن و ساک میزدن گاهی دندونهای مرضیه به کیرم میخورد و خیلی اذیت میشدم اونم فهمید و نوبت رو داد به مامان گفتم داره آبم میااااااااااد مامان نکننننننننن حسابی دیوونه شدن و کیرمو تا ته و محکم میکردن توی دهنشون آبم اومد و با تکون محکمی که خوردم اونها فهمیدن صحنه جالبی بود هر کدوم میخواستن آب منو بریزن توی دهن خودشون مرضیه گفت مامان تو خیلی آب خوردی بذارش برای من و شروع کرد به میک زدن کیرم تموم آبمو خورد و قورتش داد من بیحال بودم و اونها شروع کردن به لب گرفتن از همدیگه مرضیه به مامان گفت توف کن توی دهنم مامانم اینکارو براش کرد که مرضیه خیلی حال کرد مامان دید حال میده به مرضیه گفت که اونم اینکارو کنه اما توی دهن مرضیه آب من بود و آب دهنش خیلی لزج بود وقتی اونو میریخت توی دهن مامان صحنه جالبی درست کرده بود وقتی حسابی جمع و جور کردن مرضیه گفت تموم شد؟؟/؟؟ مامان خندید گفت این داداشت خیلی قویه تا چند بار حسابی ما رو نکنه ول نمیکنه مرضیه یک نگاه بمن کرد گفت آره؟/؟ گفتم اره ه ه ه ه اومد ازم لب گرفت اونشب من مرضیه رو از کوس کردم شب مامان هم خوابید جلوی مرضیه و مرضیه براش کوسشو میخورد اول مامانی ارضا شد و بعد چند بار که حسابی کوس مرضیه رو کردم اونم ارضا شد و منم ابم اومد که اینبار آبمو روی کوووووووووس مرضیه ریختم و مامانی اونو با انگشت روی شکم مرضیه پخش کرد بعد بدنشو لیس میزد اونشب تا صبح سه چهار باری با هم سکس کردیم و هر دفعه یک مدل مامان خیلی خوشش اومده بود و بیشتر از مامان مرضیه بود که انگار از وضعیت پیش اومده خیلی خیلی راضی بود کوس مامان و خواهرم رو فتح کرده بودم خیلی از این بابت خوشحال بودم..ادامه دارد

3 نظرات:

ناشناس گفت...

عالی بود. مخصوصاوقت توف کردن تودهن همدیگه.سعی کنیدمدت مرحله سکس روطولانی وجذابترکنین

ناشناس گفت...

عالی بود. مخصوصاوقت توف کردن تودهن همدیگه.سعی کنیدمدت مرحله سکس روطولانی وجذابترکنین

ایرانی گفت...

دوست عزیز و آشنا! ممنونم از پیامت ..البته این داستانو من ننوشتم و هنوزم نخوندمش ولی سعی می کنم درنوشته هام به همچین جاهایی که رسیدم این کارو انجام بدم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر