ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

پري قسمت پنجم

وقتی من از آرایشگاه برگشتم خونه رضا اصلاح کرده و آماده بود منم لباسهامو پوشیدم یک لباس دکلته سبز یشمی که بقول رضا تن سفیدم مثل بلور توی اون لباس میدرخشه جواهراتم هم خیلی خوب جلوه میکرد نزدیک ساعت هفت راه افتادیم به رضا گفتم اولین باره که به منزلشون میرم باید یک کادو براشون بگیریم رفتیم به یک فروشگاه لوازم کادویی که آشنا بود و جنسهای خوب و اصل داشت یک مجسمه برنزی خیلی خوشگل انتخاب کردیم و راه افتادیم چون مجسمه خیلی سنگین بود از فروشنده خواستیم که بوسیله وانت خودشون به آدرس منزل پیمان و ندا بفرسته بعدم رفتیم یک دسته گل بسیار زیبا خریدیم بطرف منزل ندا و پیمان راه افتادیم وقتی به منزل پیمان و ندا رسیدیم همشون چهار نفری جلوی درب منزل اومدن استقبالمون ندا و سونیا منو بوسیدن بعدش پیمان موقع دست دادن بمن با دو تا دستش دستمو توی دستش گرفت گرمای دستش و نوع دست دادنش خیلی جذاب بود امیدم دست منو توی دستش آروم فشار داد نهایتا ما وارد منزل شدیم منزل بسیار شیک و زیبایی بود شبیه به زیبایی یک دکور خوشگل کلا توی نگاه اول از خونشون و ظرافت در انتخابهاشون خوشم اومد اما ندا زنی بود 30 ساله سبزه خیلی خوشگل نبود ولی خیلی با نمک جذاب خیلی شیطون شوخ طبع خون گرم و دوست داشتنی بود از اون تیپ آدمهاییکه خیلی زود توی دل دیگرون جا میگیرن خیلی هم لوند و در تموم حرکات و رفتارش دلبری موج میزد توی چشمهاش همیشه میشد موج شهوتی بی انتها رو حس کرد قدش حدود170سانت خیلی هم خوش هیکل بود که انگار خدا در خلقت ندا از چربی استفاده نکرده و تموم بدنشو با دقت و وسواس خاصی تراشیده بود بی نهایتم با احساس و مهربون بود اما سونیا 28 ساله بود برعکس ندا سفید با پوستی صاف خوشگل آروم یکم خجالتی کم حرف ولی وقتی مشروب میخورد از ندا به مراتب شیطون تر و حشری تر میشد رونهاش چاق و گوشتی و کووووووونش گرد و قلمبه جوریکه زنها هم از دیدن کونش لذت میبردن دهن و دماغش کوچیک و کلا خیلی زیبا سینه هاش تو پر قدش 165 وزنش 56 خیلی ناز و خوش ادا توی رقص واقعا قوی یعنی هر مدل رقصی رو میکرد حتی از کسائیکه سالها توی اون مدل رقص استاد بودن قشنگتر میرقصید اما امید یک مرد خیلی شوخ شاد بازوهایی قوی چهار شونه 35 ساله خیلی خون گرم یکم بی ملاحظه به هر کی هر چی دلش میخواست میگفت البته توهین کردن و حرف رکیک زدن نه مثلا راحت به رضا میگفت خیلی نامردی که پری رو زودتر از این باهامون آشنا نکردیو ما رو از دیدن این خوشگل خانم محروم کردی و... حرفهاییکه قانونا توی جلسه اول آشنایی نباید جلوم میگفت در یک کلام میشه گفت بی حیا بود قدش نزدیک 173 وزنش 80 تنها یک عیب داشت کیرش یکم کوتاه بود البته بعدا دیدم ولی خودش این رو یک امتیاز میدونست میگفت خدا کیرمو مخصوص کون آفریده کیرم سایز کونه آخرین نفرم پیمان36ساله خیلی جنتلمن خوش هیکل خوش زبون قد 185 وزن حدود90 توی کار جدی توی خونه خیلی راحت و ریلکس تقریبا مثل مشخصات رضا شوهرم بود خوش تیپ خوش لباس خیلی هم منطقی توی هر شرایطی که قرار میگرفت ایده آل بود توی سکس کردن سکسی بود توی رقصیدن ملایم و بیرون از خونه شخصی محترم کلا انگار برادر دو قلوی رضاست و در همه شرایط با کلاس جوریکه امکان نداشت اگه بیرون از خونه ببینیش بتونی حدس بزنی اهل سکس باشه چه برسه به سکس ضربدری کلا مرد ماه و بی نقصی بود اما میز پذیرایی شامل انواع مشروبها انواع سالادها میگو جوجه خاویار انواع دسرها جوریکه اگه30 نفر دیگه هم مهمون بودن بازم اضافه میومد تازه اینها مزه مشروب بودن میگفتن شامو سفارش دادیم ساعت 10 برامون بفرستن همه خندیدیم و گفتیم ندا جون تو و پیمان درمورد ماها چی فکر کردین ؟/؟ واقعا زیاده روی کردین اما ندا گفت مهمون عزیزی مثل تو که برای اولین بار میاد خونه آدم هر کاری براش کنیم کمه تو نمیدونی ما خیلی وقته چشممون به در مونده ما رو قابل بدونی و خونمون رو روشن کنی در حالی که ندا این حرفها رو میزد من احساس میکردم مثل آبی که روی آتش بریزن داره از شدت نفرتم به اونها کم میشه نمیدونم رضا بهت گفته یا نه بارها و بارها من و سونیا ازش خواهش کردیم تا اجازه بده باهات تماس بگیریم و رسما دعوتت کنیم اما رضا میگفت پری انقدر دوست و آشنا داره که خیلی وقتها وقتی دوستهاش تلفن میزنن بمن اشاره میکنه بگم خونه نیست منم در جواب گفتم ندا جون رضا راست گفته واقعا خودم مایل به افزایش رابطه نبودم اما اگه میدونستم که شما انقدر ماه و دوست داشتنی هستین مطمئنا برام افتخارم بود زودتر با همتون آشنا شم الانم که منزل شمام و دوستهای خوبی مثل شما پیدا کردم احساس خوبی دارم امیدوارم که بعد از این بیشتر همدیگه رو ببینیم خلاصه پیمان از هر کسی پرسید چه مشروبی میخوره و مشغول پر کردن گیلاسها بود که زنگ در بصدا در آومد و مجسمه ای که ما خریده بودیم رسید ندا پیمان امید و سونیا بی نهایت از مجسمه و حسن انتخابمون خوششون اومد بعد از تعارفهای معمولی خوردن مشروب و رقصیدن شروع شد تا میتونستیم خوردیم و رقصیدیم و خندیدیم مهمونی زیبا و کاملی بود مردها فقط جک میگفتن و سر اینکه کی با زن کی برقصه واسه هم کری میخوندن ندا بمن گفت پری مواظب خودت باش پیمان مست کردهاااااااا تو رو یکوقت با من اشتباه نگیره ؟/؟ منم که میدونستم داره ذهنمو آماده میکنه گفتم خوب اشتباه بگیره مگه چی میشه ؟/؟ گفت بابا دیوونه اون اگه اشتباه بگیره تا ما بخوایم جداتون کنیم کار از کار گذشته گفتم فدای سرت توی این عالمی که من دارم راستش بدم هم نمیاد یک اشتباهاتی هم بشه و زدیم زیر خنده سونیا هم گفت حالا اگه با پیمان اشتباه بشه زیاد مهم نیست ولی اگه با امید اشتباه بشه کونت پارست باز سه نفری غش کردیم از خنده درمیون خنده من به سونیا جواب دادم خوب عزیزم نمیشه که همیشه کوووووون تو پاره شه بزار یکبارم ما طعم کون پاره شدن رو بچشیم باز سه نفری خندیدیم پیمان اومد نزدیکمون و گفت نامردها بلند بگین ما هم بخندیم ندا هم جوابشو داد و گفت عزیزم حرفهامون زنونه بود اگه بشنوین روتون باز میشه امیدم با بی حیایی کامل از اونطرف گفت خوب پیمان جون راست میگه دیگه حرفها زنونست و ما رومون باز میشه اگه هم ما رومون باز بشه نیم ساعت دیگه این طفلکها کونشون باز میشه سونیا زود دوید طرف امید و درحالیکه ما از خنده ضعف کرده بودیم با اخم به امید گفت امید جون تو زیاد مشروب خوردی پری اینجا مهمونه و اولین باره که اومده امیدم گفت چشم من دیگه حرف نمیزنم بعد سونیا برگشت پیش ما و ازم عذرخواهی کرد اما من در جوابش گفتم بابا ولش کن بزار راحت باشه اتفاقا من از این شوخیها لذت میبرم سونیا هم گفت بابا تو امیدو نمیشناسی فاصله شوخی و جدیش زیاد نیست ولش کنم جدی میشه هاااااا منم خندیدم گفتم حالا راستشو بگو تو توی فکر مایی یا توی فکر کوووووون خودتی که امشب بی کیرررررر نمونه ؟؟/؟؟ ندا زد زیر خنده به سونیا گفت سونیا جون جواب پری رو صادقانه بده سونیام یواش گفت خاطرتون جمع این کونی که من دارم بی کیر نمیمونه... ادامه دارد

2 نظرات:

ایرانی گفت...

یواش یواش داره به نقطه های حساس می رسه .هرچند هنوز به سکس نرسیده ولی گفتگوهای جالب ومزه پراکنی هایی که بین عناصر اصلی داستان ردو بدل میشه این ماجراروقشنگ ترکرده باچاشنی ویااضافه شدن سکس درقسمتهای بعدی هیجان انگیزترهم خواهد شد.آقاامیر واقعا زحمت می کشی مادوستان جز این که قدرتوبدونیم کاردیگه ای ازدستمون برنمیاد.همیشه خندان باشی ..ایرانی.

matin گفت...

همنطور که گفتم اولش جذاب نبود ولی داره ردیف میشه دمت گرم داداش

 

ابزار وبمستر