ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

گناه درماني قسمت سيزدهم

بی مقدمه پری را بوسید و روی دست بلند کرد و وروی تخت گذاشت.حالا دیگه از طبقه اول میتونستن حیاطو ببینن ولی طبقه بالا جذبه دیگه ای داشت.قبل از اینکه دست بکار شوند پری برای جواد تلفن زد و متوجه شد که حداقل چهار ساعت میکشه تا به مشهد برسه.- چیه زن دایی بیحالی؟/؟ پری براش فرقی نمیکرد که دیگر منوچهر او را با چه لحنی خطاب کند حتی در مقابل زندایی گفتن او هم بی تفاوت نشان داد.- نکنه سیری؟؟/؟؟- اره خونه من شده جنده خونه و هر کی از راه برسه منو میکنه و من سیرم. - معذرت میخوام منو ببخش منظور بدی نداشتم.- میدونم منظوری نداشتی توی نوشهر هم خیلی بمن متلک گفتی.- نمیخوام باهات بحث کنم پری ولی خداییش تو به غیر از مامان مینا کس دیگه ای رو با من دیدی؟/؟ اگه اونو هم جزو خلاف بذاریم تو که سه بر یک از من جلویی.پری با کلمات بازی کرد خیلی جالب یک واو وسط واژه گل گذاشت و از کلا منوچهر استفاده کرد و گفت اگه من اون یه گولو ازت نمیخوردم دیگه لازم نبود سه تا گولت بزنم.- قربون پری شیرین زبونم برم.- الان دیگه زن دایی ات نیستم؟/؟- نه تو معشوقه من هستی.پری میدانست خیلی طول خواهد کشید که به ارگاسم برسد چون نه تنها آن شوق و ذوق گذشته را در برابر منوچهر نداشت بلکه در 3 ساعت گذشته سه بار هم ارضا شده بود.- تا کی میخوای با من لجبازی کنی؟؟/؟؟- مگه من چیکارت دارم آبتو بریز برو مگه تو همینو نمیخوای.- نه تا تو ارضا نشی بمن لذت نمیده. - پری من ببین اگه دوستت نداشتم اینقدر خودم رو کوچیک نمیکردم پیشت زار نمیزدم التماست نمیکردم خواست پری را ببوسد رویش را برگرداندـ واقعا بوقلمون صفتی پری که انتظار شنیدن چنین جمله ای را از منوچهر نداشت بحالت قهر از جایش بلند شد.منوچهر مانع رفتنش شد.دستش را کشید و بدنش را بسمت خود آورد لبانش را بر روی لبان او گذاشت و به زور شروع کرد به بوسیدنش.پری مقاومت میکرد ولی منوچ فشار زیادی بر او می آورد حسابی خسته اش کرده بود دیگر تصمیم خود را گرفته بود میخواست پری را لختش کند اما زن به او چنین اجازه ای نمیداد.- من بوقلمونم ؟/؟ یه بوقلمونی نشونت بدم که حظ کنی.- منکه دروغ نگفتم تفریحت رو میکنی بمن که میرسی رنگ عوض میکنی.بلوزش را کشید پری همچنان دست و پا میزد.پس از پاره شدن بلوزش عاقبت قسمت بالایش را لخت کرد.دامن و شورت او را با شدت هرچه تمامتر پایین کشید.به وحشیانه ترین وجهی با او برخورد میکرد.پری دیگر لخت لخت شده بود.با دست راستش زندایی اش را محکم نگه داشته بود و با دست چپش خود را کاملا لخت کرد.پری نا توان را برگرداند و طاقبازش کرد.کمی با کوسش ور رفت خشک بود.معلوم بود خیلی حرص میخورد و از دست او عصبانیست.عاقبت کیر شق خود را با آب دهانش خیس کرد و همینکار را با کوس هم انجام داد سر کیرررررر را محکممممممم به وسط کووووووس فشاررررر داد.کمی از نوک آلت بزور وارد کوس شده بود.پری دردش گرفته اما منوچ بکارش ادامه داد و تا تههههههه آلت را وارد کوووووس کرد.پری بی احساس و ساکت بود.منوچهر بر رویش دراز کشیده و کیرش را آن داخل ثابت نگه داشته بود.دیگر پری نمیتوانست تکان بخورد.مگر انکه درد کوسش را تحمل کند.حال دیگر منوچ برا او کاملا منطبق شده بود.سینه های مردانه اش بر روی سینه های او قرار داشت و لبانش بر روی لبان او.خیلی آرام رام شده بود شاید حق با منوچهر بود نمیدانست چه اش شده او نباید از نازکنش یک بت میساخت خیسی کوسش را احساس کرد.منوچهر هم این خیسی و ترشحات کوس را با تمام پوست کیرش لمس کرده بود.پری چشمانش را بسته بود.غرورش اجازه نمیداد که منوچهر نگاهش را بخواند غرورش اجازه نمیداد که بگوید کیر میخواهد.دوست داشت که نازش کشیده شود.دوست داشت که منوچهر کیرش را داخل کوس گرم او بحرکت درآورد ولی او همچنان ساکت بود.دوست داشت که بزور کرده شود.اصلا نمیدانست از جان او چه میخواهد.منوچهر حرکت را شروع کرد مدام از عشق و دوست داشتن میگفت و پری با آنکه میدانست حرفهایش مالیات دارد اما الکی خوش میشد.پری با سکوتش به منوچهر میگفت که دوستش دارد.با لجبازیهایش با خشم و غرورش.در همان حالت هر دو ارضا شدند.منوچهر دست از سر پری برداشت.از جایش بلند شد لباسهایش را پوشید که برود.- هیچی بهت نمیگم اگه برخورد تندی باهات داشتم منو ببخش باید یه هفته قبل متوجه میشدم که همه چی بین ما تموم شده ولی بدون که تو دل منو شکستی تو خیلی بدی یعنی تو اصلا دروغ نگفتی؟/؟ اصلا بمن خیانت نکردی؟/؟ این حرفها رو قبلا هم بهت زده بودم این را گفت و خواست که از در خارج شود.پری با صدایی آرام و لرزان گفت منوچ صبر کن با دستهایش سر او را به لبانش نزدیک کرد و او را بوسید.چند دقیقه ای در همین حالت بودند.- حالا میخوای بری برو ازت معذرت میخوام اصلا حالم خوب نیست خسته ام یه خورده بمن وقت بده اگه برام اهمیت نداشتی اینقدر حرص نمیخوردم میفهمم هر دو با هم یک دوستت دارمی گفتند و پری خسته منتظر سانس بعدی شد.جواد از همه جا بی خبر هم 6 صبح به خانه رسید.فکر میکرد مادرش نیاز شدید دارد و بخاطر جلب توجه مادر و لذت بردن خودش سکس را بر استراحت ترجیح داد و بار دیگر پری را به آرامش و تمتع نهایی رساند.پری دچار سر درد شده بود.پس از آمدن غضنفر و جعفر استامینوفن کدیین دار خورد و تا لنگ ظهر خوابید.مینا خانم تشریف آورده بودند.خدایا سانس این یکی را فراموش کرده بودم.خسته شدم هر کاری کرد از یرش در بره نشد.مینا مثل بچه ها خودشو لوس میکرد و مرتب تکرار میکرد که تو قول دادی.تو قول دادی.عاقبت جواد را بهانه کرد و گفت تازه از سفر اومده فعلا درست نیست جلوی چشمش از اینکارها بکنیم.- ما که توی نوشهر کلی حال کردیم.- خب موقعیت فرق میکرد حالا حسش نیست.جواد شاید ناراحت بشه.مینا بطرف جواد رفت.- عمه جون جواد خوشگلم میتونی برای یکساعتی بری این دور و ور یا بیرون هوایی بخوری جبران میکنم.جواد که مرض عمه اش را میدانست نا خواسته به ضرر مادرش کار کرد و قبول کرد که از خانه بیرون برود.پری دیگر راه فراری نداشت.مینا خوشحال و خندان در کنار زن برادرش نشست و در حالیکه موهای طلایی اش را نوازش میکرد ناگهان گفت یک سورپرایز دارم.- بگو چیه مینا جون چیه ؟/؟ در کیفش را باز کرد و یه چیز بلند و کلفتی مثل یک شمشیر بی دسته دراورد و با هیجان گفت یه کیررررر جدید خریدم.یه کیررررر جدید خریدم.مینا با خوشحالی لوله ای پلاستیکی کرم رنگی را که خم هم میشد و بیشتر به شمشیر بی دسته شباهت داشت در دستانش گرفته و دور سرش میگرداند.- پری جون کیر دو طرفه.کیر دو طرفه.- چی شده حالا من فکر کردم جایزه ای بلیطی چیزی بردی نمیدونی چه حالی میده.راست میگفت دو سر این لوله دارای کیر و بهتر است بگوییم کله کیر بود.پری در فیلمهای سکسی دیده بود که دو زنی که با هم لز دارند یک سر کیر را وارد کوس خود میکنند و با حرکت بسوی هم در دو جهت مخالف به نوعی عملیات سکس را انجام میدهند.مینا که تجربه ای کافی در امر همجنس بازی داشت از لذت این حرکات با خبر بود.پری که چند ساعتی را استراحت کرده بود ناهار کارگر و باغبان را داد و سرحالتر با خود گفت ما که به همه دادیم تو هم بیا ما رو بکن چی بودیم و چی شدیم؟؟//؟؟.دقایقی بعد دست بکار شدند راست میگفت مینا خیلی حال میداد با حرکت بطرف هم و تماس کیر مصنوعی با لبه ها و داخل کوس لرزش و قلقلک خاصی در سراسر بدن ایجاد میشد که دست کمی از اثر کیر حقیقی نداشت فقط باید مواظب بودی که کیر بیش از اندازه وارد کوس نشود که درد شدیدی ایجاد میکر.حالت خود را عوض کردند به یکدیگر پشت کردند و در دو جهت مخالف و به صورت قرینه قرار گرفتند.طوریکه اگر فاصله ای بین آنان نبود کون و کپلشان بهم می چسبید.هر یک سری از کیر مصنوعی دو طرفه همرنگ کیر طبیعی را گرفته وارد کوس خود نموده و مدام با حرکت بطرف هم همخود را میگاییدندهم توسط دیگری گاییده میشدند.چند دقیقه بعد مینا کیر دو سر را از دو کوس خارج کرد و کیر دو سر دیکری از کیفش بیرون آورد منتهی نصف کیر قبلی بود.- مینا جان این حال میده؟/؟ اینکه خیلی کوچیکتره.- ببین پری جون ما فقط از نصف کیر قبلی استفاده میکردیم اما کوس و کون ما از هم فاصله داشتند اینجوری دیگه هیچ فاصله ای بین ما نمیفته درد مون نمیگیره و زودتر ارضا میشیم.راست هم میگفت با هر ضربه ای که در دو جهت مخالف و بطرف یکدیگر میزدند نه تنها لذت فوق العاده ای میبردند بلکه قسمت بالای کوس آنها بهم می چسبید و ارتعاش خاص بوجود می آورد.یکدیگر را در آغوش میکشیدند لبان و سینه های یکدیگر را می بوسیدند جیغ میزدند و ناله میکردند.مینا که تا سر حد جنون پیش رفته بود.وضع پری هم شبیه او بود.- آه ه ه پررررررری پری قشنگم اگه صد تا مرد خوش تیپ کیر کلفت همین الان بیان اینجا از جام تکون نمیخورم اینجور کیف کردن رو با هیچی عوض نمیکنم دوستت دارم هم دارم کوس میدم هم دارم کوس میکنم بمال سینه هامو بمال ولم نکن.پری هم که بشدت حشری شده بود و انگار نه انگار که بیش از یک شبانه روزه که مشغوله همچین حرکاتی از خود نشان میداد این بار هر دو که یکدیگر را در آغوش گرفته بودند دو دست خود را بر باسن دیگری قرار داده و به آن چنگ می انداختند.- پری من مال من نزدیکه.- منم همینطور مینا جون یادت باشه وقتی آبت داره میاد دست از حرکت بر نداری که ارضا شدن من عقب میفته اونوقت به اعصابم فشار میاد.تازه اگه خودتم تکون بدی باز بیشتر ارضا میشی خودت بهتر میدونی که این دو جور کیف میده صدای نفسهایشان تند شده بود.فقط ناله میکردند.به فاصله چند ثانیه لرزش خاص و بی اندازه لذت بخشی در هر یک از آنان ایجاد شد و بعد از آنکه هر دو متوجه شدند که آبشان امده یکدیگر را تنگ در آغوش گرفته و چند دقیقه در حالت خوشی و سر مستی پس از لز باقی ماندند.بعد هم برای حسن ختام مینا طاقباز بر روی زمین دراز کشید و پری روی او و در جهت مخالف سوار بر او هر کدام در آن واحد کوس دیگری را میلیسید.هنوز اثر قلقلک و لذت شهوانی ناحیه کوس و سینه و اطراف سینه هایشان باقی بود. بالاخره رضایت دادند که دست از سر هم بردارند.روزها از پی هم میگذشتند و وضعیت به همین منوال پیش میرفت تا اینکه روزگار کمی روی نا خوشش را به پری نشان داد و او را که سخت معتاد سکس شده بود در خماری گذاشت.جواد از طرف دانشگاه و همراه تیم به مسابقات فوتبال دانشگاههای کشور اعزام شده بود و تیمشان حذف هم نمیشد که زودتر برگردند.منوچهر و خانواده اش هم که در بست به سفر دو هفته ای حج عمره رفته بودند.یک هفته میشد که از یک کیر درست و حسابی بی نصیب مانده بود البته زیاد بی فیض هم نمانده بود این یک هفته را جو و پاپی دلی از عزا درآورده بودند و سیر سیر به صاحبشان کیر و کیر تزریق میکردند.درسشان را حسابی خوب یاد گرفته بودند و خیلی هم حرف شنو بودند.پری خود را لخت لخت بر روی تخت می انداخت به بدن آنها دست میکشید و بعد دمرو دراز میکشید جو و پاپی آنقدر بدن کمر و پشت و کون پری را می لیسیدند و با کیر خود به قاچ کون پری می مالیدند و با وسط پایش بازی میکردند تا پری مجبور میشد که بهتر است بگوییم با کمال میل و نهایت هوس قوز کرده و لای پایش را باز نماید سگها در ابتدای کار برای گاییدن پری کورس میگذاشتند.هر کدام زودتر کیرش را وارد کوس پری میکرد دیگری آنقدر فهمیده بود که به جاهای دیگر صاحبش می چسبید.البته پری را به چند صورت دیگر هم میکردند.طاقباز خمیده طاقباز در حالتیکه از کوس به بالا بر روی زمین قرار داشت و پاهایش را طوری به دو طرف باز کرده زانوهایش را خم و کف پاهایش را بر روی زمین قرار میداد تا زبان بسته ها کیر و زبان خود را راحت تر نثار کوس تشنه اش کنند و حقا که خارش بگیران خوبی بودند.البته همیشه قبل از عشقبازی کیر انها را بخوبی می شست دو سه روز اخیر هم داشت به انها اموزش فروکردن در مقعد و سوراخ کون را میداد و اینکه چگونه در آن واحد یکی کوسش را بکند و دیگری کیرش را وارد مخرجش نماید.کار سختی بود در این زمینه کند پیش میرفتند ولی میدانست اگر قرار باشد تیم فوتبال دانشگاه تهران به فینال برسد حتما موفق خواهد شد.آنروز نه حوصله ور رفتن با جو و پاپی را داشت و نه آموزش دادن به آنان را.جعفر هم که به مرخصی رفته بود و غضنفر باغبان60 ساله هم که از بس حرف میزد و از یمین و یسار میگفت حوصله اش را سر برده بود.پیر مرد مومن و با خدا اما ساده و بیسوادی بود.سر پری قسم میخورد و او را مثل دخترش دوست میداشت.البته هم سن یکی از دخترهایش هم بود.پری همیشه در کنارش با حجاب و روسری و با لباسهای بلند و آزاد روبرو میشد شیطان بار دیگر در جلد پری فرو رفته و دمی راحتش نمیگذاشت.نقشه عجیبی کشیده بود میخواست به نیت هم فال و تماشا و هم نعمت بودن لنگه کفشی در بیابان غضنفر را بدام بیندازد.هر چند خیلی سخت بود که از این پیر مرد بخاری بلند شود...ادامه دارد

2 نظرات:

ایرانی گفت...

واقعا خسته نباشی امیرجان .سپاسگزارم از این که به انتشار نوشته های من ادامه میدی وخوشحالم از این که سایت لوتی متوجه اشتباه یاغفلتش شده وبااشاره به اشتباهشون ازت تشکرکرده و بابت انتشار چند تا از داستانهات ازت اجازه گرفتند.مثل داستان آرزوو همین گناه درمانی که در2حرکت تا قسمت دوازدهمشو گذاشتن تو سایت خودشون .همان طورکه قبلاهم گفتم محوراصلی همه این فعالیتها خوانندگان عزیزما درهرجای ایران عزیزماهستندامازحمت مدیروناشر وکارگردان نبایدفراموش شه .حالا من نویسنده یک راه رومی گیرم و میرم ولی مسئولیت یک مدیرکه باید پاسخگوی همه وبررسی کننده زوایای مختلف باشه خیلی سنگینه که خستگی کاربا یه تشکر و یه نظردادن از تنش در میره واگه کسی هم بخواد بی اجازه کپی برداری کنه که دیگه اون ازاون ضد حال زدنهای قویه .امیرجان میدونم که نفع مالی نداری ولی خوشحالم از این که تونستی حقتو بگیری ومنبع این داستانهارا درسایت یا سایتهای دیگه مشخص کنی .همیشه خندان باشی ..ایرانی .

matin گفت...

امیر جان واقعن ممنون هستم که به فکر ما هستی داداش میدونی که خیلی حال میکونم با داستان گناه درمانی ولی اگه کسی بخواد داستان تو رو بدون اجازه کپی کنه بذار تو سایتش می خوام که ادامه رو نذاری داداشم تا ننتونن ادامه رو بذارن

 

ابزار وبمستر