ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس با دوست دخترم شيرين4

صبح زود از خواب بيدار شدم وبسوی پارک رفتم تا مثل هميشه کمی ورزش کنم هنوزدور اول را نزده بودم که ديدم يک دختر خوشگل داره با يکی از دوستاش کنار من می دود ولی داره منو نگاه می کنه منم گفتم بيا کنار من با هم ورزش کنيم يکباره ديدم امد کنارم منم که اون حرف رو جدی نزده بودم و فکر نمی کردم که قبول کنه هول شدم وبا عجله سلام کردم اونم خيلی اروم سلام کرد و گفت که اسمش بهنازه منم خودمو معرفی کردم و چند دوری با هم زديم وبعد شماره موبايلمو بهش دادم و خداحافظی کرديم.بعدازظهر ساعتای۵ يا۶ بودکه زنگ زد گفت الان بيرونه می تونم برم جاش منم ادرسشو گرفتمو با ماشين رفتم دنبالش وقتی رسيدم ديدم اونجا يک دختری با مانتوی کوتاه کرمی واستاده اصلا با صبحش خيلی فرق کرده بود وقتی نشست توی ماشين از بوی عطری که زده بود کيرم داشت شلوارم رو پاره می کرد وقتی که چشمم به لبهاش افتاد می خواستم بپرم لباشو بخورم بالاخره هر طوری که بود خودمو نگه داشتم تا خطايی ازم سر نزنه که از دستم ناراحت بشه صحبت رو اون شروع کرد و گفت تا حالا فقط با يک نفر دوست بوده و خيلی هم پيش رفتنو قرار بوده با هم ازدواج کنند ولی بعلت مخالفت خانواده پسره رابطشون قطع شده وحالا برای فراموش کردن اون پسره و اينکه از من خوشش امده با من دوست شده منم گفتم مثل تو از دخترها کشيدم ولی از تو خوشم امده و همش دنبال فرصت می گشتم تا به يک خونه دعوتش کنم تو اين فکر بودم که گفت راستی شما از من خوشتون امده منم سريع گفتم اره شما چطور اونم گفت من تا شما رو ديدم يک احساس عجيبی نسبت به شما پيدا کردم منم که انگار بهانه رو پيدا کرده بودم گفتم وقتی داری با هم به يک خونه بريم و صحبت کنيم اونم قبول کرد و رفتيم به يک خونه که مال پدرم بود ولی خالی بود وقتی که وارد شديم رفتيم توی اتاق که فقط موکت داشت ولی تميز بود اونجا نشستيم من ازش خواهش کردم مانتووروسريشو در بياره اونم قبول کرد و بعد از در اوردن اونها امدن کنار من نشست بعد من بهش گفتم خيلی دوست دارم يک بوسه از اون لبات بگيرم اول يکم مکس کرد بعد صورتش اورد جلو همونطور که صورتش به صورت من نزديک می شد از گرمای صورتش کيرم توی شلوار ليم داشت می شکست وقتی لباش روی لبام قرار گرفت داشتم بيهوش می شدم مزه اون رو.ی که به لباش زده بود و گرمی اون لبای کوچيک انقدر لذت می بردم که فکر می کردم الان ابم می ياد البته اونم حالش بهتر از من نبود چون خودشو کم کم انداخت روی من شروع به ماليدن کسش از روی شلوار به کير من کرد ديگه واقعا می خواست ابم بياد برای همين يکم خودمو عقب کشيدم که بهناز دکمه های پيرهنم رو باز کرد شروع به ماليدن بدنم کرد وزبونشو روی بدنم می کشيد تا به شلوارم رسيد.گفت می شه درش بياری منم که کيرم داشت میشکست زود قبول کردم و در اوردمش اونم لباساشو در اورد وقتی اون سينه های سفيد و کوس بدون مويی که فقط يک خط نازک وسطش بودرو ديدم نفهميدم چطوری خودمو انداختم روی اون و شروع به ماليدن سينه هاش کردم بعد همونطور روش بودم کيرم رو گذاشتم وسط پاش و شروع به خوردن سينه هاش کردم بعد از يکم امدم پائينتر و شروع به خوردن کسش کردم ديگه داشت داد می زد چند لحظه که اين کار رو کردم گفت بيا بکن کاندوم داری گفتم کاندوم برای چی اونم گفت از جلو بکن گفتم مگه پرده نداری اونم گفت نه همون پسره که برات گفتم چون قرار بود با هم ازدواج کنيم پردمو برداشت.منم که از خوشحالی داشتم بال در می اوردم زود يک کاندوم از توی جيبم در اوردم وگذاشتم سر کيرم بعدش بهناز امد از روی کاندوم برام ساک زد گفت می خوام بيشتر ليذ بشه بعدش من دراز کشيدم اومد روی شکمم نشست و با دستش کيرمو گرفت و انقدر تنگ بود با زحمت کرد داخل يکم عقب جلو کرد تا خوب جا باز کرد بعدش بلند شد اون دراز کشيد و من پاهاشو گذاشتم روی شانه هایم و کيرمو کردم داخل و شروع کردم عقب جلو کردن بهنازم داد می کشيد محکمتر بکن منم که از صداش شهوتم بيشتر می شد محکمتر تلمبه میزدم تا اينکه دادهای بهناز تبديل شدبه جيق و يکباره بدنش لرزيدو بی حال شد منم کيرمو در اوردم و چون کاندمه بی حسی داشت ابم نيامده بود هر چی بهناز گفت بکن چون می دونستم الان ديگه بی حاله قبول نکردم اونم امد کاندوم رو از روی کيرم در اورد و شروع به ساک زدن کرد نزديک يکربع ساک می زد تا ابم امد ولی هر کار کردم نای نداشتم کيرم رو در بيارم و ابم ريخت توی دهن اون بعد بلند شدو رفت دهنشو شست و امد لباس پوشيديمو رفتيم نزديک خونشون پياده شدو خداحافظی کردورفت. منم باورم نمی شد از صبح تا شب راه صد ساله رو رفته باشم.بايان

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر