یکی از روزهای تابستانی که حوصله ام سر رفته بود بی هدف با ماشین داشتم اطراف تهران پارس دور میزدم.شنیده بودم توی فلکه اول کسهای درستی پیدا میشن من هم به دنبال یکی از این عزیزان بال بال میزدم.سه چهار تا رو دیدم ولی به دلم ننشتن کم کم داشتم نا امید میشدم که یه پراید با سرعت پیچید جلوم و اگر من کنترل نمی کردم هر دو به گاه می رفتیم.با این حرکت اعصابم کیری شد و گفتم هر جور شده باید راننده پراید تنبیه کنم و منم با سرعت گذاشتم دنبالش تا سپر به سپرش شدم چون پرده عقب داشت نمیتونستم تشخیص بدم راننده مرده یا زن ولی انگار اون منو خوب میدید چون بعضی موقع ها با نیش ترمزاش اعصاب منو بیشتر خرد میکرد.به اتوبان باقری نزدیک میشدیم که پراید ناگهان تغییر مسیر به سمت اتوبان داد دیگه هر جور شده بود باید روشو کم میکردم منم به سرعت به دنبالش پیچیدم از سمت راستش که رد شدم ناگهان با لبهای خندان و چشمهای شیطان دختری روبه رو شدم و به جای فحش دادن بهش سلام کردم اونم با لبخندی جوابمو داد و به سرعتش افزود و منم به دنبالش پشت چراغ بهش گفتم
تا حالا پشت چراغ شماره گرفتی لبخند زد از شانسش نه خودکار داشتم نه کاغذ ازش خودکار گرفتم و روی جلد دستمال کاغذی شماره نوشتم و پرت کردم تو ماشینش.خلاصه بعد از اینکه توی اتوبان کلی خوار ومادرمون رو گاییدن رضایت دادیم گوشه ای توقف کردیم وازش دعوت کردم به کافی شاپ بریم که گفت دیرش شده و نمیتونه بیاد منم ازش خواستم فردا بهم زنگ بزنه اخه میخواستم زود باهاش حال کنم با معرفی خودش از هم جدا شدیم نوشین واقعا هیکل سکسی داشت و منو ارزومند خودش کرده بود
ولی چاره چی بود باید صبر می کردم.فرداش روی تختم دراز کشیده بودم و داشتم در خیال کس وکون دخترارو میگائیدم که ناگهان تلفن زنگ خورد با عجله گوشی رو برداشتم خودش بود سلام گرمی بهش کردم و شروع کردم به کس لیسی تلفنی که چرا دیر زنگ زدی؟میدونی چقدر انتظار سخته ؟خلاصه از اون حرفهایی که کس هر دختری رو اب می اندازه اونم با عشوه جواب منو میداد.نوشین خودشو اینجور معرفی کرد بیست ساله از تهران پارس و مدیر فروش یه شرکت هستم منم خودمو معرفی کردم و طبق معمول شروع کردیم بد گفتن از دوست پسرقبلی اون ودوست دختر قبلی من و بهم قول دادیم که مثل اونها نباشیم غافل از اینکه تا همین چندی قبل کس نوشین اون بدبخت میگایید و منم زحمت کون تنگ دوست دخترمو میکشیدم حالا یه دفعه اون بدبختها بد شده بودن و این هم یکی از اخلاقهای بد ما ایرانیهاست.قبل از خداحافظی ازش قول گرفتم که برای بعد از ظهر یه قرار با هم بذاریم اونم با یه کم ناز قبول کرد که ساعت شش با هم باشیم.ازهم خداحافظی کردیم.میخواستم زود یه سکس گرم با نوشین داشته باشم چون تا چند روز بعدش میرفتم بیرجند وممکن بود که از دستم بره.با همین فکرها بعد از ظهر شد و من رفتم سر قرار نوشین هم سر ساعت امد رفتیم یه کافی شاپ باحال ونشستیم جالب این بود که نوشین با من نشسته بود ولی غرق در نخ دادن به پسرهای دیگه بود از این کارش خیلی بدم امد ولی چاره ای نبود اون خط سینه هاش منو خفه میکرد که حرفی نزنم ولی تصمیم گرفتم بلایی سرش بیارم که این کارهاش یادش بره و اونم فقط از راه وابسته کردنش به خودم به دست می امد.نوشین رو بردم برسونم شماره تماسشو ازش گرفتم و بهش گفتم من بیرجند درس میخونم و تا چند روز بعد باید برم اونم به ظاهر ناراحت شد ولی قول داد که پیشم بیاد منم شماره بیرجند رو بهش دادم و افسوس میخوردم که کردن این کس رو باید چند روزی عقب بندازم ولی چاره ای نبود.وقتی نوشین داشت میرفت به نیم رخ کونش نگاه کردم و از تصمیمی که گرفته بودم خوشحال بودم چون نمیشد اون کون خوش استیل رو از دست داد دوست داشتم صورتمو روی کونش بذارم و مثل معبد اونو ستایش کنم.مجبور بودم برم بیرجند و اصلا خوشحال نبودم چون نتونسته بودم ترتیب نوشین بدم.هواپیما داشت به باند فرودگاه بیرجند نزدیک میشد و من تو فکر کون داغ نوشین بودم.به خونه که رسیدم نوشین زودتر از همه بهم زنگ زد و جویا احوالم شدو قرار شد شب بهم زنگ بزنه.منم استراحت کوتاهی کردم و به دانشگاه رفتم شاید کسی برای کردن پیدا بشه.شب نوشین ساعت ده تماس گرفت ومانند دو عاشق از غم جدایی مینالیدیم.نمیدونم چی شد که فکر اینکه نوشین رو بیرجند بیارم به سرم خطور کرد ولی احتیاج به زمان داشت چون نوشین تریپ احساسی ریخته بود.شبهای بعد با نوشین صحبت میکردم ودر مورد همه چیز صحبت میکردیم الا سکس.ولی از کارها و رفتارش معلوم بود که خیلی هم به این کار راغب هست.مجبور شدم از اخرین ترفند برای کردن وبیرجند اوردنش استفاده کنم.بله من از نوشین در خواست ازدواج کردم و از اون شب به بعد سکس تلفنی من و اون اغاز شد و تلفنهای نیم ساعته به دو سه ساعت ختم میشد غافل از قبض آخر ماه.پشت تلفن خیلی راحت از سکس باهاش صحبت میکردم و میفهمیدم که خودش ارضامیکنه ولی به روش نمی آوردم.یه شب که خیلی حشری شده بود دیدیم حالا موقعش الکی زدم زیر گریه.نوشین که واقعا جا خورده بود و از طرفی منو داشت فحش میداد که حالشو بهم زدم گفت چیه عزیزم منم بعد از کلی ناز و منت کشی اون گفتم:میدونی تو شبها با همین تلفنها ارضا میشی ولی من چند شبه خوابم نمیبره و هر چی درد بود گفتم گرفتم.نوشین قول داد رفتم تهران تلافی کنه ولی من قهر کردم و با حالت بدی گوشی رو قطع کردم.چند روز منتظر بودم نمی دونستم میاد یا نه بستگی داشت نقشه ام چقدر بگیره.یک هفته گذشت تا روزی از دانشگاه به خونه امدم دیدم یه نامه پشت درب حیاطه روش نوشته شده فرزاد جون بزودی خوب میشی.مونده بودم که این نامه کار کی میتونه باشه فکرم به همه جا میرفت غیر از اینکه نوشین امده باشه بیرجند.دو ساعت بعد زنگ خونه به صدا در امد در رو باز کردم و دیدم نوشین پشت در ایستاده توی کونم عروسی بود و صدای سازش تا هفت خونه میرفت تعارفش کردم.نوشین امد تو ونشست.منم بهش گفتم تا یه دوش بگیری منم بساط ناهار رو جور میکنم.از خونه زدم بیرون و رفتم از جهانگردی که بهترین رستوران بیرجند هست غذا گرفتم و کلی هم خرید کردم اخه گذشته از اینها اون مهمان من بود و طفلک این همه خرج کرده بود تا پیش من بیاد دوست داشتم بهش خوش بگذره.با یه تاکسی دربست خودمو به خونه رسوندم نوشین در رو برام باز کرد و ازم یه لب جانانه گرفت با هم رفتیم که ناهارو بخوریم.نوشین گفت که با پرواز امروز امده و تا دو روز پیشم هست و به خانوادش گفته برای یه ماموریت کاری مجبوره بیاد بیرجند منم کلی ازش تشکر کردم که به خاطر من امده بیرجند.یه شلوارک نارنجی و تاپ لیمویی اندام نوشین رو خیلی سکسی تر نشان میداد ولی می خواستم تا شب دست نگه دارم و یه سکس خاطره انگیز رو باهاش تجربه کنم.جاتون خالی ناهارو با کمی مشروب با هم خوردیم و یه ماشین گرفتم تا جاهای دیدنی شهر رو بهش نشون بدم بعد از گردش توی شهر دیدیم که خیلی خسته شده کلید خونه رو بهش دادم تا بره استراحت کنه و من هم رفتم دانشگاه چون کلاس مهمی داشتم و اگه نمی رفتم حذف میشدم.بعد از کلاس امدم خونه دیدیم هنوز نوشین خوابه بیدارش کردم و ازش خواستم اماده بشه تا بریم با هم قدم بزنیم و شام رو هم بیرون بخوریم.رفتیم رحیم اباد قدم زدیم و شام رو هم پیتزا خوردیم بعد از شام به اتفاق به چایخانه سنتی بیرجند رفتیم خیلی جای با صفایی هست.نوشین گفت :خیلی خاطرت میخوام که این همه راه امدم تا ببینمت و خوبت کنم توی چشماش میشد دید که دیگه تحمل نداره منم زودتر می خواستم به آرزوم برسم دست به دست و با حالتی رمانتیک به سمت خونه راه افتادیم توی راه چند تا از هم کلاسی ها مارو دیدن و من اونو بعنوان دختر خالم معرفی کردم به خونه که رسیدیم لباسامو عوض کردم و یه دونه ویاگرا اصل هم نوش جان کردم نوشین هم رفت که اماده بشه برای خوابیدن ارایش غلیظی کرده بود برقها رو خاموش کردم و فقط نور زیبای بنفش شب خواب اطاق رو آذین کرده بود صورتش رو بطرفم بر گردوند و توی چشم هام زل زد لبهامو اهسته روی لبهای زیباش گذاشتم و به ارامی توی اغوشم کشیدمش چقدر گرمای بدن یه دختر برای آدم مطبوع و دل پذیره لبهای پا ئینش رو به ارامی میخوردم و زبونم رو توی دهنش کرده بودم.دستام اروم داشت روی بدن زیباش کشیده میشد و میخواستم تک تک اعضای بدنشو لمس کنم کمی جا به جا شدیم و من روش خوابیدم نرمی و لطافت سینه هاشو روی سینه هام حس می کردم از موهاش شروع کردم به بوسیدن و بوئیدن چشمهای زیبایش رو میبوسیدم و از لبهایش گذشتم و به گردن زیبا و کشیدش رسیدم زبونم رو به ارومی از خط پستو نش تا چو نش می کشیدم و اون با نفسهای عمیقش منو تشویق میکرد.توی سکس همیشه من دوست دارم که با حوصله کار کنم و تا زمانی که طرف به ارگاسم حقیقی نرسیده منم به ارگاسم نرسم چون زیبایی سکس به از خود گذشتگی است و اگه هر کس فقط به فکر خودش باشه هیچ لذتی نداره.لبهام اهسته بروی گردن زیباش کشیده میشد و بوسه های ریز بروی گوش و گردنش میزدم.تاپش رو در اوردم و از روی سوتین سینه هاشو یوش گاز گرفتم یه درد زیبا توی صورت نوشین دیده میشد معلوم بود که حسابی داره حال میکنه.سوتین رو در اوردم پستونهاش خیلی خش فرم بود و نوک قهوه ای و شقش ادمو دیوانه میکرد لبهامو روی نوکش گذاشتم و یواش نوک سینه شو کردم توی دهنم و با زبونم مشغول نوازش هاله دور نوک سینش شدم یواش و تا اونجایی که جا داشت سینشو کردم توی دهنم و براش میخوردم.نوشین هم با کیر کلفت من بازی میکرد و از هوس لبهاشو گاز میگرفت.از سینه ها بسمت پائین امدم و زبونم رو توی نافش چرخوندم و فقط سه تا دکمه شلوارشو باز کردم تا اونجایی که به بالای کسش میخورد و مشغول لیس زدن و بوسیدن اونجا شدم بعضی مواقع هم زبونم رو روی کسش میکشیدم اینقدر براش خوردم که خودش شلوار و شرتش رو با عجله در اوردو سر منو با حرص رو کسش فشار داد.کس خیلی تمیزی داشت و معلوم بود که زیاد کار ازش نکشیده لای شیارش کاملا خیس شده بود زببونم رو گذاشتم لای شیارش و همه ابش رو خوردم واقعا که چقدر خوشمزه بود با این کار من نوشین هم بلند شد و روی من خوابید و همه لباسام رو در اورد تک تک اعضا بدن من رو می خورد و به سمت پائین می امد تا به خای اصلی رسید و با حرارت سرش رو لیس زد و فقط سرش رو کرد تو دهنش و با حرارت مک میزد بطوریکه حس کردم ابم داره می اد با اینکه ویاگرا خورده بودم ولی حریف خیلی قدر بود و هر کاری کردم نذاشت از دهنش بیارم بیرون و تمام ابم رو خورد.بی حال بودم ولی می خواستم خوب بکنمش یه جوری که حال کنه.دوباره لای کسش رو شروع کردم به خوردن ولی تند براش میخوردم و محکم چوچولش رو با زبون ضربه میزدم ازش خواستم قمبل کنه که هم بتونم به کسش هم به کونش مسلط با شم.زبونم رو از چوچولش تا سوراخ کونش بالا میکشیدم حس کردم پاهاش و شکمش لرزید و فهمیدم که ارگاسم شده ولی هنوز من باهاش کار داشتم رفتم رو سوراخ کونش و با زبون سعی کردم نرمش کنم ولی اولش اصلا راه نمیداد ولی بعد از مدت کمی نوک زبونم رفت تو و کم کم تا نصف زبونم و یک انگشتم می رفت توش حالا موقعش بود یواش کیرم رو گذاشتم توش و خیلی اهسته تکون دادم ولی خودش یه دفعه امد عقب و همشو کرد تو کونش شروع کردم به پمپ زدن با قدرت می زدم و با یه انگشتم براش جق میزدم نوشین واقعا حشری بود و با ناخنهاش پام رو زخم کرد ولی سوراخ تنگ و قهوه ای اون منو به یه دنیا دیگه برده بود داشتم عرق می کردم اونم عرق کرده دیگه ابم داشت می امد ازش اوردم بیرون ولی داد زد ابتو توش بریز منم دوباره کردم تو تمام وجودم من منقبض شد و ابم تو کونش ریخت نوشین هم یه جیغ بلند کشید و بی حال افتاد منم روش ولو شدم اخ چه حالی میده عرقهامون هم داشت با هم مخلوط میشد مثل تمام بدنمون.دستم رو توی موهاش کردم وای بوی زن چه بوی خوبی سرش برگردوند و لبهاشو روی لبهام گذاشت و من به این فکر میکردم سکس واقعا عشق میاره.پایان
تا حالا پشت چراغ شماره گرفتی لبخند زد از شانسش نه خودکار داشتم نه کاغذ ازش خودکار گرفتم و روی جلد دستمال کاغذی شماره نوشتم و پرت کردم تو ماشینش.خلاصه بعد از اینکه توی اتوبان کلی خوار ومادرمون رو گاییدن رضایت دادیم گوشه ای توقف کردیم وازش دعوت کردم به کافی شاپ بریم که گفت دیرش شده و نمیتونه بیاد منم ازش خواستم فردا بهم زنگ بزنه اخه میخواستم زود باهاش حال کنم با معرفی خودش از هم جدا شدیم نوشین واقعا هیکل سکسی داشت و منو ارزومند خودش کرده بود
ولی چاره چی بود باید صبر می کردم.فرداش روی تختم دراز کشیده بودم و داشتم در خیال کس وکون دخترارو میگائیدم که ناگهان تلفن زنگ خورد با عجله گوشی رو برداشتم خودش بود سلام گرمی بهش کردم و شروع کردم به کس لیسی تلفنی که چرا دیر زنگ زدی؟میدونی چقدر انتظار سخته ؟خلاصه از اون حرفهایی که کس هر دختری رو اب می اندازه اونم با عشوه جواب منو میداد.نوشین خودشو اینجور معرفی کرد بیست ساله از تهران پارس و مدیر فروش یه شرکت هستم منم خودمو معرفی کردم و طبق معمول شروع کردیم بد گفتن از دوست پسرقبلی اون ودوست دختر قبلی من و بهم قول دادیم که مثل اونها نباشیم غافل از اینکه تا همین چندی قبل کس نوشین اون بدبخت میگایید و منم زحمت کون تنگ دوست دخترمو میکشیدم حالا یه دفعه اون بدبختها بد شده بودن و این هم یکی از اخلاقهای بد ما ایرانیهاست.قبل از خداحافظی ازش قول گرفتم که برای بعد از ظهر یه قرار با هم بذاریم اونم با یه کم ناز قبول کرد که ساعت شش با هم باشیم.ازهم خداحافظی کردیم.میخواستم زود یه سکس گرم با نوشین داشته باشم چون تا چند روز بعدش میرفتم بیرجند وممکن بود که از دستم بره.با همین فکرها بعد از ظهر شد و من رفتم سر قرار نوشین هم سر ساعت امد رفتیم یه کافی شاپ باحال ونشستیم جالب این بود که نوشین با من نشسته بود ولی غرق در نخ دادن به پسرهای دیگه بود از این کارش خیلی بدم امد ولی چاره ای نبود اون خط سینه هاش منو خفه میکرد که حرفی نزنم ولی تصمیم گرفتم بلایی سرش بیارم که این کارهاش یادش بره و اونم فقط از راه وابسته کردنش به خودم به دست می امد.نوشین رو بردم برسونم شماره تماسشو ازش گرفتم و بهش گفتم من بیرجند درس میخونم و تا چند روز بعد باید برم اونم به ظاهر ناراحت شد ولی قول داد که پیشم بیاد منم شماره بیرجند رو بهش دادم و افسوس میخوردم که کردن این کس رو باید چند روزی عقب بندازم ولی چاره ای نبود.وقتی نوشین داشت میرفت به نیم رخ کونش نگاه کردم و از تصمیمی که گرفته بودم خوشحال بودم چون نمیشد اون کون خوش استیل رو از دست داد دوست داشتم صورتمو روی کونش بذارم و مثل معبد اونو ستایش کنم.مجبور بودم برم بیرجند و اصلا خوشحال نبودم چون نتونسته بودم ترتیب نوشین بدم.هواپیما داشت به باند فرودگاه بیرجند نزدیک میشد و من تو فکر کون داغ نوشین بودم.به خونه که رسیدم نوشین زودتر از همه بهم زنگ زد و جویا احوالم شدو قرار شد شب بهم زنگ بزنه.منم استراحت کوتاهی کردم و به دانشگاه رفتم شاید کسی برای کردن پیدا بشه.شب نوشین ساعت ده تماس گرفت ومانند دو عاشق از غم جدایی مینالیدیم.نمیدونم چی شد که فکر اینکه نوشین رو بیرجند بیارم به سرم خطور کرد ولی احتیاج به زمان داشت چون نوشین تریپ احساسی ریخته بود.شبهای بعد با نوشین صحبت میکردم ودر مورد همه چیز صحبت میکردیم الا سکس.ولی از کارها و رفتارش معلوم بود که خیلی هم به این کار راغب هست.مجبور شدم از اخرین ترفند برای کردن وبیرجند اوردنش استفاده کنم.بله من از نوشین در خواست ازدواج کردم و از اون شب به بعد سکس تلفنی من و اون اغاز شد و تلفنهای نیم ساعته به دو سه ساعت ختم میشد غافل از قبض آخر ماه.پشت تلفن خیلی راحت از سکس باهاش صحبت میکردم و میفهمیدم که خودش ارضامیکنه ولی به روش نمی آوردم.یه شب که خیلی حشری شده بود دیدیم حالا موقعش الکی زدم زیر گریه.نوشین که واقعا جا خورده بود و از طرفی منو داشت فحش میداد که حالشو بهم زدم گفت چیه عزیزم منم بعد از کلی ناز و منت کشی اون گفتم:میدونی تو شبها با همین تلفنها ارضا میشی ولی من چند شبه خوابم نمیبره و هر چی درد بود گفتم گرفتم.نوشین قول داد رفتم تهران تلافی کنه ولی من قهر کردم و با حالت بدی گوشی رو قطع کردم.چند روز منتظر بودم نمی دونستم میاد یا نه بستگی داشت نقشه ام چقدر بگیره.یک هفته گذشت تا روزی از دانشگاه به خونه امدم دیدم یه نامه پشت درب حیاطه روش نوشته شده فرزاد جون بزودی خوب میشی.مونده بودم که این نامه کار کی میتونه باشه فکرم به همه جا میرفت غیر از اینکه نوشین امده باشه بیرجند.دو ساعت بعد زنگ خونه به صدا در امد در رو باز کردم و دیدم نوشین پشت در ایستاده توی کونم عروسی بود و صدای سازش تا هفت خونه میرفت تعارفش کردم.نوشین امد تو ونشست.منم بهش گفتم تا یه دوش بگیری منم بساط ناهار رو جور میکنم.از خونه زدم بیرون و رفتم از جهانگردی که بهترین رستوران بیرجند هست غذا گرفتم و کلی هم خرید کردم اخه گذشته از اینها اون مهمان من بود و طفلک این همه خرج کرده بود تا پیش من بیاد دوست داشتم بهش خوش بگذره.با یه تاکسی دربست خودمو به خونه رسوندم نوشین در رو برام باز کرد و ازم یه لب جانانه گرفت با هم رفتیم که ناهارو بخوریم.نوشین گفت که با پرواز امروز امده و تا دو روز پیشم هست و به خانوادش گفته برای یه ماموریت کاری مجبوره بیاد بیرجند منم کلی ازش تشکر کردم که به خاطر من امده بیرجند.یه شلوارک نارنجی و تاپ لیمویی اندام نوشین رو خیلی سکسی تر نشان میداد ولی می خواستم تا شب دست نگه دارم و یه سکس خاطره انگیز رو باهاش تجربه کنم.جاتون خالی ناهارو با کمی مشروب با هم خوردیم و یه ماشین گرفتم تا جاهای دیدنی شهر رو بهش نشون بدم بعد از گردش توی شهر دیدیم که خیلی خسته شده کلید خونه رو بهش دادم تا بره استراحت کنه و من هم رفتم دانشگاه چون کلاس مهمی داشتم و اگه نمی رفتم حذف میشدم.بعد از کلاس امدم خونه دیدیم هنوز نوشین خوابه بیدارش کردم و ازش خواستم اماده بشه تا بریم با هم قدم بزنیم و شام رو هم بیرون بخوریم.رفتیم رحیم اباد قدم زدیم و شام رو هم پیتزا خوردیم بعد از شام به اتفاق به چایخانه سنتی بیرجند رفتیم خیلی جای با صفایی هست.نوشین گفت :خیلی خاطرت میخوام که این همه راه امدم تا ببینمت و خوبت کنم توی چشماش میشد دید که دیگه تحمل نداره منم زودتر می خواستم به آرزوم برسم دست به دست و با حالتی رمانتیک به سمت خونه راه افتادیم توی راه چند تا از هم کلاسی ها مارو دیدن و من اونو بعنوان دختر خالم معرفی کردم به خونه که رسیدیم لباسامو عوض کردم و یه دونه ویاگرا اصل هم نوش جان کردم نوشین هم رفت که اماده بشه برای خوابیدن ارایش غلیظی کرده بود برقها رو خاموش کردم و فقط نور زیبای بنفش شب خواب اطاق رو آذین کرده بود صورتش رو بطرفم بر گردوند و توی چشم هام زل زد لبهامو اهسته روی لبهای زیباش گذاشتم و به ارامی توی اغوشم کشیدمش چقدر گرمای بدن یه دختر برای آدم مطبوع و دل پذیره لبهای پا ئینش رو به ارامی میخوردم و زبونم رو توی دهنش کرده بودم.دستام اروم داشت روی بدن زیباش کشیده میشد و میخواستم تک تک اعضای بدنشو لمس کنم کمی جا به جا شدیم و من روش خوابیدم نرمی و لطافت سینه هاشو روی سینه هام حس می کردم از موهاش شروع کردم به بوسیدن و بوئیدن چشمهای زیبایش رو میبوسیدم و از لبهایش گذشتم و به گردن زیبا و کشیدش رسیدم زبونم رو به ارومی از خط پستو نش تا چو نش می کشیدم و اون با نفسهای عمیقش منو تشویق میکرد.توی سکس همیشه من دوست دارم که با حوصله کار کنم و تا زمانی که طرف به ارگاسم حقیقی نرسیده منم به ارگاسم نرسم چون زیبایی سکس به از خود گذشتگی است و اگه هر کس فقط به فکر خودش باشه هیچ لذتی نداره.لبهام اهسته بروی گردن زیباش کشیده میشد و بوسه های ریز بروی گوش و گردنش میزدم.تاپش رو در اوردم و از روی سوتین سینه هاشو یوش گاز گرفتم یه درد زیبا توی صورت نوشین دیده میشد معلوم بود که حسابی داره حال میکنه.سوتین رو در اوردم پستونهاش خیلی خش فرم بود و نوک قهوه ای و شقش ادمو دیوانه میکرد لبهامو روی نوکش گذاشتم و یواش نوک سینه شو کردم توی دهنم و با زبونم مشغول نوازش هاله دور نوک سینش شدم یواش و تا اونجایی که جا داشت سینشو کردم توی دهنم و براش میخوردم.نوشین هم با کیر کلفت من بازی میکرد و از هوس لبهاشو گاز میگرفت.از سینه ها بسمت پائین امدم و زبونم رو توی نافش چرخوندم و فقط سه تا دکمه شلوارشو باز کردم تا اونجایی که به بالای کسش میخورد و مشغول لیس زدن و بوسیدن اونجا شدم بعضی مواقع هم زبونم رو روی کسش میکشیدم اینقدر براش خوردم که خودش شلوار و شرتش رو با عجله در اوردو سر منو با حرص رو کسش فشار داد.کس خیلی تمیزی داشت و معلوم بود که زیاد کار ازش نکشیده لای شیارش کاملا خیس شده بود زببونم رو گذاشتم لای شیارش و همه ابش رو خوردم واقعا که چقدر خوشمزه بود با این کار من نوشین هم بلند شد و روی من خوابید و همه لباسام رو در اورد تک تک اعضا بدن من رو می خورد و به سمت پائین می امد تا به خای اصلی رسید و با حرارت سرش رو لیس زد و فقط سرش رو کرد تو دهنش و با حرارت مک میزد بطوریکه حس کردم ابم داره می اد با اینکه ویاگرا خورده بودم ولی حریف خیلی قدر بود و هر کاری کردم نذاشت از دهنش بیارم بیرون و تمام ابم رو خورد.بی حال بودم ولی می خواستم خوب بکنمش یه جوری که حال کنه.دوباره لای کسش رو شروع کردم به خوردن ولی تند براش میخوردم و محکم چوچولش رو با زبون ضربه میزدم ازش خواستم قمبل کنه که هم بتونم به کسش هم به کونش مسلط با شم.زبونم رو از چوچولش تا سوراخ کونش بالا میکشیدم حس کردم پاهاش و شکمش لرزید و فهمیدم که ارگاسم شده ولی هنوز من باهاش کار داشتم رفتم رو سوراخ کونش و با زبون سعی کردم نرمش کنم ولی اولش اصلا راه نمیداد ولی بعد از مدت کمی نوک زبونم رفت تو و کم کم تا نصف زبونم و یک انگشتم می رفت توش حالا موقعش بود یواش کیرم رو گذاشتم توش و خیلی اهسته تکون دادم ولی خودش یه دفعه امد عقب و همشو کرد تو کونش شروع کردم به پمپ زدن با قدرت می زدم و با یه انگشتم براش جق میزدم نوشین واقعا حشری بود و با ناخنهاش پام رو زخم کرد ولی سوراخ تنگ و قهوه ای اون منو به یه دنیا دیگه برده بود داشتم عرق می کردم اونم عرق کرده دیگه ابم داشت می امد ازش اوردم بیرون ولی داد زد ابتو توش بریز منم دوباره کردم تو تمام وجودم من منقبض شد و ابم تو کونش ریخت نوشین هم یه جیغ بلند کشید و بی حال افتاد منم روش ولو شدم اخ چه حالی میده عرقهامون هم داشت با هم مخلوط میشد مثل تمام بدنمون.دستم رو توی موهاش کردم وای بوی زن چه بوی خوبی سرش برگردوند و لبهاشو روی لبهام گذاشت و من به این فکر میکردم سکس واقعا عشق میاره.پایان
3 نظرات:
آقایون بین 30 تا 50 سال برای سکس سالم .اگه خونه دارید و اهل حال هستید تماس بگیرید:
09169544159
دمت گرم خيلي باحال بود- اي كاش منم يه همچين جرياني برام رخ بده - دمت گرم
شهناز خانوم از كجايي ؟ چند سالته ؟
ارسال یک نظر