ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

آشفتگی

ازبودن توی بغلش لذت میبردم.وقتی صدام میکرد و گونه هام را میبوسيد.آخ خ خ که چقدر میبوسيد و خوب میبوسيد.چيکار برات کنم عزيزم؟؟؟ نمیدونم??? حالت بدی بود نه اينکه نخوام.شايد بيشتر ازهرچيز تودنيا اون لحظه میخواستم میترسيدم.ترس ازبهم خوردن دوستی خوب و صميمی مون.دوست خوب و مهربون باچشمهای درشت و مشکی و مژه های بلند.دلسوز با محبت و حالا پيش اومده بود.يعنی شهوت پاشو وسط گذاشته بود؟؟؟ خوب میترسيدم.حسابی هم میترسیدم.نمیخواستم ازدستش بدم.اگه اتفاق نمی افتاد حتی اگه ازدواج میکرد.دوست بوديم.شريک غم و شادی و رازدار هم.ولی اينطوری دلم میخواست با صدای بلند و های های گريه کنم.باعث خودم بودم فقط خودم.نياز به يک شونه گرم و مهربون نه فقط برای سکس بلکه برای التيام روح.همين.درواقع اگه دخترم بود همين کارو میکردم و اون وقت بوسه اين ميون خودشو انداخته بود وسط و آتيش داغ شهوت.بوسه؛ بوسه؛ و غرق در بوسه و تاپم که خيلی راحت دراومده بود.طفلی از ديدن قيافم وحشت زده شده بود چی شده بود که من وراج دهنم کليد شده بود.شايدم نشده بود.توضيحی نداشتم بدم.نمیتونستم چجوری بايد بگم که با تمام وجود دوستش دارم.دوستیشو احوال پرسي هاشو و تقسيم حرفای روزانه و رازها رو.تلفنهای هرشبشو که میدونستم فقط برای شکستن تنهائی منه و صدای مردونه اش رو و اينکه حرف زدن باهاش بهم ثابت میکنه که هنوز زنده ام.معدود کسی که فارسی خالص حرف میزنه و اصراری به لهجه کاذب انگليسی برای کلاس نداره.افتخار به ايرانی بودنشو.ساده بودن و معيارهای قديمی دوستی و قلب پرازمحبت و اماده به خدمت برای کمک به همه.تا فارسی يادم نره.تا يادم نره که خوبی هنوز کامل نمرده.تا يادم نره کجا بزرگ شدم و ازهيجان پريود شدم.بيشتر عصبی شدم. نمیدونستم چيکار کنم. میديم رنج میکشه ولی خودشو نگه میداره و منم خوب اوضاع دخترا فرق میکنه کافيه يک داستان بد رو مجسم کنن تموم شهوتشون از بين میره?? سعی میکرد يادش بره.بخوابيم. میدونستم عوارض داره ظاهر میشه دل درد سر درد.حالا ديگه روم نمیشد بگم پريودم شدم?? زدم زير گريه؟؟ عين روانيها؟؟ عزيزم باشه عزيزم.اشکال نداره چی شده؟؟؟ بهم بگو.چشمامو میبوسيد باشه کاری نمیکنم به خدا برای اين نيومدم پيشت.من میدونستم برای اين نيومده با تموم سلولای وجودم میدونستم.تشويقم میکرد بخوابم.نمی تونستم.داغون تر ازاين حرفا بودم.عقربه های ساعت از روی شماره ها با تنبلی میگذشتن ۱ و ۲ و ۳ و ۵!هنوز حشری بود درواقع کیررررررش راست مونده بود درد میکشيد ولی هيچی نمیگفت?? بسه نه ديگه نمیتونم بغلش کردم.نه عزيزم نمیخواد مهم نيست دستمو آروم کشيدم روی دلش آخ خ خخخخخخخ.با خجالت درحالیکه دامنمو درمياوردم گفتم پريود شدم؟؟؟؟ دلش برام سوخت.مهم نيست عزیزم.کاندوم آوردم خنديد.خنديدم. تو بی نهايت بوسه ها به ابد میرسيدم .منم بوسيدمش همه بدنشو. تا بحال بدنی به اين مرتبی نديدم.تعريفش سخته همه چی جای خودش و اندازه ای که بايد باشه.سفت و محکم از ديدن کیررررررررش جا خوردم.۵ ساعت همين اندازه مونده بود بزرگ و راست و واقعا کشيده.ازخودم بيشتر بدم اومد.عين ساديسميها عمل کرده بودم.تموم مدت درميون بوسه ها بازی با موهام گوشهام يک لحظه نبود که نپرسه خوبی؟؟؟ برای دختر اين خيلی مهمه خيلیییییییییی.هنوز منگ بودم منی که هميشه مهار سکس و دراختيار میگيرم و طرفمو به بازی میگیرم؟؟ نمیدونستم دربرابر اين دريای محبت چيکار کنم؟؟؟ کار آخرو انجام بدم؟؟؟؟ بايد سوال میشد؟؟؟تا بحال اينو تجربه نکرده بودم.با تکون دادن سر گفتم آرههههههه کرد تو کووووووسسسسمممممممم.وایییییییییییی.دوست داشتم از ته دل جيغغغغغغغغغغ بزنم با وجود ژل روی کاندوم و خيسی حاصل از پريود.کاش پنجره باز نبود.چقدر داغ غ غ سفتتتتتت و بلنددددددد بود.آ ه ه ه ه.وجود در وجود حل میشه.آبمو بريزممممممم توشششششششششش؟؟؟؟ آرههههههههههههههه.داشتم ارضا میشدم.دوست داشتم باهم آبمون بياد و داغی آب رو از روی کاندم توی اعماق وجودم حس کردم.جووووووووووووووون.وقتی چشمامو تو بغلش بستم دور ازنگاهش اشک ريختم.میدونستم ديگه دوستی بين ما وجود نداره.پـایـان

1 نظرات:

ایرانی گفت...

قشنگ و پر احساس بود ولی علت جدایی رو خوب متوجه نشدم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر