ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

امیر و ترانه قسمت اول

اين داستان تقديم به علي آقاي عزيز و خانم گلش که قولش رو بهشون داده بودم و تقديم به همه دوستان عزيزيکه عاشق سکس ضربدري هستن.........من اميرم 10 ساله كه ازدواج كردم و خيلي خوشبختم و ترانه همسرمو خيلي دوست دارم.اونم همينطور رابطمون عاشقانه شروع شد و بي نهايت احساسي بود و پس از پايان دوران تحصيل باهم ازدواج كرديم ترانه دانشجوي پرستاري بود و من هم داشتم درسمو تموم ميكردم كه باهم آشنا شديم .من درحال حاضر مدير فروش يه شركت خصوصي هستم و ترانه هم تو يه بيمارستان خصوصي درجه يك رئيس پرستارهاي بخشه ارتوپدي است.منو ترانه فوق العاده تشنه سكسيم.ازهمون دوران نامزدي كه همديگه رو ميديديم به روشهاي مختلف باهم سكس داشتيم و ازهرموقعيتي براي دستمالي هم استفاده ميكرديم.ترانه اوايل بخاطر شغلش خيلي ميترسيد كه من از اون مرداي شكاك باشم و بخوام هي تومحل كار چكش كنم و يا اگه شيفت شب موند من بخوام شكاك بازي دربيارم اما من همون اول آب پاكي رو ريختم دستش كه منو با مرداي امل و بي فرهنگ مقايسه نكن.تومحل كارت هرچي ميگذره بمن مربوط نيست و هر مدل لباس وآرايش كه خواستي ميتوني كني و محدوديتي دراين مورد نداري .توهم يه انساني و هرمدل كه دوست داري و دلت ميخواد ميتوني فكر كني و لباس بپوشي و از زندگيت لذت ببري.فقط بهش گفتم كه تو رابطه با مرداي ديگه مواظب باش وابسته احساسي نشي كه باعث بهم ريختن زندگيت شه و توي احساست نسبت بمن تاثير بذاره.خلاصه اينكه خيلاشو راحت كردم كه من مرد حساسي نيستم و تعصب به زن رو غيرت نميدونم وبهش فهموندم كه اين حرفا ديگه قديمي شده.ترانه با شنيدن اين حرفا خيلي خوشحال بود و بهمين ترتيب زندگيمون رو به جلو و سكسي عشقولانه پيش رفت و ميره موقع سكس به زنم گفتم كه هيچ محدوديتي نداري و هرحرف و كار و مدلي كه به بدنت لذت ميرسونه رو بگو تا انجام بديم.مثلا بعضي وقتا كه خيلي همسرم خستس من براش با دست چوچولش رو ميمالم تا ارضاشه و يا اكثر وقتا برا اينكه اون بمن حال بده بهم كوووووووون ميده با وجوديكه سوراخ كون تنگ و داغي داره و براش كمي درداوره اما براحتي بهم كووووووون ميده.البته منم طوري ميكنمش كه حال كنه و درد رو از ياد ببره.ترانه سينه هاي خوبي داره و کووووووون و پاهاش هم كاملا باهم تناسب دارن و اون مدلهايي كه تو روپوش پرستاري كاملا کون و سينه هاش خودنمايي ميكنن.باوركنين بعضي وقتا عكسايي كه با لباس لختي ازش گرفتمو ميذارم جلوم توي كامپيوتر و باهاش جلق ميزنم و خودشم ميشينه نگاه مكنه و آخرسركه آبم اومد همشو از سركيرررررررم ميمكه و ميخوره و ميگه كه خيلي از ديدن اين كارم حال ميكنه.ترانه توي مهمونيا كاملا راحت لباس ميپوشه و به هيچ قيدي بند نيست و گاهي وقتا كه همكاراي مرد و زن و يا دوستان پسر و دختر دوران دانشگاهشو دعوت ميكنه بصورت مختلط و يا زمانيكه دوستاي من ميان خونمون فقط يه تاپ يه تيكه كه تا روي باسن و كمي روي رانها رو پوشش ميده ميپوشه و دو تا بند تاپ هم كمي روسينشو ميپوشونه واز زير شورت هم نميپوشه و تموم هيكل لختش معلومه و وقتي هم دولا ميشه چيزي تعارف كنه تموم كووووون و كوووووسش ميفته بيرون و براحتي قابل ديدنه.خلاصه ميبينم كه دوستاي من يا همكاراي مردش خيلي جلو خودشونو ميگيرن كه ازحالت عادي خارج نشن اما ميدونم كه سخته و ترانه هم اينو ميدونه.يكي دوبارهم بهش اشاره كردم كه دوست من كيرش آنچنان راست شده كه براحتي از رو شلوارش معلومه ولي نميتونه كاريش كنه معلوم نشه.ترانه بهم ميگه امير جون توروخدا اگه از طرز لباس پوشيدن من ناراحتي ميشي بگو منم بهش ميگم اين سوال تو منو بيشتر ناراحت ميكنه واينكه منو شبيه مرداي بي فرهنگ ميبيني درد آوره برام.ترانه گاهي هم با همكلاسي هاي سابقش برنامه دوره اي كوه نوردي يا مهموني ميذارن و گاهي وقتا هم با رضايت من تنهايي ميره تو اين پارتي ها.تو محيط كار خيلي با همكاراي مردش راحته و بعضا هم مياد واسه من تعريف ميكنه كه چجوري بعضي از همكاراي مردش باهاش شوخي ميكنن و يا اس ام اس هاي سكسي واسش ميفرستن ومن هم ميخندمو ريلكس به حرفاش گوش ميدم اوايل گاهي وقتا فكر ميكردم ميخواد حساسيت منو بسنجه اما بعدا فهميدم كه رو اعتمادي كه بمن داره و ميدونه من متعصب نيستم اين حرفا رو بهم ميگه.ترانه يكي دوبارهم يه دي وي دي سكسي از بيمارستان اورده بود كه تماما مربوط به سكس گروهي و چند مرد با يك زن بود.خودش گفت يكي از پرستارهاي خانم بهش داده اما بعدا كه داشت راجع بش تلفني با دوستش حرف ميزد يهو وسط حرفش لو داد كه از يكي ازهمكاراي مرد بيمارستان گرفته فيلمو وقتي ديد لو رفته با خنده بهم گفت كه ترسيده كه من ناراحت بشم چون دراين مورد خواص عكس العمل منو نميدونسته.وقتي بهش لخند زدم و لبامو رو لباش گذاشتم فهميد كه فكر احمقانه اي كرده و بعد ازمن معذرت خواهي كرد و خيلي قربون صدقم رفت كه من اينطوري فكر ميكنم و براش ارزش قائل ميشم و دموكرات برخورد ميكنم.يه شب وقتي مشغول سكس بوديم و از كوووووووون داشتم ميكردمش بهم گفت امير جووووووون ميخوام يه مطلب بهت بگم.گفتم بگو.ترانه گفت: دوست داري يه مرد ديگه منو بكنه؟؟؟ دوست داري دوست پسر داشته باشم؟؟؟ منم كه داشتم آروم آروم توكون تنگ و گرمش عقب و جلو ميكردم گفتم تو چي؟؟؟ دوست داري بدن لخت يه مرد بدن گرم و لطيفتو لمس كنه؟؟؟ ترانه ناله اي از شهوت كرد و گفت آرهههههههههه عزيزمممممممم.ميميرمممممممممم براشششش.بعد كونشو محكمتر عقب جلو كرد بدون اينكه احساس دردكنه وآروم لبشو رو لبام گذاشت و زبونشو كرد تودهنم و گفت اجازه ميدي با سامان همكارم دوست شم؟؟ خليلي وقته دنبالمه و ميخواد باهاش دوست شم؟؟؟ من سامانو ميشناختم.هموني بود كه ترانه ازش فيلم سكسي گرفته بود.يه بارم كه رفته بودم بيمارستان دنبال ترانه تواتاقه ترانه ديده بودمش.پسر جذاب و خوش تيپي بود.توهمون حال كه داشتم از ترانه لب ميگرفتم گفتم ترانه جان تو هركاري كه ازش تو سكس لذت ميبري رو انجام بدي من ناراحت نميشم فقط از وابستگي احساسي ميترسم.ترانه گفت:توكه ميدوني سامان خودش زن داره و رابطش با زنشم خوبه.اما ما فقط ميخوايم باهم سكس داشته باشيم.توبيمارستان سامان همش چشمش دنبال منه و همش خودشو بهم ميماله و ميگه عاشق اندام سكسي منه.اما من زياد بهش رو ندادم و اين آخري هم بهم يه فيلم سكسي داد چون گفته بودم كه شوهرم هم به فيلم سكسي علاقه داره.ترانه همينطوركه لباي منو ميخورد از سامان ميگفت.من تا اون روز نميدونستم كه از شنيدن حرف سكس زنم با مرد ديگه اينقدر حشري ميشم اما اون شب همينطوركه ترانه داشت حرف ميزد داشتم از شدت شهوت ميمردم.ترانه گفت امير نظرت چيه؟؟؟.ميخوام توهم با اين رابطه موافق باشي.منم در يك جمله جوابشو دادم ترانه جون هركاري تو سكس دوست داري بكن و دوست پسرتم نوش جونت.هركاري ميخواين باهم كنين با شنيدن اين جمله ترانه ناله اي از شهوت كرد و گفت آبتو بريز تا آخرش تو كووووووونم واييييييييييي اميرررررررررر منم چند لحظه بعد اينكارو كردم بعد از ترانه خواستم كه بشاشه تو دهنم چون من اينكارو خيلي دوست داشتم منتها وقتي ترانه خيلي حشري بود اين خواهشمو برآورده ميكرد و براحتي درمواقع ديگه زير بار نميرفت خلاصه دهنمو زير چاك كووووووووس ترانه باز كردم و اونم شاش گرمشو با فشارررررررر خالي كرد تو دهنم.بي نهايت شاش خوشمزه اي داشت و هيچوقت شاشش شور يا بد مزه يا پررنگ نبود براهمين من واقعا از خوردن شاش ترانه لذت ميبردم.فردا صبح كه از خواب بلند شديم ترانه تورختخواب نگاهي بمن كرد و گفت از حرفاي ديشبم كه ناراحت نشدي اميرم؟ گفتم نه عزيزم خيلي هم لذت بردم.گفت:پس هنوزم ناراحت نميشي اگه منو سامان باهم باشيم؟؟؟ گفتم نههههههههه.هرچقدر بيشتر از سكس لذت ببري جوونتر ميموني و آرامش بيشتري داري سامانم اونطوركه ميگي قصد خراب كردن زندگيتو نداره و فقط پاي سكس درميونه.پس چرا بايد نگران باشم هرچي ميتوني به بدنت لذت برسون.ترانه باخوشحالي 10 دقيقه فقط لبو زبونمو خورد و بعد آماده شد رفت بيمارستان.خلاصه قرارشد كه ترانه يه شب با سامان قرار بذاره بعنوان مهمون بياردش خونه.البته قرار گذاشتيم سامان اولش نفهمه كه من راضي به اين رابطه هستم تا بعدا مشكلي براي سوءاستفاده بوجود نياد.عصر شد و من و ترانه ازسركار برگشته بوديم من ترانه رو بردم حموم و تموم پشماي كوسشو اصلاح كردم و موهاي دور سوراخ كونشوهم زدم و كلي به بدنش رسيدم تا جلوي سامان يه سكس لذتبخش داشته باشه.ساعت 8 شب بود كه سامان زنگ رو زد و ترانه رفت استقبالش.با يه تاپ سفيد يه تيكه چسبون و تنگ كه فقط روي باسنشو ميپوشوند و بندهاش هم كمي رونوك سينه ش رو مخفي ميكرد.با سامان دست داد و بمن معرفيش كرد.من و سامان هم كمي باهم خوش و بش كرديم و احوالپرسي معمول.الحق كه سامان پسر خوش تيپي بود و با اين تي شرتي هم كه پوشيده بود خيلي توچشم ميزد.خلاصه رفتيم رومبل نشستيم و ترانه هم مشغول پذيرائي شد.من بدجوري حشري شده بودم.ازاينكه فكرشو ميكردم اين پسر امشب قراره كيررررررررشو توي كووووووووس و كووووووون ترانه كنه و هردوشون لخت توبغل هم قراره عشق بازي كنند بدجوري راست كرده بودممممممم.ترانه هم مشغول حرف زدن با سامان از اتفاقات محل كارش شد و منم گوش ميكردم.دراين بين منم رفتم و3 تا گيلاس مشروب ريختم و آوردم و به ترانه و سامان تعارف كردم.ترانه با سامان رو يه مبل دونفره كنارهم نشسته بودند و ترانه يكي از بنداي تاپش افتاده بود از سرشونش پايين و قسمت زيادي از سينش معلوم بود و سامان هم با ولع و بطور نامحسوس به سينه ش نگاه ميكرد.مشروبها روكه خورديم ترانه و سامان حرفاشون تموم شد و ترانه پيشنهاد كرد شام بخوريم.همگي قبول كرديم و سفره شامو چيديم.بعداز شام من به سامان شلوارك راحتي از اين نازكها دادم كه بپوشه و راحت باشه و گفتم تي شرت و زيرپوششم دربياره و فكركنه منزل خودشه خودمم با يه شرت تنگ كه كيررررررمو كامل نشون ميده نشستم تا سامان هم راحت باشه.قرارم با ترانه اين بودكه من به بهانه سردرد از سامان معذرت خواهي كنم و برم تواتاقم بخوابم و وقتي سكس اونا شروع شد برم ديدشون بزنم.بعداز شام مشغول ورق بازي شديم و وسطاي كار بودكه من به ترانه گفتم سرم بدجوري درد ميكنه.شايد بخاطر مشروبه.سامان گفت خوب بريد دراز بكشيد يه كم حالتون جا مياد؟؟.گفتم نه من بايد اينجور مواقع بخوابم تا صبح حالم سرجاش بياد.سامان گفت هرجور راحتي من الان رفع زحمت ميكنم.گفتم نه بابا اين حرفا چيه من با شما راحتم شما تشريف داشته باشين من ميرم يكم بخوابم.اينجا منزل خودتونه هرجوركه ميخواي راحت باش.بعد بلند شدم و به حالت بيحالي رفتم تواتاقم درو هم بستم تاسامان خيالش راحتشه.يكم كه گذاشت يه سكوت محض برقرارشد شايد حدود نيم ساعت و بعد رفتم ازتو پنجره پاسيو آروم توي پذيرائي رو ديد زدم.ترانه و سامان ايستاده همديگه رو بغل كرده بودند و آنچنان مشغول عشقبازي بودند كه انگار شيرين و فرهادن سامان لب و زبون ترانه رو آنچنان با ولع ميخورد كه ترانه نميتونست كاري كنه.سينه هاي ترانه هم كاملا بادكرده و برجسته شده بود و با دستهاي سامان داشت نوازش ميشد.البته هنوز لباساشونو درنياورده بودن.ترانه بعدا گفت كه سامان خواسته بيشتر از رولباس دستماليش كنه.عشقبازي ترانه و سامان ادامه داشت تا اينكه ترانه شلوار سامانوازپاش درآورد و كير سامانو مثل يه تيكه گوشت لذيذ كرد تودهنش و شروع كرد به مكيدن و خيس كردن خايه ها و سراسر كيرررررر سامان و آبم از دوردهن و لب ترانه همينجور ميريخت بيرون.نميدونستم كه اينقدر ترانه قشنگم خوب ساك ميزنه؟؟؟.البته برامنم خوب ساك ميزد اما ديدن ساك زدن ترانه براي كير مرد ديگه يه حال ديگه اي داشت.كمي كه ساك زد سامان هم ترانه رو لخت كامل كرد و بعد هردو با بدن لخت آنچنان همديگه روبغل كردن كه من از ديدن اين صحنه شروع كردم به ماليدن كيرررررررررررممممم.سامان داشت ذره ذره بدن ترانه رو ميليسيد و لبهاي جانانه و پرآب ازش ميگرفت و كووووون و سينه وشكم ترانه رو بزيبائي نوازش ميكرد.تو همون حال وسط پذيرائي بصورت 69 روهم دراز كشيدند و شروع كردن به ليسيدن كوس و كير و خايه و كون همديگه.ترانه عاشق اين بود من سوراخ كونشو با زبون محكم بليسم و الانم دقيقا سامان داشت همينكارو براش ميكرد.طوريكه ترانه ازخود بيخود شده بود و التماس ميكرد به سامان كه محكمتر سوراخشو بليسه و خودشم با شدت بيشتري ساك ميزد البته بعداز يه كم ساك زدن توف و آب دهنشو تودهن سامان خالي ميكرد و اونم با ولع همشو ميخورد.تو اين بين ناگهان يه حركتي ديدم كه جاخوردم؟؟؟؟.ترانه يدفعه از روي سامان بلند شد و كووووووسشو گذاشت رو دهن سامان و بعد ناگهان شاشو با فشارررررررر تو دهن سامان خالي كرد.شاشش همينطور پاشيده ميشد تودهن و لب و صورت و همه صورت سامان و اونم با ولع داشت قطره قطره شو ميخورد و ميگفت بازم ميخوااااااممممممممم شاش كمههههههههههه رو كيررررررررررم  بريننننننن روكيررررررممممممم ان کنننننننننن؟؟؟ ترانه هم كه ازخود بيخود شده بود سوراخ كوووووون نازشو رو كيررررررر سامان تنظيم كرد و درحاليكه لمبرهاي كونشو با دست باز كرده بود بعد از دادن يه گوزآروم تموم شامي رو كه خورده بود از طريق سوراخ كونش خالي كرد رو كيرررررر سامان و سامان همون لحظه با ناله گفت ترانه جوووووووووونم فدايييييي انت شممممممممممم قربون ان گرمت شمممممممممم.بعد ترانه رو بدن سامان دراز كشيد و مشغول لب گرفتن شدن.داشتم شاخ درمياوردم؟؟؟.نميدونستم كه از ديدن ريدن ترانه رو بدن يه مرد ديگه اينقدر شهوتي ميشم.نميدونم چجوري براتون وصفش كنم.فكر ميكردم من جزو معدود مردايي هستم كه از خوردن شاش زن لذت ميبرن اما سامانو كه ديدم فهميدم ازمن پيشرفته ترش و كله خرابترشم هست چون ترانه بعدا بهم گفت سامان ازش خواسته روش ان كنه چون عاشق ديدن ان كردن زناست البته حاضر به خوردن نيست و فقط اين مدلي از اسكت بازي لذت ميبره.من باورم نميشد كه ترانه از اينكار خوشش بياد اما بعدا بهم گفت وقتي حشري ميشه حاضره هر نوع سكسي رو تجربه كنه و اينكارهم با رضايت خودش بوده...ادامه دارد....

4 نظرات:

ناشناس گفت...

عالی بود فقط امیر جون میشه فیلمه سکس مادر با پسر با صدا بذاری حجمش تا 10 مگ باشه قربونتم

ناشناس گفت...

داستان سکس آرش و من و مامان
لطفا این داستان رو واسه دانلود بگذارید
مرسی

KIAN_DUBAI گفت...

amir joon alli bood khaste nabashi vaghean ke karet tak hastesh ye dastan dar morede sex ba dokhtare famil va dar sharayete sakht bashe bezar mamnoon misham azat ba maram MERC

matin گفت...

امیر جون ما که همیشه کشته مرده اون مرام گل هستم داداش همیشه ما رو با داستانهای توپت شرمنده کردی خیلی دوست دارم داداشم خیلی با حالی

 

ابزار وبمستر