ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 16

این کار مامامان برام یه حرکت رویایی و فوق العاده بود . فکر می کردم دارم خواب می بینم و تو آسمونا دارم پرواز می کنم . با این حال دوست داشتم واسش ناز کنم . یه خورده خودمو واسش لوس کنم . با این که قرار داد امضا کرده بودیم که خق اعتراض نداریم و این روزو باید پناه ببریم به شخصیت انسانی و اصل و فطرت خودمون با این حال وقتی که کیر یکی دیگه رو تو کوس و کون مامان می دیدم و می دیدم که چطور داره حال می کنه و بالا و پایین می پره جیگرم آتیش می گرفت . پس اون همچین نیازی داره و تو فکرش هم هست . یعنی همه زنا در ضمیرشون عاشق و خواستار اینن که چند تا کیر بهشون حال بده ؟/؟ مثل ما مردا به یکی قانع نیستن ؟/؟  از مامانم یه تصور دیگه ای داشتم . هر چند یه خورده وضع واسم عادی شده بود و با گذشت زمان حس می کردم این مسئله رو بهتر و راحت تر هضمش می کنم -آریا چته یه کیر دیگه رو تو کوس من دیدی ناراحتی ؟/؟ پسرم منم باید ناراحت باشم که یه عمره بچه بزرگ کردم بره به یه زن دیگه حال بده . امروز از دو جهان آزادیم . باید حال کنیم و صفا . ببین همه توجهشون به طرف ماست . بیا ما هم بریم یه گوشه ای . من و مامان از جامون بلند شدیم . با با رفته بود به خاله بزرگه ام چسبیده بود . پسرعمو آرمین داشت آرمیلا رو می گایید و پریسایی که این چند وقته کلی با کیر من حال کرده بود داشت به پسر دایی من کوس می داد و چه جوری هم خودشو به آب و آتیش می زد . مامان جاهای مخفی خونه رو به خوبی می شناخت -بیا عزیزم از این طرف بریم فقط مراقب باش کسی تعقیبمون نکنه . هر اتاقی که سرک می کشیدیم یکی دو جفت مشغول بودند . یه گوشه ای دو تا مرد افتاده بودند به جون یه زن . رفتیم تو یکی از اتاقها و درو از داخل بستیم . مامان کلید داشت و قفلش کرد -حالا فقط منم و تو -مامان می دونی این کار خلاف مقررات نیست ؟/؟ -چه خلافی ! مگه ما داریم خلاف می کنیم ؟/؟ در بخشنامه چیزی در این مورد نوشته نشده . بیا عزیزم . می دونستم . از همون روزای بچگی ات می دونستم که یه روز کیرت به اندازه ای می رسه که دل همه دخترا رو می بره .. حالا دیگه مال خودمه . مامان رو من طاقباز شده دراز کشید و کیرمو گذاشت تو دهنش . با یه آهنگ تو دهنی کیفشو نشون می داد . بدنش سفید تر و سفت تر و خواستنی تر از تن و بدن زن عمو بود . تا حالا که این دومیش بود چهل سال به بالا به تورم خورده بود -آریا جون تو دوست نداشتی حال مامانتو بپرسی ؟/؟ -چرا ولی روم نمی شد -دیوونه امروز که از این حرفا نداریم . وقتی که دیدم زن عموی پرروت با چه حرص و اشتهایی خودشو تسلیم تو کرده داشتم آتیش می گرفتم -نکنه به خاطر رقابت با اون اومدی طرفم مامان؟/؟ کف دستشو دور کیرم حلقه زد و اونو چند بار محکم به صورت و سینه هاش کوبید و گفت من به خاطر این اومدم عزیزم ..این .. این .. نوک زبونشو روی سر و سوراخ کیرم یه جوری می کشید که پوست تمام تنم دچار رعشه و لذت خاصی می شد . تصمیم داشتم در نهایت تو کوس مامان آب  نریزم و ذخیره کنم برای کوسهای دیگه . ولی اون هیجانی که مامان بهم می داد داشت منو از این تصمیم بر می گردوند . بی اراده شده بودم . فکرشو نمی کردم که مامانو هم بتونم تسلیمش کنم . هر چند من حالا تسلیمش بودم -الیا الیای نازم باورم نمیشه -باورت شه این مامانته . مامانته که داره کیرتو واست ساک می زنه . اگه باورت نمیشه کاری کنم که بیشتر باورت شه -آره مامان آره مامان .. اومد و رو کیرم نشست -مامی نمی دونم چی بگم -هیچی نگو آریا فقط حالشو ببر فقط بدون که این مامانته که اونجوری که عشقته بهت حال میده -وبه مردای دیگه -به تو بیشتر حسود ! خوشم میاد آریا جونم حسودیش میشه -مامان من حرص می خورم تو لذت می بری ؟/؟ا ینو که گفتم اون که رو من نشسته بود یه حرکتی به کونش داد و کیرم رفت تو کوسش . دیگه غمهای دنیا از یادم رفت و به هیچی فکر نمی کردم . لذت بود و لذت . مامان خودشو رو من حرکت می داد و فرماندهی رو در دست گرفته بود . نه نه نباید به این زودی آبمو خالی کنم -مامان دوستت دارم -منم دوستت دارم . آریا ببین کوسسسسسم چه جوری داره کیییییرررتو می بوسه . لبات نمی خواد لبای مامانتو ببوسه ؟/؟ دستامو دور کمرش حلقه زدم  و اونو محکم فشردمش وبه طرف خودم نزدیک کردم . حرکات کون مامان کند شده بود . چون فشار دستام رو کمرش زیاد شده بود . عطر موهای سیاه و بلندش که یه طرفش افتاده بود رو یه طرف صورتم مستی هوسمو بیشتر می کرد . سینه های الیا سینه هامو داغ کرده بود . حالا این الیا جونم بود که با نفسهای تند و تب هوسش ازم می خواست که اونو به ارگاسم برسونم . با بوسه هام وسوسه ترش کرده بودم . نمی خواستم به این زودی مامانو ولش کنم بره پی کیر های دیگه -مامان عزیزم الیا ی خوشگلم . عاشقتم . یه لحظه که مامان شل شده بود کیرمو از کوسش بیرون کشیدم . مامان گلمو بغلش کرده رو میزقدیمی ناها رخوری قرارش دادم . لاپاشو باز کرده و زبونمو کشیدم روش -واییییی آریا آریا دارم می سوزم . به شدت تقلا می کرد .. عزیزم منو ببند بذار بسوزم قلبم از حرکت وایسه .. الیا زده بود به سرش . شایدم حق داشت . دستاشو با طناب به میله های کنار پنجره بستم و پاهاشم به دو طرف میز . دیگه در مقابل میک زدنها و گاییدنهای من تکون بخور نبود . این همون چیزی بود که اون می خواست .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

10 نظرات:

ar@sh گفت...

nemidunam chi begam!
Faqat mitonam begam zibatar az hamishe

دلفین گفت...

سلام ایرانی عزیز عالی بود

دلفین گفت...

ایرانی عزیز یه داستان درباره یه مامان وپسرش بنویس که مامانه برای پسرش تولد سکسی میگیره که پسره دوستای خودشو ومامانه هم دوستای خودشو دعوت میکنه ولی اینکارو مامانه وپسرش ودوستای مامانه بانقشه انجام میدن ولی دوستای پسره از این ماجرا خبر ندارن لطفا داستانو از زبونه مامانه بنویس مرسی.دلفین

ایرانی گفت...

درود بر آرش گل آریایی ..چون همیشه سپاس از پیام دلگرم کننده ات ..ودرود بر تمام انسانهای خیرخواه از هر نژادی به ویژه آریایی ...ایرانی

ایرانی گفت...

دلفین عزیزم سوژه جالبی مطرح کردی یه خورده از در خواستهای قبلی رو که تموم کردم حتما میرم سر وقتش .متشکرم ..ایرانی

جيبر گفت...

بازم طبق معمول گل كاشتي

matin گفت...

خیلی عالی حرف نداره داداش گل کاشتی

ایرانی گفت...

جبیر و متین عزیزم در مقابل گلهایی مثل شما این سبزه ها که چیزی نیست ..ایرانی

مرتضی گفت...

نمیدونم چه جوری قلم زیبات رو ستایش کنم.

ممنونم از این همه خلاقیت

ایرانی گفت...

داداش مرتضی این نظر لطفته ممنونم از دلگرمی دادنهات و همراهی همیشگی ات ..ایرانی

 

ابزار وبمستر