ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان آمپولی من 17

خانوم دکتر فریده داشت با دستام حال می کرد ومنم از تماشای کونش لذت می بردم . هریک از کونهایی رو که می دیدم یه جاذبه خاص خودشو داشت . یکی گرد یکی درشت یکی برجستگی خاصی داشت . کون عزیز رو بهش نمره کمتری می دادم ولی کون خانوم دکتر همه خصلتهای خوبو داشت . هم گرد بود هم تپل هم بر جسته . یه جوری بود که دلم نمیومد ازش دل بکنم . همونجا زوم کرده بودم هم می شد گفت سفته وهم وقتی با دستام اونو به این طرف و اون طرف بازش می کردم وکف دستمو روش می گردوندم با یه حالت ژله ای خاصی می لرزید . چقدر از این لرزش خوشم میومد . دست راستم رو رو کونش نگه داشته ودست چپمو گذاشتم لای پای فریده جونم . کوسش یه خیسی خاصی داشت و منم دستمو این بار توکوس مامان فتانه جون فرو کردم -بخواب روم عزیزم . بیفت پشتم . دراز بکش . دستت توی کوسم باشه . حرفاشو با جون و دل گوش کردم وکاملا خودمو انداختم روش . می دونستم که می تونه وزن منو خیلی راحت قبول کنه . صورتمو به صورتش مماس کرده و به چشاش نگاه می کردم . چشاش مرتب باز و بسته می شد وبا حرکت دستم تو کوسش یه هماهنگی خاصی داشت . وقتی فشار دستم بیشتر می شد وبه طرف داخل کوس می رفت چشاش بسته می شد ووقتی دست به عقب بر می گشت چشاشو با یه خماری و هوس خاصی باز می کرد . لبمو گذاشتم رو پس گردنش وبا دندونام آروم گازش می گرفتم .  دیگه هیشکی به من و اون کاری نداشت . هر کی سرش گرم کار خودش بود . شاید میدونو واسه ما خالی کرده بودند . یواش یواش از گردنش رسیدم به شونه هاش .-رویا عزیزم هر جای بدنمو دوست داری میکش بزن . حالا دیگه نوبت بازوی فریده جون بود که اونو میکش بزنم وباهاش حال کنم . دوست داشتم کوسمو به یه جایی بمالم و حال کنم . بدن لخت فریده منو به هوس آورده بود . یه لرزش وخارش عجیبی تو کوسم احساس می کردم . هیجان عجیبی بود . دلم می خواست کوسمو یه جوری هم بخارونم و لذتمو پخش کنم . دستمو که از پشت توی کوسش فرو کرده بودم در آوردم و پس از یه دورزدن از طرف جلو دستمو گذاشتم تو کوسش . هر چند این جوری جلوی سرعت وفشار ضربه ام گرفته می شد ولی در عوض می تونستم کوس کوچولومو به کون فریده جون بمالم . این کاررو شروع کردم . کون گوشتی وبر جسته خانوم دکتر وقتی در تماس با کوس ناز و کوچولوم قرار می گرفت یه لذتی به من می داد که دوست نداشتم در اون لحظه این هیجان و خوشی رو با هیچ چیز دیگه تو این دنیا عوض کنم . خانوم دکتر که دید من از این حالت مالوندن کوس خودم به کون اون خوشم میاد از جاش بلند شد و قمبل کرد و زانوهاشو گذاشت رو زمین وکونشو گرفت به طرف من -رویا جون عزیزم می تونی کوستو رو کوس من فشارش بدی . راحت خودتو رو من بمال حال کن . لذت ببر -فریده خانوم این جوری که شما ارضا نمیشین . من باید به شما حال می دادم نه این که شما به من حال بدین .-دخترم عزیزم رویای قشنگ من . اینجا من و تو نداریم همه باید به هم حال بدیم . همه باید همو دوست داشته باشیم . این عشق و هوسیه که همه نسبت به هم داریم . کوستو به کوسم بمال هر دوتامون حال می کنیم . خانوم دکتر تا می تونست پاهاشو به دو طرف باز کرد وتا کوس خوشگل و نازش رو تو دیدم قرار داد من کوس کوچولومو کشیدم روش -ووووووییییییی رویا رویا جیغم داره میره آسمون . دارم آتیش می گیرم . اوخ که این دو تا کوس مث دو تا سنگ چخماق می مونه . انگار وقتی به هم می خورن یه جرقه ای زده میشه . رویا جون دارم می سوزم . دارم می سوزم کمکم کن ... راست می گفت خانوم دکتر . منم داشتم آتیش می گرفتم . رویا جون دوست داری بیشتر حال کنیم ؟/؟ کوسمون بیشتر آتیش بگیره ؟/؟ -آره آره .. خانوم دکتر فریده جون . یه دور بر گشت و روبروم قرار گرفت وپاهاشو تا می تونست به پهلوها باز کرد .-حالا از روبرو کوستو بنداز رو کوسم . خودتو چاکتو به چاک من بچسبون . بذار تا می تونیم حال کنیم لذت ببریم عشق کنیم جوووووون . راست می گفت . هر کاری که می گفت واسه خودش یه لذت و هیجانی داشت و منم کلی کیف می کردم . با این حال دوست داشتم اونو هم مثل فتانه به ار گاسم برسونم واول به اون توجه کنم . یه خورده که کوس به کوس کردم ترجیح دادم که دیگه  در بست فکرمو به این معطوف کنم که خانوم دکتر رو به ار گاسم برسونم . آخه اونم خیلی هوامو داشته بود و بهم توجه می کرد . کوسمو از رو کوسش ور داشتم وسرمو انداختم وسط پاش . اگه یه دهن دیگه هم داشتم بازم کوسشو نمی تونستم یدفعه تو دهنم جا بدم ولی تلاشمو می کردم تا بتونم اونو هم به ار گاسم برسونم . یواش یواش صداش بلند تر می شد وبیشتر می رفت تو کیف و حال . من که این حالتهاشو می دیدم تمام خستگی از تنم در می رفت و دوست داشتم بازم یه کاری بکنم که همه ازم خوششون بیاد و بهم افتخار کنن .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

6 نظرات:

ایرانی گفت...

باسلام ودرود به همه شما خوانندگان دوست داشتنی بالاخره پس از تلاش زیاد تونستم موفق شم .داستانهای سه شنبه و چهار شنبه رو با هم منتشر کردم که اگه این موش و گربه بازیهای اینترنتی ادامه داشت حداقل دوسه روزی رو کمتر حرص بخوریم . قابل توجه اون ور آب نشسته ها که بفهمن ما چه جوری این طرف مشغولیم و واسه خواننده هامون ارزش قائلیم وپس از ساعتها کمین نشینی بالاخره در شکار ثانیه ها موفق شدم .انتشار بعدی اگه خط راه داد میشه اول پنجشنبه با داستانهای ندای عشق 69 وهرکی به هرکی 15 ..ببینیم مهرشاد خان چیکار می کنه که منم تصمیممو برای پیام نویسی به عنوان سایت لوتی و...بگیرم .همه شما را به خدای بزرگ می سپارم ...ایرانی

سعید گفت...

واقعا ممنون که با وجود این سختی ها بازم به فکر خواننده هات هستی
از این که دیدم سایت با داستان جدید داره رو به میشه خوشحال شدم
ممنون بازم

ایرانی گفت...

سعید جان منم متشکرم از پیامهای دلگرم کننده ات. به امید بهتر شدن اوضاع و موفقیت و سلامتی برای تو و همه عزیزان ...ایرانی

ناشناس گفت...

یکی از بهترین برنامه‌های عبور از فایروال‌ها و محدودیت‌هایی که دولت‌ها برای کاربران ایتنترنت می‌گذارند، برنامه «یورفریدام» است . در این پست، راهنمای کامل استفاده از این نرم‌افزار نوشته می‌شود.


http://ariaman.freeblog.ir/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA/

ناشناس گفت...

معرفی وی پی ان رایگان برای عبور از فیلترینگ سایتها در ایران - OpenVPN

http://hpip.blogspot.com/2012/02/openvpn.html

ایرانی گفت...

با تشکر از راهنمایی و همدلی و همراهی دوست عزیز و آشنا ..این که به فکر همنوعان و هم درد های خود هستی جای بسی تقدیر است سر فرصت قسمت اول را بررسی خواهم کرد ولی اگر مخابرات پورتها را مسدود کند ....؟شاد و سرفراز باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر