ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ندای عشق 71

شاد بودیم و می گفتیم و می خندیدیم . حس نمی کردم که یک غریبه ام . همه اینها به برکت وجود ندا بود . شاید هم به برکت عشق صادقانه ام و رفتار ساده ام  که این دختر مهربون وخوشگلو شیفته خودش کرده بود .. دوباره داشتم خیس عرق می شدم . هرکی واسه خودش داشت راه می رفت و می خوند و می رقصید . طوری رفتار می کردند که انگار یه مجلس عروسی با شکوه داره بر گزار میشه . وقتی از من و ندا خواستند که با هم برقصیم نمی دونستم از کدوم طرف فرار کنم -نوید جونم خودم این دوهفته ای تا روز عروسیمون بهت یاد میدم که چطور برقصی . ندا دلشو نداره شوهر خوشگلش گوشت تنشو بخوره لاغر شه . حالا به دست و پام نگاه کن و با من حرکت کن . الان به یه بچه دوساله بگی واست می رقصه -آخه من دوست ندارم -منو که دوست داری ... بالاخره یه سرو دستی تکون دادم که منو به یاد چارلی چاپلین مینداخت .مامان خدیج و فاطمه خانوم و ندا و نازی چهار تایی یه رقاص بازی حسابی در آورده بودند . گروه جاز هم که مشغول بودند . وهر وقت خواننده شون خسته می شد ندا جون من جورشونو می کشید . اون شب با هر کی که از راه می رسیدم درددل می کردم . نازی که می گفت از همون اول فهمیده که من و ندا همو دوست داریم . همین حرفو فاطمه خانوم هم می زد . این برادر زن ما نادر خان که از همون اول طرفدار ما بود . از همون لحظه ای که اون آرتیست بازی رو در آورده و با دزدا جنگیده بودم ازم خوشش اومده بود .-راستی نوید من واست انگشتر نگرفتم یادت باشه -ای بابا ما که قرار نبود با هم نامزد کنیم همه چی خود به خود جور شد . یادت رفت قرار بود با هم بریم ته دریا ؟/؟... ساعت از دو نصفه شب گذشته بود . همه مهمونا در گوشه ای از این خونه درندشت و پنج واحده ماوا گرفتن و من و ندا جونم تو اتاق سایت خودمون سنگر گرفتیم -برادر مهربان نمیای بریم پیام بنویسیم ؟/؟-چرا خواهر خوب من . من آماده ام . زندگی ادامه دارد .. هردو زدیم زیر خنده -ندا خوب ما رو گرفته بودی ها -نیس که تو ما رو نگرفته بودی ؟/؟فکر کردی داری سر ما کلاه میذاری . راستی این همه لشگر کجا رفتن . انگار این واحدو واسه ما خالی کردن . ما که قصد کاری نداریم ندا جون . خیلی بد شد -تازه هم اگه داشته باشیم خلاف و گناه  که نمی خواهیم بکنیم -ندا جونم تا راس راسکی عروسم نشدی دست بهت نمی زنم -لطف می کنی نوید جان . اگه این جوره پس بوسیدن منم گناه داره -عزیزم من خودم بد تر از توام تا حالا رو که صبر کردیم بیا از شیرینی عشقمون لذت ببریم . ما اصلا با خونواده قول و قرار مهریه رو نذاشته بودیم فقط خدیجه جونم واسه احترام پیش ندا این حرفو مطرح کرد و ندا هم پس از این که گفت واسه اون این چیزا ملاک نیست ولی در نهایت گفت من فقط یه چیز میخوام یه جفت گوش نویدو ... اینو که گفت سه تایی مون زدیم زیر خنده . حالا که من و ندا تنها شدیم و به این موضوع فکر می کردم لذت می بردم از این که ندای من خیلی شوخ و بذله گو هم هست . با این که می دونستیم در واحد پنجم کسی نیست ولی درو از داخل قفل کردیم -نوید ازت ممنونم که این قدر به فکر بابام بودی . راستش خودم می خواستم باهاش گرم بگیرم ولی نه به این زودی وقتی که بغلش کردم و بوی تنشو احساس کردم یاد بچگیهام افتادم . همون بورو می داد . صورتش همون گرما رو داشت . نفساش همون نفس بود . گریه هاشو زیاد نمی دیدم ولی امروز با اشکهاش به من می گفت که به من و عشق و محبت من نیاز داره همونجوری که منم بهش نیاز دارم . شاید فکر نمی کرده که من و تو با هم خوشبخت میشیم . دونفری رفتیم رو تخت یه نفره ندا .-عزیزم انگاری باید چسبیده به هم بخوابیم . نمی دونم ندا من یه جوریم . امشب دلم اصلا نمی خواد بخوابم . دوست دارم همین طور بیدار باشم داد بزنم فریاد بزنم به در و دیوار بزنم و به همه دنیا اعلام کنم که من بیدارم . به اون چه که می خواستم رسیدم ودیگه به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادنش نیستم -ببینم پسر حالا اومدی سر عقل یه خورده صبر می کردی اینارو به جنازه ام می گفتی دیگه . تو یکی تا قیام قیامت دست از سرم بر نمی داری . ندا سرشو گذاشت رو سینه ام . یه خورده خودمو بالا تر کشیدم تا راحت تر بتونم سرشو روسینه عاشقم جا بدم وموهای صاف و نرم و سیاهشو نوازش کنم . ندا دفتر خاطراتشو از کناره تخت بر داشت و داد دستم وگفت عشق من اگه خوابت نمی گیره می تونی بعضی جاهاشو که مطالعه نکردی بخونی تا بفهمی که من چی کشیدم . بیشتر مطالب این دفتر رو نمی تونستم تو سایت بنویسم .. بخونش تا بفهمی که ندا چی کشیده . دفتر خاطراتو ازش گرفتم و اونو کنارم قرار دادم تا مطالعه اش کنم ولی اون لحظه بیشتر تمایل داشتم تا عشق پاکمو با تمام وجود نوازش کنم . چشاشو بسته بود و خودشو به من سپرده بود . چند دقیقه ای صبر کردم . با نوازشهای من به خواب رفت ولی من همچنان بیدار بودم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

عالی بود داداش...

ممنون

ایرانی گفت...

متشکرم آشنای عزیزم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر