ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

چشم پوشی 8 (قسمت آخر)

طوری هم اونو می گاییدم که با هر ضربه ای که در اثر گاییده شدن کوسش به کونش می خورد مثل ژله می لرزید . با سوراخ کونشم بازی می کردم .-چیه دوست داری اونجارو هم گرد گیری کنی -تا صاحب خونه نظرش چی باشه -صاحب خونه خودتی پسرم . اون باشه برا وقتی که رفتیم تو اتاق .-مامان یواش تر آروم تر دو نفر دیگه هم تو خونه هستن -من فقط خودمو می بینم . خیسی کوس مامان کیرمو طوری روون کرده بود که می تونستم با سرعت زیاد وبدون خستگی اونو بکنم .-اوه که من چقدر خوش و سر مستم .-می دونستم از اولش می دونستم که دوای دردت تو دست من یعنی تو کیر منه . ناز داشتی مامان -حالا هم واست ناز می کنم . خوشت نمیاد -چرا نازتو بخورم بهاره . یکی از پاهامو تو دستم گرفته وبالاتر برده و از پهلو شروع کردم به گاییدنش . سوراخ کونش بهم چشمک می زد .-مامان خسته شدی ؟/؟ -نه عزیزم تازه گرم افتادم . گرم افتادم . پس از کلی گاییدن و سرحال آوردن دوباره دستمو گذاشتم لاپاش وبا کوسش بازی کردم . نمیذاشتم هوسش بخوابه . با عشوه و لوندی گفت بردیا آخه کی باید کیرتو موقع تلاش ببینم -مگه حسش نمی کنی ؟/؟ فکر کن داری می بینی .-اون جوری حالش بیشتره . این بار کمر مامان رو زمین قرار گرفت و اون روبروی من بود ومنم روش قرار گرفتم -بهاره جون وقتی کیرمو دارم می کشم بیرون سرتو یه  خورده بالا بیار ببینیش . پاهاشو رو شونه هام داشتم ومامان که عقبی رفته بود خود به خود پشتش رسید به دیواره حموم ومنم در بر گشت کیر یه مکثی کرده تا اون گاییده شدن خودشو ببینه .-این هوس منه که رو کیرت نشسته ؟/؟ باورم نمیشه -فعلا که به یقین رسیدی -دوستت دارم . همیشه دوستم داشته باش -تو هم دیگه نگو که باید از خیلی چیزا چشم پوشی کرد . دیدی که حالا دوست داری حالتای خودتو موقع کوس دادن هم ببینی .-آره دوست دارم همیشه پیش تو باشم تا هیچ دختری تو رو از من ندزده .-مامان تو که می خواستی دومادی منو ببینی .-اون که آره ولی یادت باشه که من همسر اولت هستم .-همسر اول با دوتا شوهر -وتو هم شوهر دوم که بعدا میشی صاحب دو تا همسر . دوتایی مون کلی خندیدیم . با چند تا ضربه دیگه اونو طوری داغش کردم که خودشو به طرف شیر آب رسوند وواسه کنترل هوسش اونجا رو فشار می داد . مجبور شدم یه دستمو رو دهنش بذارم دیگه خیلی خسته شده بودم ولی با این حال با آخرین توان اونو می گاییدم تا جایی که دیگه تقلایی نکرد . نمی دونم چرا بی اختیار به یاد داستانهای سایت امیر سکسی می افتادم . تا رفتم تصمیم بگیرم که آب کیرمو کجا خالی کنم خود به خود دیدم داره می ریزه تو کوس مامان بهاره خوش کوسم . دستمو از رو دهنش بر داشتم کیرم در حال بر گشتن از کوسش بود . لبای ناز و پر هوسش خونی شده بود . خونشو با یه بوسه داغ و جانانه مکیدم وبعد از اون مامان کیر خسته ولی هنوز پر هیجان و هوس منو گذاشت تو دهنش و چند دقیقه ای واسم ساک زد . حتی اون چند قطره ای رو هم که اون داخل گیر کرده بود با یه مکش عالی نوش جونش کرد . فکر نمی کردم از این کارا هم بکنه . تصمیم گرفتیم بریم طرف اتاق خودمون .-مامان همین طور لخت بریم .-مگه مرض داریم لباس بپوشیم و دوباره در آریم ؟/؟ -آخه واسه چی ؟/؟ من تازه گرم افتادم . تازه مزه کیر واقعی رو زیر پوستم احساس می کنم . بریم که یکی دوساعت بیشتر وقت نداریم . من و مامان بهاره رفتیم تو اتاق . اونو بغلش کرده با دستای خودم رو تخت قرارش دادم . این بار دیگه در اتاقو از داخل قفل کرده وهمه جا رو خوب استتار کردم پاهای مامانو از وسط بازش کرده ودوباره یه لیس حسابی به کوسش زدم وانگشتمو فرو کردم تو سوراخ کونش . یه خورده دردش گرفت . فهمید که می خوام کیرمو بکنم تو کونش رفتم اونو به شکم بخوابونمش واز پشت بذارم تو کونش که ازم خواهش کرد که از همین روبرو بذارم تو سوراخ کون  . یعنی در حالتی که کوس بالا قرار داره بر عکس حالت قمبل کرده . خانوم می خواست سرشو بالا بیاره . واز گاییده شدن خودش لذت ببره . نه به اون بی نمکی ونه به این شوری . سوراخ کون بهاره جونو با یه کرمی روون کرده وحمله رو شروع کردم . مادر جون درد می کشید ولی با یه کیف و هیجان مخصوص سرشو به طرف گاییدنگاه خودش کج می کرد تا از فیض دیدن کیر محروم نمونه .-اوخ مامان اگه بدونی چقدر می چسبه . یعنی حال میده . یه می چسبه دیگه یعنی این که کیرم واقعا تو کونت چسبیده . اوخخخخخ مااااامااااان جوووووووون دوست دارم زبونمو هم فرو کنم تو اون سوراخ ناز و آتیشیت .-انگشتتو فرو کن تو کوسم . حرف مامانو گوش کردم . سرش یه پهلو شده بود . دیگه حسی نداشت که بخواد خم شه وکیرمو ببینه . بازم مثل دفعات قبل مجبور شدم دهنشو داشته باشم تا خلایقو خبر نکنه . خوبی وررفتن با کوسش این بود که هر جوری کونشو می گاییدم جیکش در نمیومد .-عزیزم بکن بکن دوباره داره قلقلکم میاد از اون قلقلکای هوسی .-مامان چه خبرته -دوست نداری ؟/؟ -چرا ولی فکرشو نمی کردم این جوری باشی . مامان انگشتم بیشتر کیف میده یا کیرم .-تو عزیزم تو بیشتر کیف میدی . اومد و بهم چسبید اونو بغلش کردم وهردومون به حالت نشسته روتخت قرارگرفتیم . کیرم تو کونش بود ویه باریکه راهی هم برای بازی با کوسش باز کردم که همون باعث شد سینه هاش فقط یه تماس خفیفی با سینه هام داشته باشه . اونقدر مامانو حالی به حالی کردم که از حال رفت . فقط خیلی آروم بهم گفت شاهکار کردی بردیا .-اجازه هست شاهکیر کنم مامان ؟/؟  -تو دهنم نمی ریزی ؟/؟  میخوام عسلتو بخورم . مامان که سکوتمو دید فهمید که فعلا فکرم همش پیش سوراخ کونشه -پس قولشو بده جلسه بعدی آول آبتو بریزی تو دهنم .-آخخخخخخخ ماااااماااااان دیگه از خود بیخود شده بودم . کمرشو محکم نگه داشته و کیرمو تند و تند تو کونش حرکت می دادم . دوتایی مون از تخت افتادیم پایین . ولی همچنان سفت و سخت بهش چسبیده بودم ونمی ذاشتم کیرم در بیاد . می دونستم سوراخ کونش درد گرفته بود . ولی من داشتم لذت می بردم .-وایییییی داررررره میییییاد جووووون . ریخت مامان ریخت تو کونت -بذار بریزه . مامان یه خورده خودشو بالا کشید دستشو به زیر ناف و بالای کیرم رسوند تا هوسمو پخش کنه .. به محض این که کیرمو از کونش بیرون کشیدم آب هوس من از کون بهاره جونم فوران کرد . بازم همدیگه رو بغل زدیم ورفتیم تو کار لب به لب . هردومون دلمون می خواست تا ساعتها تو بغل هم بخوابیم ولی دیگه مجبور بودیم که از هم جدا شیم . چون دیگه هوا روشن شده بود وممکن بود سه کنیم . وقتی که از خواب بیدار شدم نزدیک ظهر بود . غروب که شد مامان سوار ماشینش شد و گفت عزیزم ببینم فردا جمعه هست وتعطیلی . باهام میای یه سری به خونه پدرم بزنیم . اونجا یه سور پرایزی واست هست -منظورت چیه مامان . پدر بزرگ و مادر بزرگ که هدیه شونو واسه قبولی دانشگاهم به من داده بودن .-تو حالا بیا ضرر نمی کنی .-پس واسه همین بود که بعد از ظهری چند بار بهناز رفته بود یه چیزی بهم بگه تو جلوشو گرفته بودی ؟/؟ -چقدر سوال پیچم می کنی . وقتی به خونه ویلایی و بزرگ اونا رسیدیم دیدم مامان کلید زد و رفت داخل . خبری از کسی نبود . مامان تنهام گذاشت و بعد از چند دقیقه وایییییی وقتی بر گشت فقط یه شورت و سوتین تنش بود وخیلی هم خودشو مامانی تر کرده بود .-مامان چی شده -از این سور پرایز خوشت نمیاد ؟/؟ اهالی خونه رفتن مشهد ومن خونه دارشون شدم . تا یه هفته شبا من و تو اینجا می خوابیم . داستانهای امیر سکسی رو می خونیم و تا دلت بخواد با هم حال می کنیم  وبابای تو وبهناز خونه خودمون می خوابن چطوره ؟/؟  خودمو انداختم تو بغل مامان وگفتم نیکی وپرسش ؟/؟.. به شرطی که از چشم پوشی پشم پوشی کنی .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 

14 نظرات:

ایرانی گفت...

این داستان هم تموم شد .داستانی که در اصل به درخواست احسان نوشته شد.2 تا داستان یکی برای سه شنبه و یکی جمعه به عنوان جایگزین این داستان در نظر گرفتم که از هرکدوم سه قسمتی رو نوشتم که از نظر تعداد هنوز راضیم نمی کنه که انتشارشو شروع کنم باید گرویی رو بیشتر کنم تا با خاطری آسوده منتشر کنم ولی شایدم شروع کردم .برای سه شنبه ها می خوام داستان تولدی دوباره رو جایگزینش کنم که یه دو جنسی در ظاهرزن عمل می کنه ومرد میشه ولی اون دیگه شی میل نیست .به ایران بر می گرده وبا سوژه ای که انتخاب کردم بد در نمیاد .پس از انتشار اولین قسمت توضیح بیشتری میدم .میخوام که همراه باسکس مسئله دوجنسی را از دیدگاه اجتماعی همراه با احساس ومسائل عاطفی بیان کنه ..اما داستان جمعه که از نظر لفت دادن تا به سکس رسیدن باز هم میشه یه چیزی در سبک همین داستان چشم پوشی به اسم پرواز هوسه که در اینجا مامان از شوهرش جدا میشه و با پسرش میره سفر .البته این داستان خیلی زودتر از تولدی دیگر باید تموم شه چون سبک ماجراش این طور اقتضا می کنه .احسان جان کجایی ؟کم پیدایی ؟ اینم در واقع به نیت تو بوده پرواز هوس رو میگم .نیمه کاره پشت سر نیمه کاره ولی با عشق و علاقه همه چی ادامه پیدا می کنه و به مقصد می رسه . دوباره فایلها پرشده .خیلی خیلی دوستتون دارم .فقط مثل سیزده غیبتون نزنه .شاد باشید ...ایرانی

jemco گفت...

حیف شد این داستانم تموم شد
امیدوارم یه داستان عالی مثل همین جایگزین این داستان بیاد
بازم دست خوش داداش و دمت گرم
همیشه پاینده باشی...

جيبر گفت...

واقعا خيلي داستان جالبي بود تشكروخسته نباشيد

abbas گفت...

داداش کارت عالی یکی دیگه از داستانای خوبت ب پایان رسید منتظر داستانه های تک قسمت فامیلی هستم

ایرانی گفت...

با تشکر از جمکو جبیر و عباس عزیز ..شما هم خسته نباشید. ظاهرا نظرات قبلی من وشما با هم و توسط امیر عزیز منتشر گردید که پاسخ قبل از پرسش را در مورد جایگزین های این داستان داده بودم ..شاد و پیروز باشید ..ایرانی

ناشناس گفت...

سلام همه و مخصوصا ایرانی گل گلاب بعد از مدت ها اومدم,اخه یه کاری پیش اومده بود دیگه خیلی نمیرسیدم بیام,اما داش ایرانی دمت گرم با اینکه دقیقا اونی که می خواستم نشد و خیلی زود اون مرزا بین مادرو پسر از بین رفت اما بازم ممنون که به خواسته من توجه کردی امیدوارم داستانای تو این سبکت بیشتر بشه.خیلی خوشحال شدم تو نظرت یادی از من کردی, بابا شرمنده کردی من همینجا زیر سایتم, یه نگا پایین بنداز ما رو میبینی, موفق باشی

ناشناس گفت...

سلام همه و مخصوصا ایرانی گل گلاب بعد از مدت ها اومدم,اخه یه کاری پیش اومده بود دیگه خیلی نمیرسیدم بیام,اما داش ایرانی دمت گرم با اینکه دقیقا اونی که می خواستم نشد و خیلی زود اون مرزا بین مادرو پسر از بین رفت اما بازم ممنون که به خواسته من توجه کردی امیدوارم داستانای تو این سبکت بیشتر بشه.خیلی خوشحال شدم تو نظرت یادی از من کردی, بابا شرمنده کردی من همینجا زیر سایتم, یه نگا پایین بنداز ما رو میبینی, موفق باشی احسان

matin گفت...

واقعا که قلمت یه شاهکار داداش حرف نداشت

ناشناس گفت...

عالي بود منتظر اون داستانهاي جديدت هستم
ممنون
سياوش

ایرانی گفت...

سلام سیاوش جان .فردا قسمت اول داستان تولدی دیگر را منتشر می کنم ..شاد باشی

ایرانی گفت...

محبت داری داداش متین توکه خودت سرور مایی ...ایرانی

ایرانی گفت...

احسان جان خوشحالم که بازم به ما سرزدی اگه داستان صدر در صد اون جوری که می خواستی نشد و تازه بعدیشم که پرواز هوسه سرعت وصلت مادر و پسر بیشتراز اینه , دلیلش این بوده که حتی تا این لحظه هم بین چند تا نظر اون وحدت و هماهنگی خاصی که یه تصمیم در من ایجاد کنه ندیدم تازه هم اگه می دیدم زیادی داستانهای نیمه کاره هم از طرف من مزید بر علت می شد .ببین چقدر دوستت دارم خودمو شریکت کردم .به بزرگواری خودت منو ببخش .برای تو و اونایی که دوستش داری آرزوی موفقیت و سلامتی می کنم .ایرانی

احسان گفت...

ایرانی جان؛اصلا با این حرفات کلا لهم کردی؛بابا بخشش چیه؟تو باید منو ببخشی که اینقدر مزاحمتم ؛همین که منت گذاشتی درخواست منو گوش دادی بازم خودش خیلیه؛دمت گرم؛موفق باشی

ایرانی گفت...

ارادتمندم احسان جان ! درهر حال تا آنجایی که یادم بمونه سعی می کنم عدالت نسبی رو در خصوص درخواست ها رعایت کنم هر چند می دونم پنج شش مورد به خاطر کمبود فرصت وبازیهای اینترنتی از دستم دررفته وتازه همه اینا هم اگه در وضعیت نرمال باشه می بینی که محیط خانوادگی برای تایپ مناسب نیست .تو وسایر دوستان لطف دارید و درهرحال با بیان نکاتی ارزنده راهنمایی ام می کنید .به امید فردایی بهتر از امروز برای همه ...ایرانی

 

ابزار وبمستر