ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادر فداکار 6

 الهام دست بردار نبود مدام حالت عوض می کرد تا از این لحظه ها بیشتر استفاده کنه و بیشتر با امیر سکس داشته باشه . به اصطلاح یک سکس حاشیه ای درست می کرد . المیرا یه نگاه به بدن خواهرش انداخت و یه دستی هم به خودش کشید . تن دست نخورده او در این ده سال وسینه های تر و تازه وکوس تشنه اش همه حکایت از سکس نابی داشت که می تونست با امیر داشته باشه ولی شیطونو لعنت  کرد و دوباره از راه دور سرگرم تماشای کلی صحنه سکس امیر و الهام شد . الهام دمر کرده بود واز امیر می خواست که بدنشو ماساژبده . پسرش مثلا داشت خاله اشو ماساژمی داد ولی هردوشون می دونستند که ماساژبهونه ای بیش نیست تا به سکسشون هیجان بیشتری ببخشند . امیر یه دستشو گذاشته بود رو کون خاله اشو یه دستشم از پهلو گذاشته بود رو سینه چاقالوش که رو تشک سوار شده بود . خود به خود حرکت کرده و این بار الهام رفت رو امیر . هر چند امیر قدرت و نیروی جوونیش بد نبود ولی المیرا از پشت در یه خورده واسه پسرش نگران شده بود که نکنه الهام بهش فشار بیاره واز نظر بدنی اونو خسته کنه . خاله گیج هوس لاپاشو به صورت و لبای امیر چسبوند -جوووووون می خوامت امیر . بعد کوسشو چسبوند رو کیر امیر و بهش امون نداد . الهام خودشو یه خورده بالا کشید و این بار کیر امیر رو گرفت تو دستش وبعد از این که اونو یه خورده به کوسش مالید با یه فشار کوس به کیر دوبار منطبق بر خواهر زاده اش شد -امیر جووووووون حال بده . دستاتو رو کونم داشته باش . از پایین کیرتو بفرست بالا . حالم دگرگونه خوشگله . زود خیلی وقته حال نکردم . خاله قربونت یه خورده دندون رو جیگر بذار وقتش که شد میگم خودت تو کوس من آب بریزی . امیر طبق دستور خاله جون کونشو از وسط باز کرد وکیرشو از پایین به بالا به کوس الهام جونش می کوبید والهام هم از بالا هم به امیر و هم به خودش کمک می کرد . زانوهای المیرا سست شده اگه یه موقع سرو کله الناز هم پیداش می شد پا و نای فرار نداشت . امیر سست و گیج شده بود . دیگه نمی تونست خودشو آبشو نگه داشته باشه .-الهام جون این ار گاسمی که میگی چیه ؟/؟ این لذتی که میگی منتظرشی چیه پس چرا زود تر نمیاد .-صبر کن امیرسکسی من ! دوست نداری به خاله ات حال بدی ؟/؟ ارگاسم یه حالتیه که یه زن تو هوسش اوج می گیره وهمین جور داره همراه با هوسش می پره . کوس که سهله تمام بدن آدم میخواد آتیش بگیره و پرواز کنه وتو داری الان این کارو می کنی که من به اونجا برسم . این لذت و آتیش یه جایی به اوجش می رسه . قربونت ولم نکن کوسم نیاز داره . ارضام کن . قربون کیر تازه ات برم . بعدش هرچقدر که دلت خواست با هر جام که دوست داشتی می تونی حال کنی . تو که  داستانهای امیر سکسی رو از بری ومی دونی باید چیکار کنی . هوس کیر امیر و ارضا شدن با یه کیر جوان و تازه الهامو به التماس واداشته بود . امیر رو غرق بوسه کرده بود . المیرا به نفس نفس افتاده بود . می خواست یه کاری کنه که پسرش به مشکل نخوره واز بابت اون خاطرش جمع باشه . خودش به مشکل خورده بود . ته دلش هنوز به خواهرش حسادت می کرد .-امیر عزیزم خوبه با همین استیل منو بکن . با همین سرعت همین کشش . دوستت دارم . از حالت دراز کش روی امیر پاشد وبا یه حالت نشسته کوس و کونشو به کیر امیر می کوبید -خوبه خوبه امیر خوبه ولم نکن . خسته شدی عزیزم . تو تکون نخور قربونت . عشق من ناز من . خاله فدات . من تو رو می کنم . من کوسمو رو سر کیرت حرکت میدم . نمی دونی چقدر داری حال میدی . اووووووففففف من دارم حال می کنم . امشب دوباره زفاف کوسسسسس من کوسسسسس من با کییییییرررررناب امیرسکسی  جونمه . دنیا باید بدونه که من دوباره دارم شوهر می کنم . شوهر من کیه امیرمه . اوخ می دونی تو که خودت خوب می دونی مامان نازت تو رو واسم خواستگاری کرده .. تو هم دوست داشتی کلک .. نگو منو دوستم نداشتی وایییییی نگو که منو نمی خواستی -دوست داشتم الهام جون . می خواستمت می خوامت . همیشه می خوامت  . بازم به من کوس بده . بازم بهم حال بده . عاشقتم کوستو می خوام . می خوام توش خالی کنم -بگو امیر بگو با کوسسسسسسم داری کیف می کنی . داره خوشم میاد یه خورده نمی دونم چرا . این یه خورده آخر لعنتی تموم نمیشه . یه کم  دندون رو جیگر بذار -اوییییی اویییییی تنم می لرزه .. سکوت همه جا رو گرفته بود . المیرا صدای نفسهای امیر رو هم می شنید -جااااااان ناز نفست امیر ناز شست کیرت تمومش کردی آقایی رو قربون مرامت . طوری این جمله رو بر زبون آورد که مادر امیر پشت در کلامشو به خوبی شنید و از این طرز بیانش تعجب کرد که چرا الهام این جور مردونه و داش مشتی صحبت می کنه -خاله قربون هیکل ماهت ارگاسم شدی ؟/؟ -بمیرم برات هلاک شدی .. نمی دونی چقدر بهم مزه داد . راستی امیر تو اگه شوهرم بشی می دونی چی میشه ؟/؟-نه چی میشه -میشی شوهر خاله خاله ات -خاله پس کی می تونم تو کوست آب بریزم -من همه آبتو می خوام حتی یه قطره اشم نباید پس بزنه یا به زمین بریزه . همه شو باید بدی تا حال کنم . این کارو می کنی ؟/؟ -من می خوام فقط آب بریزم . تو کوست اگه باشه بهتره . هنوز با کونت کار دارم خاله جون . هر کاری با هر جای من داری انجام بده . من رو حرفم هستم . الهام تو نامرد نیست . خاله از تخت پایین اومد . سرشو پایین قرار داد و پاهاشو رو به هوا گرفت و به امیر گفت که کیرشو از بالا بفرسته توی کوسش وپس از چند ضربه آبشو خالی کنه  .امیر مثل گرسنه ها و تشنه های در کویر مونده این بار موشک هوا به زمینشو فرستاد تو کوس خاله جون وتا می تونست وارد کوسش می کرد ودرش می آورد . در یه لحظه سرعتشو زیاد کرد و در یکی از این ضربات و دفعات کیرشو تو کوس خاله الهامش غلاف کرد وهمونجا نگهش داشت -جوووووووون خیلی روون داره می ریزه . نمی دونی چه حالی داره وگاییدن خاله چه مزه ای میده .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

matin گفت...

خیلی عالیه داداش 20 20 تی

ایرانی گفت...

متشکرم متین جان .خودت لبستی .همیشه خوشحال باشی ایرانی

جيبر گفت...

خيلي هيجان انگيزه متشكرايراني جان

ایرانی گفت...

متشکرم داداش جبیر خسته نباشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر