این رستم با اون سبیلای تابداده اش بالاخره لختم کرد . راستش من خودمم شل گرفته بودم وگرنه می تونستم همون جا گردنشو میون پا هام فشارش بدم . از این تر سیده بودم که گندش در بیاد و عشقم سیاوش متوجه موضوع شه .. فقط از این نگران بودم که سیاوش متوجه این موضوع نشده باشه که پژمان از خونه رفته بیرون .. چی می گفتم ... همون جا در حالی که روی زمین و یه پهلو دراز کشیده بودم و رستم یه لنگمو داده بود هوا و سرشو کرده بود لای پام , گوشی رو گرفته واسه سیاوش زنگ زدم ... این جوری بهتر بود .. شایدم اگه می دید که یکی وارد خونه مون شده با این تلفن یه جوری موضوع رو براش حل می کردم . از طرفی هم باید کاری می کردم که این رستم متوجه نشه که اینی که دارم با هاش حرف می زنم کسی نیست که با هاش رابطه داشته باشم و بد بختی من یک مورد و دو مورد نبود .
- الو عزیزم داداش پرهامت اومده ..
و خلاصه جملات رو طوری ردیف کردم که سیاوش شک نکنه . دلم براش می سوخت وگرنه خودم دیگه حال و نایی نداشتم .. واییییییییی دیدم یه خارش و سوزش خاصی گرفته روی سوراخ کون و کسم ... این رستم داشت چیکار می کرد ؟! با اون سبیلای تابداده اش همچین کرده بود که من تا می تونستم از اون حر کاتش لذت می بردم . سبیلاشو طوری از این سر به اون سر می کشید که اون تیکه گوشت روی مقعد و کس من دوست داشت یه چیزی رو با فشار کلفت تری حس کنه . و اون سه کیر کلفت و جانانه بود ...
-ببینم شنیدم شوهر کردی ...
-مگه ندیدی دیوونه ؟
-هنوزم عاشق کون دادنی ؟ کون کردن هم عرضه می خواد . فکر نکنم این شوهری که تو داری بتونه کونت رو کرده باشه . اون از اون بی دسته هاست ...
-رستم کارت رو بکن . اون اگه کیرشو در بیاره همچین می کنه توی کونت که تا آخر عمرت نتونی پیش بقیه سر بالا کنی . دلم می خواست که این رستم در اون لحظات دو تا کیر می داشت و هر دو تا رو به سوراخای مخصوص می فرستاد ...
-ببین رستم خان زود باش هر کاری که دوست داری انجام بده الان راستی راستی برادر شوهرم میاد این جا . دو تا خونه مون به هم راه داره و تو نمی تونی کاری بکنی و از دستش در ری . با آبروی من بازی نکن . تو تازه منو پیدا کردی . این طوری نیست که من فرار کنم و برم و تو دیگه منو نبینی .
خلاصه اون قدر سرشو خوردم دیگه به جای سبیلای کلفت و تاب داده حس کردم که اون کلفت داغ داره سر سوراخ کونمو قلقلک میده . اولش با قلقلک همراه بود .. بعد یه خارشی رو دورش حس کردم و پشتش از اون خارش اثری نبود .. کمی درد رو توی کونم حس می کردم ..
-آخخخخخخخخ چه فشاری بهم میاد یواش تر .. بذار آروم آروم بره ... اون مثل دیوونه ها می خندید و لذت می برد .
-این طور که معلومه شوهرت تا حالا کونتو نکرده ..آتنا کیر من کلفت تر شده و انگاری کون تو تنگ تر شده ..
خیلی دوست داشتم بهش بگم جفنگ نگو مرد ! این چیزا چیه که داری میگی . من الان سوراخ کونم که مثل یه گاراژ می مونه . ولی دیگه نخواستم کلاس خودمو پایین بیارم ... آخخخخخخخخ وقتی کیرش رفت توی کونم یه طعم و لذت خاصی رو حسش می کردم . زبونم بند اومده بود . می خواستم بهش بگم که یه حالت چرخشی نرم رو از همون لحظه ورود کیر به توی کونم شروع کنه و مثل حرکت گلوله ای کیر رو به انتهای کونم بفرسته و بعد آروم بکشه بیرون و یک بار دیگه این حرکت رو شروع کنه که دیدم درسشو فوت آب بود . این همون حرکتی بود که چند سال پیش که منو کرده بود از این شیوه استفاده می کرد . خود این حرکتش نمی تونست درد آور باشه و اگه دردی رو اون موقع حس می کردم به خاطر تنگی بیش از حد سوراخ کون و تازه وارد بودنم بود ...
سرمو گذاشتم روی دستام و به لحظات ورودئ و خروج کیر فکر می کردم . چشامو بسته بودم و اون رنگ و حالت و کلفتی کیر رو در حالت چرخشی به یاد می آوردم و لذت می بردم . دلم می خواست انگشت می کردم توی کوسم و با هاش بازی می کردم .. وای رستم انگار یک شیطان بود . فکر آدمو می خوند .. حس کردم که انگشت وسطی دست چپش یه ضرب رفته تا ته کسم و دو تا لذت تکمیلی رو حالا با هم داشتم ... حالا دیگه شروع کرده بودم به بلبل زبونی ..
-جووووووووون با هم بکن .. با هم ...
خوشم میومد که کیرش اون داخل کونمو داغ داغش می کرد ... تمام درد هامو می چید و سوزشهامو آروم می کرد ....
با این جور کیر خوردن اگه بعد از این می خواستم برم پیش سیاوش خیلی راحت می تونستم شرایط اونو تحمل کنم .....ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
- الو عزیزم داداش پرهامت اومده ..
و خلاصه جملات رو طوری ردیف کردم که سیاوش شک نکنه . دلم براش می سوخت وگرنه خودم دیگه حال و نایی نداشتم .. واییییییییی دیدم یه خارش و سوزش خاصی گرفته روی سوراخ کون و کسم ... این رستم داشت چیکار می کرد ؟! با اون سبیلای تابداده اش همچین کرده بود که من تا می تونستم از اون حر کاتش لذت می بردم . سبیلاشو طوری از این سر به اون سر می کشید که اون تیکه گوشت روی مقعد و کس من دوست داشت یه چیزی رو با فشار کلفت تری حس کنه . و اون سه کیر کلفت و جانانه بود ...
-ببینم شنیدم شوهر کردی ...
-مگه ندیدی دیوونه ؟
-هنوزم عاشق کون دادنی ؟ کون کردن هم عرضه می خواد . فکر نکنم این شوهری که تو داری بتونه کونت رو کرده باشه . اون از اون بی دسته هاست ...
-رستم کارت رو بکن . اون اگه کیرشو در بیاره همچین می کنه توی کونت که تا آخر عمرت نتونی پیش بقیه سر بالا کنی . دلم می خواست که این رستم در اون لحظات دو تا کیر می داشت و هر دو تا رو به سوراخای مخصوص می فرستاد ...
-ببین رستم خان زود باش هر کاری که دوست داری انجام بده الان راستی راستی برادر شوهرم میاد این جا . دو تا خونه مون به هم راه داره و تو نمی تونی کاری بکنی و از دستش در ری . با آبروی من بازی نکن . تو تازه منو پیدا کردی . این طوری نیست که من فرار کنم و برم و تو دیگه منو نبینی .
خلاصه اون قدر سرشو خوردم دیگه به جای سبیلای کلفت و تاب داده حس کردم که اون کلفت داغ داره سر سوراخ کونمو قلقلک میده . اولش با قلقلک همراه بود .. بعد یه خارشی رو دورش حس کردم و پشتش از اون خارش اثری نبود .. کمی درد رو توی کونم حس می کردم ..
-آخخخخخخخخ چه فشاری بهم میاد یواش تر .. بذار آروم آروم بره ... اون مثل دیوونه ها می خندید و لذت می برد .
-این طور که معلومه شوهرت تا حالا کونتو نکرده ..آتنا کیر من کلفت تر شده و انگاری کون تو تنگ تر شده ..
خیلی دوست داشتم بهش بگم جفنگ نگو مرد ! این چیزا چیه که داری میگی . من الان سوراخ کونم که مثل یه گاراژ می مونه . ولی دیگه نخواستم کلاس خودمو پایین بیارم ... آخخخخخخخخ وقتی کیرش رفت توی کونم یه طعم و لذت خاصی رو حسش می کردم . زبونم بند اومده بود . می خواستم بهش بگم که یه حالت چرخشی نرم رو از همون لحظه ورود کیر به توی کونم شروع کنه و مثل حرکت گلوله ای کیر رو به انتهای کونم بفرسته و بعد آروم بکشه بیرون و یک بار دیگه این حرکت رو شروع کنه که دیدم درسشو فوت آب بود . این همون حرکتی بود که چند سال پیش که منو کرده بود از این شیوه استفاده می کرد . خود این حرکتش نمی تونست درد آور باشه و اگه دردی رو اون موقع حس می کردم به خاطر تنگی بیش از حد سوراخ کون و تازه وارد بودنم بود ...
سرمو گذاشتم روی دستام و به لحظات ورودئ و خروج کیر فکر می کردم . چشامو بسته بودم و اون رنگ و حالت و کلفتی کیر رو در حالت چرخشی به یاد می آوردم و لذت می بردم . دلم می خواست انگشت می کردم توی کوسم و با هاش بازی می کردم .. وای رستم انگار یک شیطان بود . فکر آدمو می خوند .. حس کردم که انگشت وسطی دست چپش یه ضرب رفته تا ته کسم و دو تا لذت تکمیلی رو حالا با هم داشتم ... حالا دیگه شروع کرده بودم به بلبل زبونی ..
-جووووووووون با هم بکن .. با هم ...
خوشم میومد که کیرش اون داخل کونمو داغ داغش می کرد ... تمام درد هامو می چید و سوزشهامو آروم می کرد ....
با این جور کیر خوردن اگه بعد از این می خواستم برم پیش سیاوش خیلی راحت می تونستم شرایط اونو تحمل کنم .....ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر