با این که کسم خیلی می سوخت ولی لبای داغ عشقمو تحمل می کردم و نمی خواستم که اونو ناراحت کنم . خیلی هم خوشم میومد . بی اندازه خسته شده بودم . اصلا فکر نمی کردم وقتی برسه که بتونم در یک روز تا به این حد سکس داشته باشم و بازم بخوام که با یکی دیگه باشم .
من از بودن با سیاوش لذت می بردم و اصلا به این فکر نمی کردم که تا حالا در این بیست و چهار ساعته چند نفر ازم لذت برده بودند . فقط می خواستم اون خوشش بیاد . کسم به شدت می سوخت . کونمم که به شدت درد می کرد . نوک سینه هام یه حالت خاصی پیدا کرده بود . با این که از هوس تیز شده بود ولی حس می کردم که به شدت داره می سوزه ..
با این حال سیاوش طوری اونو میک می زد که من خوشم میومد .
-اوووووووووههههه بخورشششششش عزیزم .. بخورشششش اگه بدونی چقدر منتظرش بودم ..
با همه دردی که داشتم حس کردم که خیلی دلم می خواد که با کونم ور بره . ازش خواستم که انگشتشو فرو کنه توی کونم و همزمان با مکیدن کسم به این سبک هم بهم حال بده . جوووووووووون ... همین کارو هم کرد ... یواش یواش حس کردم که سوزش کسم بهتر شده . انگار که اون با بزاق دهنش کسمو ترمیم کرده بود .. -جووووووووووون آروم آروم بخورش .. اوخیششششش خیلی بهم حال میدی . لذت میده . جااااااااان سیاوش عشقم .. بیشتر .. انگشتتو بیشتر بکن توی کونم . اگه بدونی من این جوری چقدر حال می کنم این قدر دیر دیر به من سر نمی زنی.. همش میای سراغم عشقم ..
-چی داری میگی آتنا . من که همیشه هر وقت بخوای بهت سر می زنم .این قدرگله نکن عزیزم .
وقتی از جاش پا شد و کیرشو به سمت کسم گرفت از هیجان داشتم به خودم می لرزیدم . ولی این هیجان با شدت عجیبی به جفت سوراخای کس و کونمم رسیده بود . با این که دلم می خواست از روبرو منو بکنه و بغلش بزنم ولی اینو هم دوست داشتم که در یک استیل سگی طوری منو بکنه که مرتب کیرشو در گردش بین سوراخ کس و کونم داشته باشه و این جوری تا می تونه به من حال بده و لحظات خوشی رو برای من رقم بزنه .
-اووووووووووففففففف جوووووووون ..
تا بخوام یه تکونی به خودم بدم و در یه حالت سگی قرار بگیرم اون دستاشو دور کمرم حلقه کرد و منو به همون حالتی که دوست داشتم در آورد
-آههههههههههه سیا جونم .. باید هر جوری که دوست دارم با من عشقبازی کنی . . هرجوری که من می خوام .
-تو چه جوری دوست داری . دوست داری چه جوری با هات حال کنم و بهت حال بدم . براش توضیح دام که مرتب از توی یه سوراخ در بیاره و فرو کنه توی یه سوراخ دیگه . با این که خیلی ها باهام این کارو کرده بودند ولی در اون لحظه دلم می خواست که عشق من این کارو برام انجام بده . اصلا احساس خستگی نمی کردم . چشامو بستم ... وووووووویییییی همچین کرد توی کسم که خودم تعجب می کردم این همه هوسو دوباره از کجا پیدا کردم . اون جوری که می خواستم به من لذت می داد .. کیرشو تا به همون حد و اندازه ای که من حال می کردم و با همون سرعت می فرستاد توی کسم و چند بار که پشت هم می کرد تو و می کشید بیرون و منو به اوج هوس می رسوند کیرشو به نرمی می کرد توی سوراخ کونم . دوست داشتم جیغ بکشم و بهش بگم این آتنا اون آتنایی که فکر می کنی نیست . اون قدر کون داده که اگه محکم تر هم بکنی یه آخ هم نمیگه . به اندازه کافی عادت کرده و لذت می بره .
در یکی از این دفعاتی که کیرش رفته بود توی کونم و دستاش روی سینه هام قرار داشت و با اون ور می رفت خودمو بهش چسبوندم و کونمو دور کیرش گردوندم ... صدای آخ و واخش بلند شد که من به این زودی نمی خوام آبمو بیارم . ولی من که خیلی خوشم اومده بود دوست داشتم داغی آبشو توی کونم حس کنم با گردش و چرخش های پی درپی هر لحظه بیشتر از لحظه پیش تحریکش می کردم . کون و داخل مقعدم آتیش گرفته بود ..
-آبتو بیار عزیزم
-زوده آتنا .. زوده ...
-بیارش دیگه . اگه زود تر بیاریش می دونم که خیلی سبک میشی ... منم حال می کنم . لذت می برم .
اینو که گفتم گفت من واسه تو هر کاری می کنم ..
-دیوونه تو که سرا پا آتیشی ..
-در این که کون تو جادو می کنه شکی نیست .
-پس بزن ... بکوبون آتیش بده .. آب بریز .. خاکش کن ... بده به دست باد کیرت این جادوگرت رو ...
-تو افسونگر منی ..
-حالا یه خورده کیرت رو آروم آروم توی کون افسونگرت حرکت بده بعد آبتو بیار .تو که می دونی من فقط برای تو هستم ..... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
من از بودن با سیاوش لذت می بردم و اصلا به این فکر نمی کردم که تا حالا در این بیست و چهار ساعته چند نفر ازم لذت برده بودند . فقط می خواستم اون خوشش بیاد . کسم به شدت می سوخت . کونمم که به شدت درد می کرد . نوک سینه هام یه حالت خاصی پیدا کرده بود . با این که از هوس تیز شده بود ولی حس می کردم که به شدت داره می سوزه ..
با این حال سیاوش طوری اونو میک می زد که من خوشم میومد .
-اوووووووووههههه بخورشششششش عزیزم .. بخورشششش اگه بدونی چقدر منتظرش بودم ..
با همه دردی که داشتم حس کردم که خیلی دلم می خواد که با کونم ور بره . ازش خواستم که انگشتشو فرو کنه توی کونم و همزمان با مکیدن کسم به این سبک هم بهم حال بده . جوووووووووون ... همین کارو هم کرد ... یواش یواش حس کردم که سوزش کسم بهتر شده . انگار که اون با بزاق دهنش کسمو ترمیم کرده بود .. -جووووووووووون آروم آروم بخورش .. اوخیششششش خیلی بهم حال میدی . لذت میده . جااااااااان سیاوش عشقم .. بیشتر .. انگشتتو بیشتر بکن توی کونم . اگه بدونی من این جوری چقدر حال می کنم این قدر دیر دیر به من سر نمی زنی.. همش میای سراغم عشقم ..
-چی داری میگی آتنا . من که همیشه هر وقت بخوای بهت سر می زنم .این قدرگله نکن عزیزم .
وقتی از جاش پا شد و کیرشو به سمت کسم گرفت از هیجان داشتم به خودم می لرزیدم . ولی این هیجان با شدت عجیبی به جفت سوراخای کس و کونمم رسیده بود . با این که دلم می خواست از روبرو منو بکنه و بغلش بزنم ولی اینو هم دوست داشتم که در یک استیل سگی طوری منو بکنه که مرتب کیرشو در گردش بین سوراخ کس و کونم داشته باشه و این جوری تا می تونه به من حال بده و لحظات خوشی رو برای من رقم بزنه .
-اووووووووووففففففف جوووووووون ..
تا بخوام یه تکونی به خودم بدم و در یه حالت سگی قرار بگیرم اون دستاشو دور کمرم حلقه کرد و منو به همون حالتی که دوست داشتم در آورد
-آههههههههههه سیا جونم .. باید هر جوری که دوست دارم با من عشقبازی کنی . . هرجوری که من می خوام .
-تو چه جوری دوست داری . دوست داری چه جوری با هات حال کنم و بهت حال بدم . براش توضیح دام که مرتب از توی یه سوراخ در بیاره و فرو کنه توی یه سوراخ دیگه . با این که خیلی ها باهام این کارو کرده بودند ولی در اون لحظه دلم می خواست که عشق من این کارو برام انجام بده . اصلا احساس خستگی نمی کردم . چشامو بستم ... وووووووویییییی همچین کرد توی کسم که خودم تعجب می کردم این همه هوسو دوباره از کجا پیدا کردم . اون جوری که می خواستم به من لذت می داد .. کیرشو تا به همون حد و اندازه ای که من حال می کردم و با همون سرعت می فرستاد توی کسم و چند بار که پشت هم می کرد تو و می کشید بیرون و منو به اوج هوس می رسوند کیرشو به نرمی می کرد توی سوراخ کونم . دوست داشتم جیغ بکشم و بهش بگم این آتنا اون آتنایی که فکر می کنی نیست . اون قدر کون داده که اگه محکم تر هم بکنی یه آخ هم نمیگه . به اندازه کافی عادت کرده و لذت می بره .
در یکی از این دفعاتی که کیرش رفته بود توی کونم و دستاش روی سینه هام قرار داشت و با اون ور می رفت خودمو بهش چسبوندم و کونمو دور کیرش گردوندم ... صدای آخ و واخش بلند شد که من به این زودی نمی خوام آبمو بیارم . ولی من که خیلی خوشم اومده بود دوست داشتم داغی آبشو توی کونم حس کنم با گردش و چرخش های پی درپی هر لحظه بیشتر از لحظه پیش تحریکش می کردم . کون و داخل مقعدم آتیش گرفته بود ..
-آبتو بیار عزیزم
-زوده آتنا .. زوده ...
-بیارش دیگه . اگه زود تر بیاریش می دونم که خیلی سبک میشی ... منم حال می کنم . لذت می برم .
اینو که گفتم گفت من واسه تو هر کاری می کنم ..
-دیوونه تو که سرا پا آتیشی ..
-در این که کون تو جادو می کنه شکی نیست .
-پس بزن ... بکوبون آتیش بده .. آب بریز .. خاکش کن ... بده به دست باد کیرت این جادوگرت رو ...
-تو افسونگر منی ..
-حالا یه خورده کیرت رو آروم آروم توی کون افسونگرت حرکت بده بعد آبتو بیار .تو که می دونی من فقط برای تو هستم ..... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر