ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

رازنگاه14

با این افکار دایی حسبی حال می کردم . ناقلای کلک باز می خواست بره یه قرص کیر شق کن بخوره واز این غصه اش شده بود که شاید تاریخ مصرفش گذشته باشه و بعد هم تصمیم گرفت دوبرابر وقتی که چند سال پیش قبل از گاییدن همسرمرحومش استعمال می کرد مصرف کنه . -صمد آقا دوست نداری با یه تیکه جوون حال کنی ؟/؟مردا هر چی کارکشته تر و با تجربه تر باشن بیشتر حال میدن . منم میخوام تو هم یه حال درست و حسابی بهم بدی باید نشون بدی که چند مرده حلاجی ومن هم در مورد تو اشتباه نکردم .-فرشته جون نمی دونم چیکارکنم . نمی تونم دلتو بشکنم . تازه از همسرت جداشدی و باید به خواسته هات توجه کرد من برم یه قرص سردرد بخرم برگردم . دایی مضطرب بود. رفت و قرصه رو خورد و برگشت راستی راستی زده بود به سرم داشتم بایکی سکس می کردم که حدود پنجاه سال از من بزرگ تر بود ومعلوم نبود که بتونه حریف من بشه یانه . سرشو با اون صورت تقریباچرکیده وریش و سبیل تازه تیغ کرده اش گرفته وگذاشتم روسینه هام . قصدداشت یه خورده مقدمه چینی روزیادش کرده و به اصطلاح لفتش  بده که کیره تا حدودی روسفیدش کنه .. سرشو همین جور به سینه هام چسبونده و با عشوه می گفتم صمد آقا من کیر میخوام باید امشب سبکم کنی باید یه چشمه از قدرتتو نشون بدی . باید نشون بدی که جوونای قدیم چه شیری هستند و این کیری که داری کره پرورده هس نه روغن نباتی . پیرمردو لخت لختش کردم -اووووووفففففف بی احساس من که لختت کردم خوشگله کی میگه تو پیری عزیزم بیا با دستهای خودت لختم کن . باورش نمی شد که چش خوشگله کون تپل کوس کوچولوخودشو در اختیار ش گذاشته باشه هنوز یادمه وقتی که بچه بودم می رفتم بغلش و اونم منو می برد بقالی سرکوچه تا واسم قاقابخره. واسم آدامس و شکلات می خرید . شکلات دسته دارو میک زدنشو خیلی دوست داشتم . هنوزم دوست دارم . تاچند دقیقه دیگه بایدبه جای شکلات دسته داردسته کیر دایی رو در دست گرفته وسرشو به جای شکلات میک می زدم . یه خورده از پیریه فاصله گرفتم . تاهم بیشتر تحریکش کرده آتیشش بزنم هم این که وقت بیشتری برای آماده کردن کیرش بهش داده باشم . منتهی دستمو گذاشتم لای شورتمو لب و لوچه امو هوس انگیزانه گاز گرفته و با یه دست دیگه ام به دایی اشاره می زدم که جلو بیاد . دیگه نتونست جلو خودشو بگیره یه خورده کیرش بلند تر شده بود ولی هنوز شل بود . وقتی که دستامو رو سینه هام قرار داده و باهاشون ور می رفتم اونم یه دستشو گذاشت لای شورتم و با کف دستش خیسی کوس چربمو لای انگشتاش جمع کرد و مث گربه ای که بعد از خوردن غذا پنجه هاشو می لیسه اون انگشتاشو یکی یکی می لیسید وکیف می کرد راستش به منم خیلی کیف می داد .-صمد اقا تو این چیزارو از کجا یاد گرفتی ؟/؟زمان شما که از این چیزا مد نبود . ای ناقلا حتما فیلم سوپر دیدی . حالا که خوب واردی پس بیا و یه چشمه دیگه هم نشون بده خودم شورتمو پایین کشیده و سوتین هم که نمیدونم چطور شده که بازشده وافتاده بود زمین و بالاخره هردوی ما در پوزیشن لخت لخت قرار گرفتیم . سردایی رو تو دستم گرفته و به سینه هام فشارش دادم . بخوررررششششش بخخخخورررررششش میکککککشششش بزززن نه ...این کافی نبود این دست و پاچلفتی دیگه کی بود که امشب نصیب ما شده بود . اگه شده جنازه اشو از در بیرون بفرستم باید هر طوری شده آبمو بیاره . نمی ذارم اب کیرشو توی شکم من خالی کنه وقسردرره.عین مسخ شده ها اسیر دستان من بود .ا ین بار سرشو از رو سینه هام برداشته و به کوسم چسبوندم . از حرص آنچنان فشارش می گرفتم که بیچاره اگه هم می خواست بخوردتش زبونش تکون بخور نبود . هم کوسمو هم دستام و سرشو کمی شل کرده و مثل یک فرمانده ای که به سربازش دستور میده فریاد می زدم بخور زود باش تند و تند با هوس بخورکه بعش نوبت کییییررررره . به هن و هن افتاده بود نخیر مثل این که از این پیری بخاری بلند نمی شد لبو لوچه اش را روغنی کرده بودم .. کوسم در هوس اوج می گرفت ووقتی منتظر بودم اوجش بیشتر شه وآ بم بیاد یک دفعه شل می شد وسرعتو کم می کرد وارگاسم لعنتی عقب نشینی می کرد . توی چشاش نگا کردم . داشت این کلماتو هجی می کرد . دختر تو منو کشتی من دیگه جان ندارم . هوس زیاد دارم ولی خسته شدم . خدا آبروم رفت . منو پیش این شیطونک خجالت زده نکن . دلم به رحم اومده سعی کردم کمی گذشت کنم .. نگاهی به کیرش انداخته و بعد دایی جونو طاقباز درازش کردم . کیرشو مثل شیشه پستونک به دهن گرفتم و دوتا دستهامو گذاشتم رو سینه هاشو با موهای سفیدش بازی کردم . تنش خیلی گرم شده بود . فشارش بالا رفته بود  .حالا نمی دونم اثر قزص بود یا هیجان خدا میدونه ولی تنش داغ داغ بود . آی براش ساک زدم . آی براش ساک زدم . -دلم رفت دخترم دارم می میرم . قلبم داره سینه امو پاره می کنه . کیرش توپ توپ شده بود . یعنی در حد و اندازه های یک میانسال نه پیر مرد یاجوان . با این که هیجان زده اش کرده بودم وخیلی حرفه ای هم واسش ساک می زدم ودوپینگ هم کرده بود اندازه اش به زور به دوازده سانت می رسید . پیش خودم می گفتم خدایا اگه این پیر مرده بمیره من می تونم لباساشو تنش کنم ؟/؟-دایی جون خودتو شل و سبک کن میخوام آبتو توی دهنم خالی کنم .-نه وای بده زشته کثیفه -هوس این چیزا حالیش نیست .صمد آقا که همچه لحظه هایی را به خواب هم نمی دید ومدت زیادی بود که بهره ای از سکس نداشت (حالا از جلق زدنش خبری نداشتم )با یک فشار فواره ای همچین آبشو توی دهنم پاشوند که قسمتی از آبهای منی پس از برخورد به سقف دهنم  برگشت کرد که یه مقدار اومد بیرون و یه خورده هم روی زبونم جمع شد که همه رو خوردم ویک ملچ ملوچ جانانه ای هم دادم که دایی جان بیشتر از من کیف می کرد.  بااین که کمر دایی سبک شده و احساس جوانی می کرد من کیرشو همچنان لیس زده تا شاداب و شق نگهش داشته و واسه کوسم آماده کنم . این جوری که پیش می رفتم حوصله اینو نداشتم که به این یکی قول هفته یه بارو بدم . قرص هنوز کیرشو سفت نگه داشته و من قمبل کرده و ازش خواستم که محکم محکم منو بگاد و تا می تونه ازم لذت ببره . آبشم که ریخته بود و می تونست زود انزالی نداشته باشه . دایی صمد شروع کرد به گاییدن من . تمام توانشو به کار گرفته بود . دو طرف کونمو با دستاش چنگ زده بود با کیرش تالاپ تولوپ می داد . درهر ضربه کیرش تا ته می رفت داخل -داییییی تند تر بزززززن کییییییرررررتو فررررو کن تو کوسسسسسسم بخخخخخاروننننشششش من کییییییررررررکارد می خوام من کییییررررمی خوام که کارد باشه نه چاقو تندتر پیرمرد خسته شده حرکاتش آهسته تر شده بود -من ولت نمی کنم باید آبمو بیاری . یه ماهی خوشگل تورکردی باید قشنگ بتونی توی دستات نگهش داری نذاری در بره . من ولت نمی کنم . کمر درد هم بگیری من ول کن نیستم .اووووفففف بکن دیوونه شدم . مگه مرد نیستی ؟/؟شنگولم کن . هوس مجنونم کرده بود . اشتهای یک کیر بیست سانتی رو داشتم و حداقل به یک بار ار گاسم هم فانع شده بودم . دیدم نه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست . منم داشتم خسته می شدم . مقصر هم نبود . انتظار من زیاد بود.  آخر خوابوندمش و دوباره طاقبازش کردم . در یک خط با رادیاتور شوفازقرارش دادم و روی کیرش نشستم . دو تا دستمو گذاشتم روی لوله عمود کنار رادیاتور نه تنها نیروی منو چند برابر کرده بلکه جلوی خستگی منو هم می گرفت -اخ صمد جون نمی دونی با کیرت چقدر حال می کنم صفا می کنم . غرور و اعتماد بنفس عجیبی را در چشمان دایی صمد می خواندم .اورا یاد جوانیهایش انداخته بودم . در اوج لذت و قبل از این که خسته بشم کوسم که دیگه بی تاب شده بود آب گرم خودشو روی کیر قلمی ولی پر التهاب دایی جون ریخت .-صمد جون بالاخره کیرت حریف کوسسسسم شد گل از گل آقا صمد شکفت دوباره توضیح همیشگی آب بریز تو کوس را داده و پاهامو باز کرده از صمد خواستم تا کیرش شل نشده آبشو خالی کنه داخل کوسم در سن و سال اون دوبار خالی کردن در یک وهله خیلی زیاد بود . خیلی هم به خودش فشار اورد و خیس عرق شد تا بالاخره به اندازه نیمی از آبی را که داخل دهنم ریخته بود وارد کوس تشنه ام کرد -اووووووووفففففف جوووووووون عجب حالی کردم . قلبم داره از جاش در میاد -دایی جون چی توکیییییییرررررت قایم کردی ؟/؟منو سوزوند . راستی راستی وقتی پس از اون همه سختی تونسته بودم آبشو به چنگ بیارم و بریزم توی فنجون بلوریم خیلی لذت می بردم و حال می کردم . . وقتی کار تموم شد یه دفعه دیگه هم تو چشاش نگاه کردم داشت به خودش می گفت عجب چیزی بود توی خواب هم نمی دیدم ولی خداییش اگه کوه می کندم این قدر خسته نمی شدم ..ادامه دارد ..ایرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

ولی به جان خودم این عجب داستان توپی هست خیلی ردیف هست مرسی ممنون

ایرانی گفت...

دوست و یاور همیشگی متین عزیز !ممنونم از همراهی و نظرات گرم و پرشور و امید بخشت .امیدوارم که درکنار امیر عزیز و زحمتکش بتوانم قدمی کوچک هم که شده درراه پر شور تر شدن این سایت پرداشته و پاسخگوی محبت شما دوست عزیز باشم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر