ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک اختلاف 4

با تمام وجود می بوسیدمش . دستمو لای موهاش فرو بردم . بوی تن گرمشو احساس کردم .  یه تن لخت و لخت پر از تب و تاب عشق و هوس . می دونستم که میخواد خودشو تسلیم کنه . ولی من باید طوری رفتار می کردم که اون احساس نکنه فقط واسه جسمش می خوامش . باید شخصیت خودمو یه خورده غیر اون چه که هست نشون می دادم . هر چند راستی راستی دوستشم داشتم . -پدرام -جون دل -تو نمی خوای لخت شی ؟/؟-دلم می خواد تن لخت و مردونه تو به تن لخت من بچسبه . حس کنی که چقدر داغ داغم و در تبت دارم می سوزم . -ماریای قشنگ من حالا بگیر بخواب . اگه از این جلوتر بریم کارمون درست نیست . نمیگم هوس تو رو نداشته یا ندارم . چون منم یه انسانم . خواسته های یه انسانو دارم . دوستت داشته و دارم . حالا نشد که بهم برسیم . -یعنی چون نشد باید بسوزیم و بسازیم ؟/؟یعنی با یه تیکه کاغذ به اسم قباله ازدواج یه عمر خودمونو اسیر همسری کنیم که دو ستش نداریم ؟/؟-نه ماریا تو دلمو شکستی . یعنی یه جوری در مورد من فکر کردی که من آرزو می کردم ای کاش هرگز عاشقت نمی شدم . تو عشق منو هوس خوندی . از حرفات بر میومد که این عقیده رو در مورد من داری که به خاطر سکسه که چشمم به دنبال توست . یعنی من زیباییهای زن مورد علاقه امو می خوام ببینم باید محکوم بشم ؟/؟به طرف کاناپه رفتم تا روش بکپم .-حالا اگه من این خواسته رو ازت داشته باشم چی ؟/؟من ازت بخوام که با من باشی ؟/؟خودش اومد طرف من و زیر پیرهنمو در آورد و دستش که از پشت پیژامه ام به کیر تیز شده و آماده ام خورد گفت این که چیز دیگه ای میگه . پس تو چرا این قدر ناز می کنی واسم ؟/؟حالا همه زنا ناز می کنن مرد مارو باش اون واسه ما ناز داره . با یه بر خورد جدی بهش گفتم تو این طور فکر می کنی ؟/؟-نه شوخی کردم حالا .نمیخوام پشیمون شی . وای دوست داشتم زودتر پشتشو به من بکنه تا اون کون قشنگ و مامانی بی نظیر خواهر زن خوشگلمو ببینم . دوست داشتم اول برام سراغ کون تا عقده امو خالی کنم . پوست تن و صورتش که این قدر سفیده حتما کونشم سفیده . شیطونک لخت لختم کرد . دستمو راحت می تونستم دور کمرش حلقه بزنم . ولی نمی دونم چرا به زحمت می تونستم تمام کونشو تو دستام قالبش کنم . با چشاش داشت منومی خورد . از نگاش نمی تر سیدم ولی خجالت می کشیدم . چون حس می کردم که افکار منو می خونه حتی متوجه دروغام میشه . -تو ازم چی میخوای ؟/؟به من پشت کرد و به طرف تخت رفت . من میخکوب شده بودم . یه کون گنده سفید تراشکاری شده بی عیب و نقص که جفت سوراخاش گم شده بودند وفقط درز وسطی مشخص بود .. گرد و منظم -چیه وایسادی . دیدی من اشتباه نمی کنم . بیا که کونم در خدمت توست . هر کاری دوست داری باهاش انجام بده . بیا این قوطی کرم رو هم بگیر از تهرون که داشتیم میومدیم تو کیفم بوده . یه وقتی فکر نکنی واسه این کارا با خودم آوردمش .-چیه اگه دوست نداری مجبور نیستی .-بیا دیگه این قدر خودتو لوس نکن ... دیدم داره راست میگه و تعارفو باید دیگه کنار بذارم . بالاخره خواهر زن کون گنده نصیب من شده بود . وای کاش شریکی نداشتم . روی تخت و بروی شکم دراز کشید ومنم فقط تمام تنشو می بوسیدم . یعنی قسمت پشتشو جاهایی رو که تومعرض دیدم بود . دستمو از همون طرف کونش به کوسش رسوندم و دیدم واویلاست .-عزیزم این که آبشار نیاگارا شده -تو هم که زیر اون آبشاری -آره زیرشم و دارم زیباییهای طبیعتو می بینم .-تو تا با سرزمین کونم صفا نکنی نمیذارم که زیر آبشار من غسل کنی -آخه من میدونم که زنا بیشتر عاشق کوس دادنن تا کون دادن . -ولی من عاشق عشقم . عاشق توام . عاشق اونی هستم تا وجودمو بهش ببخشم . عاشق اینم که احساس لذت کنی تا احساس لذت کنم . تا بدونی که چقدر دیوونه وار دوستت د ارم . اگه یه خورده دیگه از این صحبتا می کرد احساسات من جریحه دار شده و اونوقت دیگه قید کونو می زدم و مجبور می شدم واسه ژولیت خودم رومئو بشم . کونش این قدر تپل و گوشتالو بود که وقتی درز وسطشو باز می کردم بازم زبونم به زحمت روی سوراخ کونش قرار می گرفت . نوک زبونمو دور سوراخ می گردوندم . -ماریا من می میرم واسه کونت . جووووووون خیلی عاشقشم . دوستش دارم . چقدر حال میده .-خیلی چاق و بزرگه . این دفعه می خوام از اون کمر بند های لاغری ببندم به کونم لاغرش کنم .-نه تو رو خدا این کارو نکن .-شوخی کردم من خوشم میاد که تو همه جامو بخوای . منو به خاطر خودم بخوای همونطوری که من عاشقتم دوستم داشته باشی . من کونمو واسه تو حفظش کردم کاری نکن که من به کون خودم حسادت کنم .-خیلی سخته بشناسمت ماریا -هر وقت دلمو شناختی تا آخر قلبمو دیدی اون وقته که می تونی بگی منو شناختی .-چند دفعه بهت بگم دوستت دارم تو اگه زنم می شدی معلوم نبود روزی چند دفعه باید با هم دعوا میفتادیم .-حالا حالتو بکن این قدر حرف نزن . کمرم سنگین شده واییییی .کیییییررررررررتو می خواد . هوسسسسس تو رو داره . من این کونو واسه تو آک آکش نگه داشتم .قنبر خودشو کشت و بهش ندادم . حتی نذاشتم زیاد باهاش ور بره . اصلا ازش خوشم نمیاد . حتی نمیتونه ار ضام کنه واگرم زورشو بزنه من دوست ندارم . دوست داشتم این هدیه روتقدیم تو کنم . مال تو باشه . میدونستم و میدونم عاشقشی و خیلی می خواهیش .-وایییییی نگو ماریا که منم خیلی دوستت دارم . هر چی تو بگی همونو انجام میدم . عاشقتم . اگه هم بگی همین الان کونتو ول می کنم میرم رو کوست .-تعارف الکی رو بذار کنار به کارت برس . من که می دونم توی دلت چی میگذره .-راست میگی قند تو دلم آب شده جووووون من داشتم به آرزوم می رسیدم . اونقدر خوشحال بودم که حس کردم هنوز کیرمو روونه کونش نکرده آب خود به خود داره می ریزه . اگه بهم می گفت که بکارتشو واسم نگه داشته و دختریشو حفظ کرده تا این حد ذوق زده نمی شدم . تا می تونستم سوراخ کون عزیزمو به همراه کیر خودم کرم مالیش کردم . اول کرم مالی و بعد کیرم مالی . نمی دونم چرا نمی تونستم لالمونی بگیرم . این دور و بر چسب هم نبود رو لبم بزنم .-عزیزم قول میدی که همین جور که تا به حال این کونو واسه من حفظش کردی واسه همیشه حفظش کنی ؟/؟-یعنی تو ازم نمی خوای که من قلبمو روحمو احساس خودمو واسه همیشه برات حفظ کنم دوباره چسبیدی به کون ؟/؟-آخه از اونش مطمئنم چون پیوند عاشقونه مارو تو آسمونا بستند . -خیلی زبون بازی پدرام . اون موقع که راز دلمو واست نگفته بودم حفظش کرده بودم . فکر می کنی حالا که بهت گفتم دیوونه وار دوستت دارم این کارو واست انجام ندم ؟/؟خیلی دیوونه ای . نوک کیرم با سر سوراخش بازی می کرد . هوس داشت منو می سوزوند . بر آمدگیهای دو طرف کون ماریا هم با کیرکم در تماس بود و بیشتر داغم می کرد  . کون گنده ماریا و سوراخ خیلی خیلی ریز و تنگش جای حرف داشت . یعنی کون به این گندگی و سوراخ یه این تنگی ؟/؟!من باید تا آخر عمرم عاشق زن مردم می بودم . قلب و کونش که به اسم من سند خورده بود بقیه قسمتهاشم که به صورت مشاعی من و قنبر مالکش بودیم . سهم من بیشتر بود ولی همون که مالک قلب  و روحش بو.دم واسم یه دنیا ارزش داشت . ای بابا این کیره چرا راهشو پیدا نمی کنه . چرا این قدر بی طاقت و داغ شده !با این که هنوز پشت خط بود ولی حس می کردم که آب کمرم داره کیرمو می شکافه و می زنه بیرون . دیگه جلو شو نگرفتم -پدرام چقدر داغ بود ؟/؟!این قدر هوست زیاد بود که هنوز منو نگاییده آبت ریخت ؟/؟از خودت و از کون منحصر به فردت بپرس آب منی و کرم مخلوط شده بودند و من فشار کیر بر سوراخ کون ماریا رو زیاد ترش کردم بالاخره توپ از خط دروازه گذشت و گل اعلام شد .. ادامه دارد .. نویسنده ..ایرانی .

4 نظرات:

مرتضی گفت...

داستانه جالب و جذابیه ایرانی عزیز.

"شاد و سربلند باشی"

matin گفت...

داستان خیلی زیبای هست مرسی

ناشناس گفت...

ایرانی عزیزخسته نباشی میشه یه داستان درمورد اینکه زنه مخ دوستش رابزنه با شوهرش سکس سه نفره باحال بکنن یابرعکس؟اگه نوشتی ازنوع لباس سکسی پوشیدنشبا حال قسمت دارطولانی بنویس ادامه بده عالی.

ایرانی گفت...

متین جان آقا مرتضی و دوست خوب ناشناسم ممنونم از توجه شما .چشم در آینده نزدیک چنین داستانی را خواهم نوشت .میشه بعد از ماه مبارک رمضان چون سایت از 18 تا 27 ماه رمضان تعطیله .تندرست باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر