ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تمنای تمنا 7 (قسمت آخر )

عزیزم حالا یواش یواش یه خورده باید بری استراحت کنی یا این که به درسات برسی . اگه همین جور بخوای آب کیرتو خالی کنی ضعیف می شی . دیگه به درسات نمی تونی برسی . منم خیلی خوشم میاد همیشه تو بغلم باشی . بهت حال بدم ولی از درسات عقب میفتی -مامان من قول میدم درسامو بخونم . امروز اولین بارمونه یه خورده بیشتر -فدات شم این قدر زار نزن . بمیرم برات . کوسسسسسم واسسسسسه کیرت بسوزه . منم هنوز هوس دارم . نمیدونی چقدر اعصاب منو آروم کردی . باشه بگو دیگه چیکار مونده که نکرده باشی . انگشتشو گذاشت روی سوراخ کونمو بعدشم نوک زبونشو طوری گذاشت رو ش و باهاش بازی کرد که کوسم از هوس به خودش لرزید .-شعیب جون حتما میخوای آبتم توش خالی کنی ؟/؟-خب اگه نتونم جلو خودمو بگیرم .-تو تازه به سن بلوغ رسیدی . هنوز سنی نداری . ضعیف میشی . نمیدونم باشه . معلوم نبود درجه شهوتش به کی رفته . به جای این که به پدرش بره به من رفته بود . -قبل از این که بری سر وقت کونم اول بیا تو بغلم یکی ببوسمت . دلم می خواست مثل یه معشوقه باهاش حال کنم . لبامو گذاشتم رو لباش کمرشو محکم گرفته به بدنم چسبوندم . لباشو ول نمی کردم . با دوتا لبم به نوبت لب بالا و پایینشو میک می زدم و بعد دو تا لبشو با هم به لبام می چسبوندم .. کوسسسسسسمو محکم به کیییییرررررششش فشار می دادم . یه دستشو گرفته رو سینه ام قرار داده و بهش گفتم که اینجا رو فراموش نکن . با سینه هام ور برو دوستت دارم . کییییییررررررتو می خوام . حال بده بهم حال بده . مادرت هنوز تو هوس می سوزه .-دوستت دارم مامان که هوس داری و به خاطر سلامتی من خودتو فدا می کنی و میگی دیگه بسه -اوووووووووف عشق من نمیدونی که کوسسسسسسسم چقدر سختی کشیده -تا منو داری دیگه غم نخور . بابا سالم که بود کاره ای نبود . حالا که دیگه بدتر . من تامینت می کنم . بهت قول میدم . درسامو خوب می خونم . خوب ورزش می کنم . غذامو خوب می خورم . همه و همه به این امید که آخر کار بغل تو قرار بگیرم . با تن لخت تو سکس کنم . و بگم که کوس مامان با حال ترین کوس دنیا واسه من و کونشم پر هیجان ترین کون برامنه .-زبونتو در آر ببینم . زبونشو در آورد و من اونو میون دو لبم قرار دادم و با هوس میکش زدم . با انگشت هوس بهش اشاره زده و قمبل کرده و بانگاه هوسم بهش گفتم که کیرشو بفرسته تو مسیر کونم .-پسرم تو که آماده ای .-آماده تر از اونچه که فکرشو بکنی . مامان دوست ندارم کونت درد بکشه دوست ندارم دردتو ببینم .-تو کیفتو بکن هرچی باشه از درد زایمان که بد تر نیست . بدنمو خم کرد و یه پهلوم کرد . پاهامو از همون پشت باز ترش کرد . سرشو گذاشت لای کونم . دهن و زبونشو گذاشت روی سوراخی که تا چند لحظه بعد می خواست بازش کنه . این حرکاتش کافی بود که دوباره به هوس بیام . اون با سوراخ کونم مشغول بود و دست من با سوراخ کوسم . تمام تنمو غرق بوسه کرد . بیشتر ازهمه سینه هامو میک می زد .-اووووووووووهههه خوب میدونی باهام چیکار کنی شعیب . می چسبی به اون جایی که قبلا زیاد نچسبیده بودی . نوک سینه هام زده بیرون .-مامان چه تیز شده !-مثل کیر تیز تو .این تیزیها همه مال هوسه . حالا یه خورده بجنب دیگه ممکنه بابات بیدار شه . قبل ازاین که فینالو شروع کنه یه چشمه دیگه هم اومد که خیلی حال داد هریک از قاچای کونمو به نوبت و بین دو تا دستش حلقه زد و بغلش گرفت و به سینه اش چسبوند و گفت جووووووون کوووووووون مااااااامااااااان هر کدوم از این نصفه ها واسم یه کووووووون درسسسسسسسسته ان . دو تا سوراخ هم که اون وسط داری مامان -بگو بگو هوسم بازم زیاد تر میشه . من اگه دو تا کون داشته باشم دوتا سوراخ کون هم داشته باشم دو تا کیر هم می خوام دیگه تو چطور می تونی از پسش بر بیای ؟/؟-مامان این کیر من کار ده تا کیرو هم می کنه . هر وقت خواستی احتیاج داشتی من هستم مامان .-می دونم عزیزم . دیگه رختخواب ما از هم جدا نیست . کسی هم نمی تونه بهمون ایرادی بگیره . وای چه حالی میده !حس می کنم خوشبخت ترین زن دنیام . در عالم خوشی خودم داشتم این فکرارو می کردم که یهو متوجه شدم یه چیزی دور و بر مقعد و سوراخ کونم که با کرم چرب شده بود سر خورد و با چند تا فشار رفت تو کونم جا گرفت -جادوگر تو منو افسون کردی . گولم زدی . سرم کلاه گذاشتی . کلاه کیرتو گذاشتی رو سر کونم . حالا بیشتر فرو کن . وایییییی هوسسسسسسسم کوسسسسسسم کوووووننننننم کییییییرررررررررت . سوزوندی منو جووووون. سینه هام دارن می لرزن . فدات شم .-مامان دیدی چقدر دوستت دارم . خودخواه نیستم هم کونتو می کنم هم همه تنتو دارم نازش می کنم و حالشو می برم و دو ست دارم که تو هم حال کنی .-عزیزم حال می کنم حال می کنم . با اون کییییییرررررتم که تو کون منه حال می کنم . هر وقت دوست داشتی به سوراخ تشنه لبم آب برسون -ماااااامااااااان -جون مامان -ایرادی نداره همین الان بریزم کونت دیگه منو کشته . آب کیرم تو همه جای بدنم داره دور میزنه .-بفرستش بریزش به جایی که قدرشو بدونه . به مامانت آب بده . آب کیرتو بده . زودتر -مامان اومد داره میاد -بززززززن محکم کونننننمو بزن . وسط کونمو باز تر کرد تا سوراخ کونمو که به کیرش چسبیده بود بیشتر و بهتر ببینه -ایییییی مااااااامااااااان کییییییییررررررم داره مث یه شمع آب میشه -بریز بریز آبش کن عزیزم خودم واست آب جمع می کنم . بریز حال کن .-جاااااااان اومد -جوووووون گرفتمش واییییی سوختم . ولی از اون سوختنای شیرین . -مامان کیرم یه خورده اون تو بمونه ؟/؟-تا هر وقت که عشقته و حال می کنی اون تو بمونه .... واین بود از ماجرای رسیدن من به یک کیر بی درد سر و باحال و شعیب عزیزم خیلی پسر حرف شنو و سر یزیریه . اصلا دوست دختر نداره . قبلا شاگرد چهارم پنجم کلاس بود ولی الان به لطف مامانش درساشو خیلی بهتر می خونه و حتی شاگرد اول شده . دوستان ناباب و خلاف نداره . واقعا داشتن یک فرزند نیک بهترین سود برای پدر و مادره . اگه هم گاهی وقتا یه لجبازیهای کوچیک و بچگونه ای داشته باشه تهدیدش می کنم که امشب از کوس و کون خبری نیست . یه بار یه ساعت تنبیهش کرده بودم به گریه افتاده بود از شما چه پنهون من خودم حشری تر بوده دوست داشتم زودتر لخت شم برم تو بغلش ولی چه کنم حس مسئولیت مادری موجب شده بود که منم مثل قدیمیا و علما و عقلا بگم درسته که بچه عزیزه ولی ادب عزیزتره .. پایان .. نویسنده ..ا یرانی 

1 نظرات:

matin گفت...

این داستان هم به نوبه خودش داستان زیبای بود مرسی

 

ابزار وبمستر