ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماه عسل در عسل 2


دیگه لازم نیست این همه قرص اعصاب بخوری و یک جای دیگه از بدنتو از کار بندازی . شایدهم راست می گفت . باهمه حشری بودنم حس می کردم دو آتیشه نیستم و امین حسابی تحملم می کرد . دوست داشت درمونم کنه . دوست داشت لذت ببرم و به خودش اهمیت کمتری می داد . اندازه و ضخامت کیرش قابل قبول بود . بلندیش 16یا 17 سانتی می شد . کیر فیروز حداکثر به 20 سانت می رسید . قسمت این بود که با کیر امین از مرحله دختری بگذرم . نفسها تو سینه حبس شده بود . امین فکر می کرد که می خواد قله اورستو فتح کنه منم فکر می کردم بدون این که شنا بلد باشم باید از رو یه تخته شیرجه و ارتفاع زیاد بپرم تو استخر . چهار پنج سانتیمتر از کیر رفت تو کوسم خیلی هم راحت . یه فشار دیگه که به کوسم آورد سیستم به هم خورد و صدای ترکیدن اومد . واییییی چند قطره خون از کوسسسسم ریخت بیرون . بالاخره پاره شده بودم . مثل این که رفته باشم تو یه دنیایی دیگه . حس خاصی داشتم . خون که ایستاد از خوشحالی نمی دونستم چیکار کنم . چون بدجوری ترسیده بودم . امین کیرشو گرفت تو دسشو مثل فاتحان واترلو به من نگاه می کرد  .پاکم کرد و به کارش ادامه داد کیرشو تا ته گذاشت تو کوسم . یه کمی سوزش داشتم ولی خیلی کیف می داد با این که اولین دفعه ام بود ولی خوب جادار بودم نمیدونم شاید بقیه هم تا بیست سانت جا داشته باشند . با این که خیلی لذت می بردم آبم ناز داشت که بیاد بیچاره امین خودشو کشت نیمساعت یکسره داشت منو می گایید . نمی دونم چرا آب اون نمیومد . یه لحظه تنم لرزید پاهام لرزید و یه آب گرمی ازم ریخت -آههههه امین بالاخره کارتو کردی . لعنتی نمی دونم اینجا هم چرا یاد فیروز افتادم اون موقعی که با میک زدن کوسم آبمو میاورد اونم تو یه مدتی خیلی کمتر از این . بیچاره امین از بس جلو گیری کرد تا آبش نیاد و بتونه با کیر شقش منو راضی تر کنه به اعصابش خیلی فشار اومد تا این که بهش گفتم آبشو بریزه تو کوسم . خیلی هم آب داشت . هم سیرابم کرد وهم یه مقدار زد بیرون . خیلی بیشتر از من حال کرد -جااااااااان کشته مرده کوسسسسستم خیلی ناز داره ناز نازه . کمرم سبک شد . عشق تماشای کون تک من هوش از سرش ربوده بود . بهش اجازه دادم هر جور دلش می خواد با گوشت و قاچ و لنبرهای کونم ور بره سوراخشو لیس بزنه با انگشت رو و داخلشو بماله کوسمو هم در حالی که کونمو به طرفش قمبل کرده بکنه ولی خواهش کردم که یک امشبو از گایدین کونم منصرف شه . نه واسه این که از ورود کیر می ترسیدم که شاید بیشتر از چهل دفعه به فیروز کون داده باشم اونم به کیری کلفت تر . ناراحتی ام از این بود که نمی خواستم خاطرات تلخ عشقی من زنده شه . این آمادگی رو تو شب زفاف نداشتم .ا مین صبورم قبول کرد که کونمو بذاره واسه سری بعد . واسه یه چند دقیقه ای تمام غم و غصه هامو فراموش کرده بودم تماس کون درشتم با وسط تن امین و گاییده شدن کوسسسم عجیب لذت بخش بود -همین جووووووررررررری همین جورررررری کوسسسسسم فقط مال توست . واسه یه دفعه دیگه هم سبکم کرد این دفعه بیشتر حال کردم وکمتر به یاد غصه هام افتادم . فوری آب منی خودشو فرستاد طرف کوسم مثل یه شیری که به یه شکاری رسیده باشه افتاد رو کونم دو تا دستاشو گذاشت روش و با لب  و دهن و دندون و زبون همه جاشو می خورد -باورم نمی شه این کون مال من شده باشه -آره عزیزم همراه منه ولی صاحبش تویی . هردومون خندیدیم ازش عذر خواستم که نتونستم فعال باشم . بهش قول دادم که هر چه زودتر جبران کنم .-اتفاقا خیلی خوش گذشت . دیگه می خواستی چیکار کنی . این قرصا رو اگه یواش یواش ول کنی همه چی درست میشه -به شرطی که تو هم دست از عرق خوری ور داری . غسلمونو کردیم ورفتیم حرم زیارت . امینو دعا کرده و از خدا و امام هشتم خواستم کاری کنه که دیگه فکر فیروز آزارم نده درمون بشم و بتونم یه همسر خوبی واسه شوهرم باشم . یه خورده خسته بودم . غروب زودتر اومدم خونه ویه سرویس با امین جونم برنامه اجرا کرده و شاممونو خوردیم .ا حساس خستگی شدیدی می کردم . دعوت رقیه خانمو واسه رفتن به اتاقشون قبول نکردم گفتم که می خوام قرص بخورم بخوابم . این قرص منو هفت هشت ساعت یکسره به خواب می برد . شب زفاف این قرصو نخورده بودم به جاش یه کپسول دیگه ای رو نوش جون کرده بودم . امین هم رفت تا با آقا سلیمون یه پیکی بزنه -عزیزم انواع و اقسام مشروبات خارجی تو دست و بالشه -تو اومدی اینجا شراب بخوری یا زیارت کنی و از ماه عسلت لذت ببری ؟/؟هزینه به جای خود فکر سلامتی خودت چرا نیستی ؟/؟بالاخره رضایتمو جلب کرد و رفت تا با صاحبخونه مشروب بخوره منم قرص خوابمو خوردم . اما این دفعه نصف دوز همیشگی . چون واقعا تصمیم گرفته بودم که خودمودرمان کنم . نیمه های شب بود و من طبق عادت همیشگی رو شکم خوابیده بودم . حس کردم یک جسم اضافی بین درز کونم قرار گرفته و لحظاتی بعد اونو توی کوسم احساس کردم . امین بی ملاحظه حالا به کوس خشک منم رحم نمی کنه . هر چه خواستم کمی حرکت کرده تا یه متلکی بارش کنم سرگیجه اجازه نداد در حالتی بین خواب و بیداری حرکت کیرو توی کوسم احساس می کردم ظاهرا مشروب حسابی چربی خون امیرو کم کرده و کیرش سفت تر و شق تر به نظر می رسید . دیگه هیچی احساس نمی کردم جز این که دستهای امین که قدرتش بیشتر شده بود دو طرف کونمو به پهلوها فشار می داد تا راه کیرشو واسه ورود به کوسم باز تر کنه وچند دقیقه بعد هم تو حالت گیجی ریزش منی رو داخل شکم و بیرون کوس خودم حس کردم و این دفعه دیگه رفتم به خواب عمیق . صبح که از خواب پا شدم دیدم خبری از امین نیست . حتما رفته نون تازه بخره . هنوز کمی خمار بودم به محض دیدن شوهر جونم می خواستم بهش بگم دیشب خوب تک زدی که دیدم پس از یه ساعت هم ازش خبری نشد . چند دقیقه بعدش رقیه خانووم اومد پیشم و گفت اقا امین دیشب از بس زیاده روی کرده به اتفاق حاج سلیمون تو اتاق بغلی خوابشون می بره و تازه از خواب بیدار شده و کمی ناکوکه ... یعنی چه امین که نصفه شب پیشم بود . نکنه بعدا خوابید . وقتی شوهرمو دیدم ازش پرسیدم تا حالا به خودت نگفتی که زن دارم ؟/؟حتی نصفه شب هم می تونستی سری به من بزنی . عذر خواهی کرد و گفت دست خودش نبوده و همون سر شب خوابش برده .. تنم لرزید . یعنی من دیشب خواب می دیدم ؟/؟پس کی منو گاییده //؟اوه خدای من سلیمان که با امین بوده .یعنی یک جن با من طرف شده ؟/؟من به جن و این جور چیزا اعتقادی نداشتم تا این که سوره جنو خوندم وگفتم حتما یه چیزایی هست . یعنی تو این همه کون و کپل جن بیاد بیاد ور دل من ؟/؟اگه جن بوده پس توی جسم کی حلول کرده ؟/؟اینجا که پس مونده های آب آدمیزاد ریخته . نکنه همه اینا خواب و خیال بوده ؟/؟پس این لکه ها چیه که ملافه رو کثیف کرده ؟/؟پاک قاطی کرده بودم . یعنی یک غریبه منو کرده ؟/؟کوسم احساس درد و سوزش شدید می کرد پس حتما دیشب یه چیزی رفته توش ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی .

1 نظرات:

matin گفت...

مرسی عالی بود مثل همیشه 2020 ممنون

 

ابزار وبمستر