ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تمنای تمنا 3

یه خورده دلم واسه سادگی شعیب می سوخت و هم از بی شیله پیله بودنش هراس داشتم . خیلی ساده با همه چی برخورد می کرد . آخه پسر خوشگل و ناز و کیر کلفت مامان که عاشق کون گنده من شدی !مگه گاییدن و در رفتن به همین سادگیه ؟/؟پسر جون من که خودم به شیطون درس می دادم حالا یکی باید بیاد به من درس بده . بیصبرانه منتظر ورود کیر به ناحیه کوس و کونم بودم تا یه خیر مقدم پنهونی بهش بگم . البته قصد داشتم امشبه رو هم بذارم هر کاری که دلش می خواد بکنه بعد ترس و خجالتش که ریخت یه خورده که روش باز تر شد من برم تو فازای دیگه و عملیات بعدی رو شروع کنم . شانس آوردم که شعبانو به یه اتاق دیگه منتقل کردیم . آخه با این بوی بد مریضی آدم نمی شد کنارش بخوابه . قبل از این که برم توی رختخواب لای کوس و کونمو تمام تنمو خوشبو کننده زدم که یه موقع پسر گلم نگه مادرم که همش ازم ایراد می گیره چرا خودش تر و تمیز نیست .-شعیب جون من دارم می خوابم این قرص گیجم کرده سرمو زمین بذارم دیگه تا صبح رفتم . قربونت برم من . حواست باشه ها . سفارش نکنم . بابات مریضه .گناه داره . مراقبت میخواد . یه دستی روی کونم کشیدم وخودم از این برجستگی و گندگیش یه کیفی کردم و چشامو بستم . طوری هم با خودم رفتار کردم که خودم باورم شد که خوابم برده . حدود یه ساعت گذشت . شعیب اومد بالا سرم . یه خورده شمدو از پهلوم انداخته بودم یه طرف دیگه . طوری که یه قاچ کون و قسمتی از پاهای تپل و گوشتی من معلوم شه و دل نوجوون تازه تکلیف شده رو ببره . ا ین بار شعیب دو طرفه ناله هوسو سر داده بود . توی دمش می گفت هووووووووووففففففف و توی بازدمش می گفت اووووووووووووففففففففففف. این هوف و اوفش منو کشته بود . این صبر هم با این که تلخه ولی میوه شیرینی داره . دست لطیف شعیبو روی کونم احساس کردم خیلی آروم یه قسمت دیگه از شمدو کنار داد . حالا کل کون من تو دیدش قرار داشت صدا و طول هوف و اوفش زیاد تر شده بود . فاصله من تا شعبان زیاد بود خدا کنه که پدره نفهمه که پسره قصد گاییدن مامانشو داره . صدای ضربان قلب شعیبو می شنیدم . منم هیجان زده بودم . شدت تپش ضربان قلب منم دست کمی از تپش شعیب نداشت . سعی کردم خودمو آروم کنم که اون چیزی نفهمه . اون وقت باید غرورموزیر پا له می کردم و به دست و پاش میفتادم که بیاد منو بکنه . شایدم بهتر بود همچه کاری می کردم . صورتشو گذاشت رو کونم . لبشو قرار داد روی درز وسط کون و آروم بوسش می کرد . دستشو گذاشت لای پام . کون گنده ام ,کوس کوچولو وسوراخ ریز خودشو قایم کرده بود . شعیب دوتا قاچمو به دو طرف باز ترش کرد تا کف دستشو راحت تر بفرسته اون وسط وایییییییی اوف کوسسسسسسم خیس خیس شده بود حس می کردم اولین باریه یکی باهام سکس می کنه . و شایدم هیچوقت تا به این اندازه هیجان زده نبودم . با آرامش زیادی این کارو انجام می داد . نمی خواست بیدارم کنه . ولی من دوست داشتم سرعتش زیاد شه . آتیشم بزنه . خاکسترم کنه . فکر نمی کردم تا به این حد بنده صبوری باشم . حس می کردم دارم می خوابم . نه من باید بیدار می بودم و به پیشرفت بیشتر پسرم کمک می کردم . صبر داشته باش تمنا . زن !عجول نباش . بالاخره تو به کیرت می رسی . وپسرت هم به کوسش . وچند دقیقه بعد یه حرکت بادمجونی رو روی کونم احساس کردم . هر چی خواستم حواسمو ببرم جای دیگه نمی شد . این کیر که اول رشدشه این قدر سفت و کلفته بعدا می خواد چی بشه ؟/؟!پسره ناشی تازه کار کیرشو همچین محکم فشار داد به بالای کون دو سه سانت بالاتر از سوراخ و قسمت استخون لگن که نزدیک بود داد بزنم . راه سوراخو گم کرده بود تاریک بود و نمی دید . شایدم یه حفره کوچیکی دیده بود که با سوراخ اشتباه گرفته بود . تازه سوراخ کونشم آدم این جوری نمی کنه و از طرفی کوسم تمنای کیر داشت نه سوراخ کونم خودش به اشتباهش پی برد و دو سه سانت اومد پایین تر .. نه سوراخ کون من فعلا کیر نمی خواست در حال بازی بازی کردن با سر سوراخ کونم بود که یه تکونی به کونم داده وبه طرف بالا کشوندمش که سر کیرش چند سانت افتاد پایین و به کوسم چسبید . شعیب کمی ترسیده بود راه سوراخو بهش نشون داده بودم ولی کیرشو بیرون کشید و شمدو انداخت روم .وخودشو جمع و جور کرد .وواسه این که خاطر جمع شه که من خوابیدم گفت مامان خوبی ؟/؟صدام کردی ؟/؟چند بار از این حرفای الکی زد ومنم  جوابی بهش ندادم و دوباره من و خودشو در همون وضعیت قبلی قرار داد . کیرش تو خیسی کوس من می لغزید و می رفت جلو . نمی دونست چیکار کنه . جلوتر بره یا همون جا نگهش داشته باشه . قید همه چی رو زده بودم . هوس چشامو کور کرده بود . حتی اگه آبشم می ریخت تو کوسم خیالم نبود بار دار نمی شدم . در راستای کیر یه تکون کوچیکی به کونم دادم که دو سه سانت از کیرش رفت تو کوسم . باز راهنمایی از این بالاتر ؟/؟تازه حالیش شد که باید چیکار کنه . یواش یواش کیرشو فرستاد طرف کوسم . جووووووون چه مززززززززززه ای می داد . بالاخره به مرادم رسیده بودم ولی هنوز نه اون جوری . می دونستم که به اونجاشم می رسم  . تمنا !گر صبر کنی زغوره حلوا سازی . فعلا که به انگورش رسیده بودم . اون فقط می گفت هوووووووووووووف اووووووووووووووف . یا بلد نبود یا می ترسید حرف دیگه ای بزنه فکر کنم طول کیرش 16 یا 17 سانت بیشتر نبوده ولی کلفتیشو نمی دونم چی بگم . وروجک تا آخرشو فرستاد داخل . ا ز سادگیش خنده ام گرفته بود  .دستشو گذاشته بود رو بیضه هاش اونو به کوسم چسبونده و می خواست اونا رو هم بفرسته داخل . می خواستم بگم پسر جان اینا توکوس گشاد هم جا نمی گیرن چه برسه به این . خیلی به هم کیپ شده بودیم . اگه جای شعیب یه با تجربه قرار داشت نمی تونست راحت و با سرعت منو بگاد . یدفعه دیدم سرعتش زیاد شد و هوف واوف گفتناش به اوج رسید . یه چیزایی هم می گفت که چون خوب متوجه نشدم فقط همینو فهمیدم که سوراخ کوس منو با سوراخ کون اشتباهی گرفته . اوووووخ جووووووون سوراخ کون مامان دمش گرم چه داغه . با شروع جهش کیرش فهمیدم که آبه سرازیر شده خودشو به کون من چسبوند و کیرشو ثابت توکوسم نگه داشت انگار هم می خواست بیشتر احتیاط کنه و شایدم این جوری لذت بیشتری می برد .. بیشتر از ده دوازده تا جهش آب تو کوسم داشت که با هر پرش یه آهی هم می کشید ونمی تونستم هوسمو بیرون بدم . به خودم می گفتم هر چند کمرت سنگینه وارگاسم نشدی ولی کوست تشنه این آب داغ بودوبه هر حال یه کوس گشایی جدیدی هم صورت گرفت .  شعیب که کمرشو سبک کرده بود روی منو پوشوند و رفت حتما فکر می کرد هر چی ریخته توی کوسم همه حل میشه .. ادامه دارد . .نویسنده ..ا یرانی

1 نظرات:

matin گفت...

خیلی توپ اقا ادامه بده مرسی

 

ابزار وبمستر