سیامک فوری لباساشو در آورد .. و همین کارو هم با پونه انجام داد ..
-چه خبرته ! می ترسی فرار کنم ؟
-تو الان توی بغل منی . نمی ذارم که مثل اون دفعه ای فرار کنی . من دوستت دارم . -منم دوستت دارم .
اونا هم رفتند روی تخت اتاق خواب مادرش که دو نفره بود ...
سیامک این بار دیگه مقدمه چینی رو گذاشت کنار . می خواست آخرین فاصله رو هم هر چه زود تر از بین ببره تا حرفی برای گفتن نباشه و بهانه ای برای فرار پونه ... هر دو شون کاملا بر هنه بودند . سیامک دستشو گرفت زیر بیضه هاش و پوستشو طوری به عقب کشید که کیر کلفتش دراز تر به نظر بیاد . اونو گرفت جلوی چشای پونه .
زن دهنش از تعجب وا مونده بود . حس کرد که همون جوری که قبلا هم سیامک بهش گفته پس از سکس با هاش همیشه طالب اون خواهد بود . در همین افکار بود که حس کرد که یه چیز کلفتی کس تنگشو شکافته و تا آخر راهو رفته ..
-آههههههههه نهههههههههه کسسسسسسم آتیشم زدی بالاخره کارت رو کردی .
-تو که خیلی داغی . داری منو می سوزونی .. اوووووووووهههههه ...
سیامک سرغت فرو کردن کیرش توی کس پونه رو زیاد کرده بود ...
-این قدر جیغ نکش صدا میره بیرون ...
-دست خودم نیست خوشم میاد .. آتیش لذت توی تمام وجودم نشسته ... آخخخخخخخخخ .. دلم می خواد خودمو از این پنجره پرت کنم . منو بکن ... بکن ..سیا ..
-دارم همین کارو می کنم ...
سیامک کاملا خودشو رو پونه خوابونده بود و در حالی که سینه هاشون به هم چسبیده بود داشت لباشو می بوسید ...
پونه حس کرد که خیلی سریعتر از زمانی که در آغوش و زیر کیر پرویز بوده داره داغ میشه .
-یه کمی تند تر اگه تند تر بکنی من خوشم میاد لذت می برم ...
-آخخخخخخخخخ سیامک همینه همینه دارم ارگاسم میشم ... شدم .. حالا شدم .. آبتو خالیش کن توش ..می خوام داغی اونو حسش کنم . جوووووووووون ....
سیامک هم کیرشو ول کرد توی کس و گذاشت هر کاری که دوست داره انجام بده ... با هر ریزش منی یه حس لذت و آرامش خاصی به سیامک دست می داد و پونه هم دستاشو دور کمر پسر حلقه زده و اونو بیشتربه خودش می چسبوند تا آب بیشتری رو از سر چشمه به طرف کسش بکشونه ...
و در بیرون از خونه سیما همچنان منتظر بود . حوصله اش سر رفته بود .. یه لحظه سرشو بالا گرفت دید که پرده سفید اتاقش داره تکون می خوره و بعد پرده کشیده شده ... تعجب کرد . چه اتاقی افتاده ؟! سیامک با اتاق من چیکار داره ... مشکوک شد ... باید برم بالا .
یه حسی به اون می گفت که باید با احتیاط و بدون این که پسرش بفهمه بره توی آپارتمان و اگه موردی هست اونا رو غافلگیر کنه .
سیامک یه ترانه سکسی غربی رو هم گذاشت تا هیجانشون بیشتر شه و همین به نفع سیما شد که وقتی درآپارتمانو باز می کنه اونا متوجه صدایی نشن . رفت به سمت اتاق خواب خودش .. خیلی مراقب بود که اونو نبینن . حرصش گرفته بود .. سر و صدای ناشی از عشقبازی رو می شنید ... صدای ضبط نمی ذاشت که به درستی متوجه حرفاشون شه . صدای زن واسش خیلی آشنا بود ..
اووووووهههههه نههههههههه .. اون پونه همسایه روبرویی ماست .. کثافت آشغال .. بالاخره سیامک ساده منو تورش کردی ؟ نههههههه ...
کمی از در اتاق فاصله گرفت ... با یه موبایل کلاس بالا و قوی از اونا فیلم گرفت .. خیلی عالی شد ... خیلی آروم و در حالی که به شدت عصبی بود از خونه اومد بیرون .. داغون شده بود ... نمی دونست چیکار کنه . حالا من با این فیلم چیکار کنم ؟! پسره دیوونه واسه خودت شر درست نکنی ؟
با همه عصبانیتش خیسی عجیبی رو دور و بر کس و لای پاش حس می کرد ... توی همون ماشین شورتشو به آرومی پایین کشید و دستشو روی کس قرار داد و آروم آروم چنگش می گرفت و خیره به مردایی که از کنار ماشین رد می شدن نگاه می کرد . حتی به این راضی شده بود که یه پسر بچه هم بیاد و با اون عشقبازی کنه . دوست نداشت بره خونه .. می دونست که پیمان واسه ناهار میاد خونه . .. میرم فیلمو نشونش میدم و حال پونه رو می گیرم .. یه لحظه به خودش اومد .. اگه بخوام این کارو بکنم واسه پسرم هم بد میشه ... این جوری فایده ای نداره ... پیمان مرد خیلی خوش قیافه و خوش بدنیه ... اگه بتونم کاری کنم که با من باشه .... درسته خیلی کم سن تر از منه . ولی این روزا زن و مرد واسه سکس دیگه به این چیزا نگاه نمی کنن ؟ باید از طریق دیگه ای وارد شم .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
-چه خبرته ! می ترسی فرار کنم ؟
-تو الان توی بغل منی . نمی ذارم که مثل اون دفعه ای فرار کنی . من دوستت دارم . -منم دوستت دارم .
اونا هم رفتند روی تخت اتاق خواب مادرش که دو نفره بود ...
سیامک این بار دیگه مقدمه چینی رو گذاشت کنار . می خواست آخرین فاصله رو هم هر چه زود تر از بین ببره تا حرفی برای گفتن نباشه و بهانه ای برای فرار پونه ... هر دو شون کاملا بر هنه بودند . سیامک دستشو گرفت زیر بیضه هاش و پوستشو طوری به عقب کشید که کیر کلفتش دراز تر به نظر بیاد . اونو گرفت جلوی چشای پونه .
زن دهنش از تعجب وا مونده بود . حس کرد که همون جوری که قبلا هم سیامک بهش گفته پس از سکس با هاش همیشه طالب اون خواهد بود . در همین افکار بود که حس کرد که یه چیز کلفتی کس تنگشو شکافته و تا آخر راهو رفته ..
-آههههههههه نهههههههههه کسسسسسسم آتیشم زدی بالاخره کارت رو کردی .
-تو که خیلی داغی . داری منو می سوزونی .. اوووووووووهههههه ...
سیامک سرغت فرو کردن کیرش توی کس پونه رو زیاد کرده بود ...
-این قدر جیغ نکش صدا میره بیرون ...
-دست خودم نیست خوشم میاد .. آتیش لذت توی تمام وجودم نشسته ... آخخخخخخخخخ .. دلم می خواد خودمو از این پنجره پرت کنم . منو بکن ... بکن ..سیا ..
-دارم همین کارو می کنم ...
سیامک کاملا خودشو رو پونه خوابونده بود و در حالی که سینه هاشون به هم چسبیده بود داشت لباشو می بوسید ...
پونه حس کرد که خیلی سریعتر از زمانی که در آغوش و زیر کیر پرویز بوده داره داغ میشه .
-یه کمی تند تر اگه تند تر بکنی من خوشم میاد لذت می برم ...
-آخخخخخخخخخ سیامک همینه همینه دارم ارگاسم میشم ... شدم .. حالا شدم .. آبتو خالیش کن توش ..می خوام داغی اونو حسش کنم . جوووووووووون ....
سیامک هم کیرشو ول کرد توی کس و گذاشت هر کاری که دوست داره انجام بده ... با هر ریزش منی یه حس لذت و آرامش خاصی به سیامک دست می داد و پونه هم دستاشو دور کمر پسر حلقه زده و اونو بیشتربه خودش می چسبوند تا آب بیشتری رو از سر چشمه به طرف کسش بکشونه ...
و در بیرون از خونه سیما همچنان منتظر بود . حوصله اش سر رفته بود .. یه لحظه سرشو بالا گرفت دید که پرده سفید اتاقش داره تکون می خوره و بعد پرده کشیده شده ... تعجب کرد . چه اتاقی افتاده ؟! سیامک با اتاق من چیکار داره ... مشکوک شد ... باید برم بالا .
یه حسی به اون می گفت که باید با احتیاط و بدون این که پسرش بفهمه بره توی آپارتمان و اگه موردی هست اونا رو غافلگیر کنه .
سیامک یه ترانه سکسی غربی رو هم گذاشت تا هیجانشون بیشتر شه و همین به نفع سیما شد که وقتی درآپارتمانو باز می کنه اونا متوجه صدایی نشن . رفت به سمت اتاق خواب خودش .. خیلی مراقب بود که اونو نبینن . حرصش گرفته بود .. سر و صدای ناشی از عشقبازی رو می شنید ... صدای ضبط نمی ذاشت که به درستی متوجه حرفاشون شه . صدای زن واسش خیلی آشنا بود ..
اووووووهههههه نههههههههه .. اون پونه همسایه روبرویی ماست .. کثافت آشغال .. بالاخره سیامک ساده منو تورش کردی ؟ نههههههه ...
کمی از در اتاق فاصله گرفت ... با یه موبایل کلاس بالا و قوی از اونا فیلم گرفت .. خیلی عالی شد ... خیلی آروم و در حالی که به شدت عصبی بود از خونه اومد بیرون .. داغون شده بود ... نمی دونست چیکار کنه . حالا من با این فیلم چیکار کنم ؟! پسره دیوونه واسه خودت شر درست نکنی ؟
با همه عصبانیتش خیسی عجیبی رو دور و بر کس و لای پاش حس می کرد ... توی همون ماشین شورتشو به آرومی پایین کشید و دستشو روی کس قرار داد و آروم آروم چنگش می گرفت و خیره به مردایی که از کنار ماشین رد می شدن نگاه می کرد . حتی به این راضی شده بود که یه پسر بچه هم بیاد و با اون عشقبازی کنه . دوست نداشت بره خونه .. می دونست که پیمان واسه ناهار میاد خونه . .. میرم فیلمو نشونش میدم و حال پونه رو می گیرم .. یه لحظه به خودش اومد .. اگه بخوام این کارو بکنم واسه پسرم هم بد میشه ... این جوری فایده ای نداره ... پیمان مرد خیلی خوش قیافه و خوش بدنیه ... اگه بتونم کاری کنم که با من باشه .... درسته خیلی کم سن تر از منه . ولی این روزا زن و مرد واسه سکس دیگه به این چیزا نگاه نمی کنن ؟ باید از طریق دیگه ای وارد شم .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر