سیامک و پونه هم خودشونو رسوندن به محل عشقبازی پیمان و سیما .. دل تو دل سیامک نمبود . اون به هدف خودش که سکس با پونه بود رسیده بود حالا باید در این سمت سکس مادرش با یکی دیگه رو می دید .. چه جوری امکان داره ...
پونه : سیا جونم .. اونا ظاهرا این جا توی اتاقا نیستن .. وااااااییییییی ببین چه بند و بساطی راه افتاده . نگاه کن رو تخت و اطراف اونو ... شورت مادرت و سوتین و شورت شوهرم ..
-نهههههههه امکان نداره . مادرم این طوری نیست .
-ببین این حرفی که تو داری می زنی به من بر می خوره می دونی چرا ؟! حس می کنم که تو هم منو با زنای هرزه یکی کردی و فکر می کنی که منم مثل اونا هستم . پیمان با این که شوهرمه و به من خیانت کرده اما من باید مادرت رو درک کنم و به اون این حقو بدم که لز زندگی خودش لذت ببره . این جوری آدما بهتر و بیشتر می تونن همدیگه رو درک کنن . و احساس آرامش کنن . اون نیاز داره . تو هیچوقت نمی تونی یک انسان رو به خاطر نیازش و رفع اون سر زنش کنی . تو نباید فقط سیما رو از دید گاه مادر نگاه کنی و با خود خواهی اون انتظاری رو که از اون داری بخوای که بر آورده شه . و از طرفی می تونی اون قدر به اون نزدیک شی که نزدیکی کنی ...
-اوووووهههههه خیلی دلم می خواد .. ولی تصورش مو بر تن آدم سیخ می کنه . این که رفته زیر شوهرت خوابیده -همین می تونه یک امتیاز باشه برای تو که راحت تر بخوای با مادرت باشی . به خصوص اگه بینی که شوهرم داره با هاش ور میره . به ویژه این که اون قسمت فینال کارو ببینی . حتی شاید احساس مسئولیت هم بکنی که این تو باید باشی که مادرت رو ار گاسم کنی نه مرد دیگه ای . ولی بهت قول میدم که رابطه گرم چهار نفره مون که جا بیفته دیگه این چیزا برات عادی میشه و زشتی این کار ریخته میشه ....
سیامک : نگاه کن هنوز یه قسمت از آب کیر شوهرت رو ملافه نشسته ...
-این فکر کنم از کس سیما جون بر گشت کرده باشه ...
-دلم می خواد هم به مامان و هم به پیمان نشون بدم که من خیلی بهتر از اون می تونم تو و سیما رو ار گاسمش کنم و بهتون لذت بدم
پونه : در این که شکی نیست ... حالا بهتره این قدر وقت تلف نکنیم و بریم سمت حموم از اون طرف صدای آب میاد . یواش یواش میریم . ظاهرا در حمومو هم باز گذاشتن ... هیسسسسسسس ساکت باش پسر ...
سیامک تن لخت مادرشو دید که به کیر پیمان چسبونده و مدام داره آه و ناله می کنه ...
-آخخخخخخخخ نه ... داره مامان منو می کنه . داره می کنه توی کسش .. نهههههههههه
این که کون مامانه ....
جیغ سیما رفت به آسمون ولی پیمان همچنان کیرشو به سوراخ کون سیما فشار می داد . پونه به زور سیامکو نگه داشته بود و با ایما و اشاره ازش خواهش می کرد که دست به کاری نزنه . دو تایی شون آروم آروم لخت شدند .. سیما : جوووووووون پیمان جووووووووون مطمئنی که پونه تا چند ساعت دیگه بر نمی گرده ...
-خیالت تخت ...
کف دست پیمان رفته بود رو سینه های سیما و اونا رو به آرومی و بعد با فشار طوری می مالوند که در این حالت وسط بدن اون به باسن سیما می چسبید ..
سیما : آخخخخخخخخ بیشتر .. بیشتر .. بازم می خوام . چه حالی میده
پونه : آره کون مادرت رو می کنه .. من از اون لب ورچیدن سیما و فشاری که به خودش میاره متوحه شدم . سیامک : منم دلم می خواد منم می خوام همین جوری که شوهرت حال می کنه حال کنم .
-فعلا آمادگی کون دادنو ندارم ولی تو می تونی از عقب بکنی توی کسم .
همون استیل سگی تقریبا ایستاده با فمبل باسن و کمی انحناء . بیشتر مردا از این حالت خیلی خوششون میاد .
دو تایی شون کاملا بر هنه شدند ...
پونه : سیا جون دیدی گفتم که این حموم از بس جا داره که هر چهار نفرمون توش جا میشیم و راحت می تونیم کارمونو انجام بدیم ؟
سیما جیغی کشید و از پیمان فاصله گرفت ..
پونه : سیما خانوم ! حالا چرا این قدر استرس دارین . من که دارم لذت می برم .. پیمان جون به معشوقه ات بگو که این قدر استرس نداشته باشه . الان من و پسرش می خواهیم با هم حال کنیم .. چرا این قدر ناراحتی ... عیبی نداره یه خورده با سیما جون حال کن .. من و سیا جون که یه خورده عشق کردیم و اون تونست ار گاسمم کنه من میام سمت تو ..
پیمان : این چه بازیه که در آوردی پونه ..
پیمان حس کرد از اون جایی که زنش پونه رو داده به دست پرویز, اون غیرت و تعصبی رو که باید و شاید نداره .. شایدهم دوست داشت که همچنان سکسی رو به نام سکس ضربدری حس و تجربه کنه . ولی با این حال از این که یک جون قبراق و سر حال و کیر درشت داره پونه رو می کنه یه جوری شده بود . در عوض اون مادر تقریبا میانسال سیامک رو زیر کیر خودش داشت . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
پونه : سیا جونم .. اونا ظاهرا این جا توی اتاقا نیستن .. وااااااییییییی ببین چه بند و بساطی راه افتاده . نگاه کن رو تخت و اطراف اونو ... شورت مادرت و سوتین و شورت شوهرم ..
-نهههههههه امکان نداره . مادرم این طوری نیست .
-ببین این حرفی که تو داری می زنی به من بر می خوره می دونی چرا ؟! حس می کنم که تو هم منو با زنای هرزه یکی کردی و فکر می کنی که منم مثل اونا هستم . پیمان با این که شوهرمه و به من خیانت کرده اما من باید مادرت رو درک کنم و به اون این حقو بدم که لز زندگی خودش لذت ببره . این جوری آدما بهتر و بیشتر می تونن همدیگه رو درک کنن . و احساس آرامش کنن . اون نیاز داره . تو هیچوقت نمی تونی یک انسان رو به خاطر نیازش و رفع اون سر زنش کنی . تو نباید فقط سیما رو از دید گاه مادر نگاه کنی و با خود خواهی اون انتظاری رو که از اون داری بخوای که بر آورده شه . و از طرفی می تونی اون قدر به اون نزدیک شی که نزدیکی کنی ...
-اوووووهههههه خیلی دلم می خواد .. ولی تصورش مو بر تن آدم سیخ می کنه . این که رفته زیر شوهرت خوابیده -همین می تونه یک امتیاز باشه برای تو که راحت تر بخوای با مادرت باشی . به خصوص اگه بینی که شوهرم داره با هاش ور میره . به ویژه این که اون قسمت فینال کارو ببینی . حتی شاید احساس مسئولیت هم بکنی که این تو باید باشی که مادرت رو ار گاسم کنی نه مرد دیگه ای . ولی بهت قول میدم که رابطه گرم چهار نفره مون که جا بیفته دیگه این چیزا برات عادی میشه و زشتی این کار ریخته میشه ....
سیامک : نگاه کن هنوز یه قسمت از آب کیر شوهرت رو ملافه نشسته ...
-این فکر کنم از کس سیما جون بر گشت کرده باشه ...
-دلم می خواد هم به مامان و هم به پیمان نشون بدم که من خیلی بهتر از اون می تونم تو و سیما رو ار گاسمش کنم و بهتون لذت بدم
پونه : در این که شکی نیست ... حالا بهتره این قدر وقت تلف نکنیم و بریم سمت حموم از اون طرف صدای آب میاد . یواش یواش میریم . ظاهرا در حمومو هم باز گذاشتن ... هیسسسسسسس ساکت باش پسر ...
سیامک تن لخت مادرشو دید که به کیر پیمان چسبونده و مدام داره آه و ناله می کنه ...
-آخخخخخخخخ نه ... داره مامان منو می کنه . داره می کنه توی کسش .. نهههههههههه
این که کون مامانه ....
جیغ سیما رفت به آسمون ولی پیمان همچنان کیرشو به سوراخ کون سیما فشار می داد . پونه به زور سیامکو نگه داشته بود و با ایما و اشاره ازش خواهش می کرد که دست به کاری نزنه . دو تایی شون آروم آروم لخت شدند .. سیما : جوووووووون پیمان جووووووووون مطمئنی که پونه تا چند ساعت دیگه بر نمی گرده ...
-خیالت تخت ...
کف دست پیمان رفته بود رو سینه های سیما و اونا رو به آرومی و بعد با فشار طوری می مالوند که در این حالت وسط بدن اون به باسن سیما می چسبید ..
سیما : آخخخخخخخخ بیشتر .. بیشتر .. بازم می خوام . چه حالی میده
پونه : آره کون مادرت رو می کنه .. من از اون لب ورچیدن سیما و فشاری که به خودش میاره متوحه شدم . سیامک : منم دلم می خواد منم می خوام همین جوری که شوهرت حال می کنه حال کنم .
-فعلا آمادگی کون دادنو ندارم ولی تو می تونی از عقب بکنی توی کسم .
همون استیل سگی تقریبا ایستاده با فمبل باسن و کمی انحناء . بیشتر مردا از این حالت خیلی خوششون میاد .
دو تایی شون کاملا بر هنه شدند ...
پونه : سیا جون دیدی گفتم که این حموم از بس جا داره که هر چهار نفرمون توش جا میشیم و راحت می تونیم کارمونو انجام بدیم ؟
سیما جیغی کشید و از پیمان فاصله گرفت ..
پونه : سیما خانوم ! حالا چرا این قدر استرس دارین . من که دارم لذت می برم .. پیمان جون به معشوقه ات بگو که این قدر استرس نداشته باشه . الان من و پسرش می خواهیم با هم حال کنیم .. چرا این قدر ناراحتی ... عیبی نداره یه خورده با سیما جون حال کن .. من و سیا جون که یه خورده عشق کردیم و اون تونست ار گاسمم کنه من میام سمت تو ..
پیمان : این چه بازیه که در آوردی پونه ..
پیمان حس کرد از اون جایی که زنش پونه رو داده به دست پرویز, اون غیرت و تعصبی رو که باید و شاید نداره .. شایدهم دوست داشت که همچنان سکسی رو به نام سکس ضربدری حس و تجربه کنه . ولی با این حال از این که یک جون قبراق و سر حال و کیر درشت داره پونه رو می کنه یه جوری شده بود . در عوض اون مادر تقریبا میانسال سیامک رو زیر کیر خودش داشت . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر