فرشته ای می آید پاک تر از شبنم سحرگاهان , فرشته ای می آید لطیف تر از برگ گل .. فرشته ای می آید از ریشه و ساقه و احساس فرشته من ...
و خدا زیباست .. فرشتگان من زیبا هستند و شادیها زیبایند ...
سپاست می گویم ای خدای مهربان ! وقتی که عشقم را به من دادی انگار فراتر از دنیا را به من عطا نمودی ..
خداوندا ! به من بگو با چه قلبی ! با چه زبانی و با چه احساسی سپاست گویم که بتوانم ذره ای سپاسگزار بی نهایت نعمتی باشم که به من ارزانی داشته ای .
خداوندا ! عشقم را به من بخشیدی و آرامش و خوشبختی را به سراغم فرستادی و اینک آن نعمتی را به ما داده ای که میوه شیرین عشق ماست .
خداوندا ! عشقم را به من بخشیدی و آرامش و خوشبختی را به سراغم فرستادی و اینک آن نعمتی را به ما داده ای که میوه شیرین عشق ماست .
تو را فریاد می زنم ای خدای بلند مرتبه که عشقی و عاشقی بالاتر از تو نیست .. تو را فریاد می زنم که خالق من و فرشته منی .. تو را فریاد می زنم و سپاست می گویم که میوه شیرین پیوند من و فرشته ام را در وجود عزیزدل من می پرورانی ...
نمی دانم که را خطاب گویم با که سخن گویم در این لحظات که احساس خوشبختی می کنم و احساس آرامش ..
نمی دانم که را خطاب گویم با که سخن گویم در این لحظات که احساس خوشبختی می کنم و احساس آرامش ..
می خواهم با فرشته کوچولویم سخن بگویم . با آن که بهشت زیر پای اوست . آخر بهشت زیر پای مادران است و او با مادرخویش است .. و بهشت زیر پای فرشتگان من است .
فرشته کوچولوی من ! کاری به آن ندارم که روح لطیفت اینک به چه درجه از رشد رسیده است ..
من با فردا و فر دا های تو کار دارم . آن گاه که دیده به جهان خاکی می گشایی و آرام آرام با خوب و بد و خوشی و نا خوشی های دنیا آشنا می گردی ...
فرشته کوچولوی من ! شاید روز گاری بیاید که تو آرزو کنی ای کاش همیشه کوچولو می ماندی ! اما دنیای ما دنیای خوبی هاست . دنیای عشق و مهربانی هاست . دنیای ما دنیای قشنگی هاست .
هستند انسانهایی که دلشان پر از درد و اندوه است اما دوست دارند شادیهای دیگران را ببینند و شریکشان شوند .
فرشته کوچولو ! تو نعمتی از نعمتهای خدایی .. باید قدر تو را بدانم . تو میوه عشق منی .. تو ناز منی .. تو نازنین منی .. تو جان من و هستی بر خاسته از هستی منی ... در آغوشت خواهم کشید و خواهمت بوسید و در کنار عشقم یعنی مادرت و به یاری خدا پرورشت خواهیم داد .
تو آرام جان ما خواهی شد . تو بوی ما را خواهی داد .. بوی عشق و محبت و مهربانی ها .. کوچولوی من ! خدای مهربان پس از یک سال زندگی مشترک , تو را به ما داده است تا خوشبختی ما را کامل کند . تو به دنیا خواهی آمد و همگان دوستت خواهند داشت و تو باید بیاموزی چگونه دوست داشتن و چگونه عاشق شدن را .
من امروز شادم و مادرت , فرشته مهربان و سمبل عشق پاک و پاکی نیز شادانه با من از تحقق آرزوهای فردا می خواند .
زندگی زیباست اگر به سوی خدا و به خدا بنگریم .
خداوندا ! فرشته های مرا در پناه خود گیر ! به آنان سلامت عنایت فرما ! سپاست می گویم به خاطر نعمتهایی که به من ارزانی داشته ای ...
بوسه ای بر پیشانی فر شته مادر مهربانت ! عشق پاک خود می دهم .. نگاه عاشقانه ام را به چشمان مادر تو کوچولوی نازم می دوزم ..
همسرم همان معشوقه ام می داند راز نگاهم را .. می داند که با تمام وجودم به او می گویم که دوستت دارم و از خدا می خواهم که نیاید آن لحظه ای که بی آن دو فرشته باشم ..
کوچولوی من ! خنده هایت ! گریه هایت ! لحظه هایت به ما زندگی می بخشد , امید می دهد .. به زندگی ما رنگ و بویی دیگر می بخشد ... جز آن که بگوییم خداوندا سپاس چه می توان گفت ؟! خداوندا ! متشکریم و تنها تو را می پرستیم .. پایان .. نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر