سلام برخد ا.. سلام بر سیزده .. سلام بر طبیعت زیبا ! سلام بر کوه و جنگل و دریا ! سلام بر درختان سبز , شکوفه ها ! سلام بر امید ! سلام بر عشق ! سلام بر زندگی ! سلام بر دلهای عاشقی که به خاطر طبیعت می تپد و سلام بر عاشقانی که بوی بهار آنان را به عالم مستی و جاودانگی می برد ...
ای کاش این عالم مستی , عالم بی خبری نشود . بیدار شوید ای عاشقان طبیعت ! امروز روز شادیست .. امروز روز طبیعت است . روزیست که عشق جلوه تازه ای می یابد .. به همه شما لبخند می زند ...
هیچ روزی چون سیزده به در پر شور و پر حرارت نیست ... وقتی که میلیونها ایرانی از خانه ها بیرون می آیند و شادیها را قسمت می کنند طبیعت شاد به وجد می آید . گلها و شکوفه ها , سبزینه های زندگی احساس تنهایی نمی کنند ... آنان می خواهند که با جمعیت عاشق برقصند ..
و این است زیبا ترین روز خدا ... روزی که شادیها سینه آسمان را می شکافد .. روزی که خدای زمین و آسمان حس می کند که انسانها می خواهند که شاد باشند , عاشق باشند , یکدیگر را دوست بدارند .. راستگو باشند .. روزی که خدا احساس می کند که انسانها جاودانگی را دوست می دارند .
دریا و کوه و جنگل و دشت و صحرا بهانه ای بیش نیست ... مقصد و مقصد تویی ... مردم شادیها را دوست می دارند , مردم زندگی را دوست می دارند .. طبیعت را دوست می دارند .. آن چه را که تو خدای بزرگ به آنان بخشیده ای دوست می دارند . سیزده به در یعنی بزرگترین همبستگی بین ایرانیان در سراسر دنیا ... حتی با شکوه تر از نخستین روز عید ..
و در گوشه ای , در جنگلی و در بوته ای وقتی که دو دلداده ای یکدیگر را در آغوش می کشند پرند گان عاشق احساس می کنند که دیگر تنها نیستند .. حتی آنان هم می دانند که دنیای عشق از آن همه انسانهاست ..
چند روز قبل وقتی صدای بلبلان را از شاخه سار های بلند درختان شهرمان می شنیدم اشک در چشمانم حلقه زد به این اندیشیدم که پرنده با قلب کوچکش چگونه عشق و طراوت و زیبایی را احساس می کند حتی وقتی که زیر پایش ماشین ها در رفت و آمدند اما ما آدم بزرگ ها گاه عاشق فاصله ها می شویم ..
رود خانه ها ! جوانه ها ! شنهای ساحل ! امواج آرام و خروشان دریا ! صخره ها ! شما تنها نیستید ... خدا این انسانهای مهربان و عاشق شما را به سراغ شما فرستاده . سیزده به در صدای زندگیست .. صدای ملتی که می خواهد زندگی کند , می خواهد شاد باشد , می خواهد بگوید که سنتهای زیبای نیاکان را فراموش نمی کند .. مال هر زمان که می خواهد باشد .
سیزده روز فریاد است روز سکوت است روز دلبستگی ها , قول و قرار ها .. روزی که مسخ شدگان بهار به پاییز نمی اندیشند .. روز کودکی برگها .. روزی که دلهای من و تو با هم همصدا می شود و ترانه محبت می خواند .. روزی که خار ها هم گل می شوند ...
سیزده خوش یمن ترین روز خداست . احساس خوبی به من دست می دهد وقتی که انسانها را در کنار یکدیگر می بینم .. حس می کنم که همه را می شناسم .. همه آشنای منند ..هیچ کس بیگانه نیست . حتی سنگها سخن می گویند .. سنگها هم دل دارند هر چند بعضی دلها از جنس سنگند ...
سیزده به در روز مهربانی هاست . روز من نیست .. روز تو نیست و روز او .. روز ماست .. روز ما انسانهایی که از خانه های خود به در می آییم تا بینیم که زندگی اسیر قفس های بسته ای به نام خانه نیست ... زندگی در چنگ من و توست .. از آن کسانیست که زندگی می کنند ...
سیزده به در یعنی روزی که ما به خانه واقعی خود می رویم . خانه عشق , خانه ای بزرگ , به بزرگی دنیا , به شکوه قلبهای پاک .. روزی که خاطرات شیرین می سازد چه دلنشین است وقتی که دلهای هم نیاز در کنار هم قرار می گیرند به زیبایی ها می نگرند و خدای بزرگ را می ستایند !
عدد سیزده در ایران باستان هرگز نحس نبوده و این اعتقاد خرافی از زمان صفویه به بعد به وجود آمده است ..
سیزده به در روز خداست .... میلیونها نفر در کنار هم و با هم به هستی می نگرند و با فطرت خود خالق هستی را می ستایند ..
شاد باشید .. اگر می توانید این سنت نیک نیاکان ما را پاس بدارید ... طبیعت منتظر است ... عشق و زندگی در انتظار شماست .. من هم به سیزده سلام می گویم ..و سیزده به خوبی می داند که از او چه می خواهم ..عشق و طبیعت و زندگی .. پایان ... نویسنده ... ایرانی
ای کاش این عالم مستی , عالم بی خبری نشود . بیدار شوید ای عاشقان طبیعت ! امروز روز شادیست .. امروز روز طبیعت است . روزیست که عشق جلوه تازه ای می یابد .. به همه شما لبخند می زند ...
هیچ روزی چون سیزده به در پر شور و پر حرارت نیست ... وقتی که میلیونها ایرانی از خانه ها بیرون می آیند و شادیها را قسمت می کنند طبیعت شاد به وجد می آید . گلها و شکوفه ها , سبزینه های زندگی احساس تنهایی نمی کنند ... آنان می خواهند که با جمعیت عاشق برقصند ..
و این است زیبا ترین روز خدا ... روزی که شادیها سینه آسمان را می شکافد .. روزی که خدای زمین و آسمان حس می کند که انسانها می خواهند که شاد باشند , عاشق باشند , یکدیگر را دوست بدارند .. راستگو باشند .. روزی که خدا احساس می کند که انسانها جاودانگی را دوست می دارند .
دریا و کوه و جنگل و دشت و صحرا بهانه ای بیش نیست ... مقصد و مقصد تویی ... مردم شادیها را دوست می دارند , مردم زندگی را دوست می دارند .. طبیعت را دوست می دارند .. آن چه را که تو خدای بزرگ به آنان بخشیده ای دوست می دارند . سیزده به در یعنی بزرگترین همبستگی بین ایرانیان در سراسر دنیا ... حتی با شکوه تر از نخستین روز عید ..
و در گوشه ای , در جنگلی و در بوته ای وقتی که دو دلداده ای یکدیگر را در آغوش می کشند پرند گان عاشق احساس می کنند که دیگر تنها نیستند .. حتی آنان هم می دانند که دنیای عشق از آن همه انسانهاست ..
چند روز قبل وقتی صدای بلبلان را از شاخه سار های بلند درختان شهرمان می شنیدم اشک در چشمانم حلقه زد به این اندیشیدم که پرنده با قلب کوچکش چگونه عشق و طراوت و زیبایی را احساس می کند حتی وقتی که زیر پایش ماشین ها در رفت و آمدند اما ما آدم بزرگ ها گاه عاشق فاصله ها می شویم ..
رود خانه ها ! جوانه ها ! شنهای ساحل ! امواج آرام و خروشان دریا ! صخره ها ! شما تنها نیستید ... خدا این انسانهای مهربان و عاشق شما را به سراغ شما فرستاده . سیزده به در صدای زندگیست .. صدای ملتی که می خواهد زندگی کند , می خواهد شاد باشد , می خواهد بگوید که سنتهای زیبای نیاکان را فراموش نمی کند .. مال هر زمان که می خواهد باشد .
سیزده روز فریاد است روز سکوت است روز دلبستگی ها , قول و قرار ها .. روزی که مسخ شدگان بهار به پاییز نمی اندیشند .. روز کودکی برگها .. روزی که دلهای من و تو با هم همصدا می شود و ترانه محبت می خواند .. روزی که خار ها هم گل می شوند ...
سیزده خوش یمن ترین روز خداست . احساس خوبی به من دست می دهد وقتی که انسانها را در کنار یکدیگر می بینم .. حس می کنم که همه را می شناسم .. همه آشنای منند ..هیچ کس بیگانه نیست . حتی سنگها سخن می گویند .. سنگها هم دل دارند هر چند بعضی دلها از جنس سنگند ...
سیزده به در روز مهربانی هاست . روز من نیست .. روز تو نیست و روز او .. روز ماست .. روز ما انسانهایی که از خانه های خود به در می آییم تا بینیم که زندگی اسیر قفس های بسته ای به نام خانه نیست ... زندگی در چنگ من و توست .. از آن کسانیست که زندگی می کنند ...
سیزده به در یعنی روزی که ما به خانه واقعی خود می رویم . خانه عشق , خانه ای بزرگ , به بزرگی دنیا , به شکوه قلبهای پاک .. روزی که خاطرات شیرین می سازد چه دلنشین است وقتی که دلهای هم نیاز در کنار هم قرار می گیرند به زیبایی ها می نگرند و خدای بزرگ را می ستایند !
عدد سیزده در ایران باستان هرگز نحس نبوده و این اعتقاد خرافی از زمان صفویه به بعد به وجود آمده است ..
سیزده به در روز خداست .... میلیونها نفر در کنار هم و با هم به هستی می نگرند و با فطرت خود خالق هستی را می ستایند ..
شاد باشید .. اگر می توانید این سنت نیک نیاکان ما را پاس بدارید ... طبیعت منتظر است ... عشق و زندگی در انتظار شماست .. من هم به سیزده سلام می گویم ..و سیزده به خوبی می داند که از او چه می خواهم ..عشق و طبیعت و زندگی .. پایان ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر